اختلاف طبقاتی در ایران

دو نفر که زیر سقف یک شهر زندگی می کنند
دو نفر که یک دین و یک مذهب دارند
دو نفر که توی شناسنامه دارای یک ملیت مشترک هستند
هر دو به یک روزنامه آگهی داده اند
و آگهی هر دو در یک صفحه و در کنار هم چاپ شده است
می بینید چقدر اشتراک بینشان هست ؟
فقط کمی جنس آرزوهایشان تفاوت دارد.

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/60/01.jpg

 

حمله آمریکا به ایران

یک روزنامه ی اردنی خبر زده که آمریکا چهارشنبه همین هفته به ایران حمله میکنه.
اینها هم کامنتهای زیر اون تو یه سایت فارسی :

- ما 4شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه
- من چهارشنبه چک دارم !
- منم چهارشنبه امتحان دارم . موندم چیکار کنم . برم جنگ نَرَم جنگ...
- پس چرا ساعت شو نگفته؟! شاید ما خونه نباشیم...
- حالا من چی بپوشم؟!
- ما شماره ماشين مون فرده، فك نكنم بتونيم تــو اين حماسه آفريني حضور بهم برسونيم!
- میشه بهش بگین موقع برگشت منو به عنوان غنیمت ببرن آمریکا
- سه شنبه حمله کنن تا چهارشنبه تمومش کنن که پنج شنبه جعمه بریم دَدَر!!
- شام هم میدن؟
- ایول ، بالاخره یه بهونه جور شد من پنجشنبه نرم عروسی.
از جنگ برگشتم خستم ! تازه اگه اسیر نشم و برگردم
- بگو سر راه نون بگیره...
- ای بابا حالا نمیشه جمعه عصر باشه آخه عصرای جمعه خیلی دلگیره
آقا ما از مسئولین خواهشمندیم جمعه حول و حوش ساعت ۳-۴ حمله کنن بعد از ناهار

 

من به مدرسه ميرفتم تا در س بخوانم‎

من به مدرسه ميرفتم تا در س بخوانم 
تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي 
او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا 

من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم 
تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود 
او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت 

معلم گفته بود انشا بنويسيد 
موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت 

من نوشته بودم علم بهتر است 
مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد 
تو نوشته بودي علم بهتر است 
شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي 
او اما انشا ننوشته بود برگه ي او سفيد بود 
خودکارش روز قبل تمام شده بود 

معلم آن روز او را تنبيه کرد 
بقيه بچه ها به او خنديدند 
آن روز او براي تمام نداشته هايش گريه کرد 
هيچ کس نفهميد که او چقدر احساس حقارت کرد 
خوب معلم نمي دانست او پول خريد يک خودکار را نداشته 
شايد معلم هم نمي دانست ثروت وعلم 
گاهي به هم گره مي خورند 
گاهي نمي شود بي ثروت از علم چيزي نوشت 

من در خانه اي بزرگ مي شدم که بهار 
توي حياطش بوي پيچ امين الدوله مي آمد 
تو در خانه اي بزرگ مي شدي که شب ها در آن 
بوي دسته گل هايي مي پيچيد که پدرت براي مادرت مي خريد 
او اما در خانه اي بزرگ مي شد که در و ديوارش 
بوي سيگار و ترياکي را مي داد که پدرش مي کشيد 

سال هاي آخر دبيرستان بود 
بايد آماده مي شديم براي ساختن آينده 

من بايد بيشتر درس مي خواندم دنبال کلاس هاي تقويتي بودم 
تو تحصيل در دانشگا هاي خارج از کشور برايت آينده ي بهتري را رقم مي زد 
او اما نه انگيزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار مي گشت

روزنا مه چاپ شده بود 
هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت 

من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبولي هاي کنکور جستجو کنم 
تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي 
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود 

من آن روز خوشحال تر از آن بودم 
که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته است 
تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکس هاي روزنامه 
آن را به به کناري انداختي 
او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه 
براي اولين بار بود در زندگي اش 
که اين همه به او توجه شده بود !!!! 

چند سال گذشت 
وقت گرفتن نتايج بود 

من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم 
تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت 
او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود 

وقت قضاوت بود 
جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند 

من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند 
تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند 
او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند 

زندگي ادامه دارد 
هيچ وقت پايان نمي گيرد 

من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است!!! 
تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است!!! 
او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!! 
من , تو , او 
هيچگاه در کنار هم نبوديم 
هيچگاه يکديگر را نشناختيم 

اما من و تو اگر به جاي او بوديم 
آخر داستان چگونه بود؟؟؟

کــــاریـــکـــاتـــور روز 

تشکر از برنامه های خوب سیما !!!!! ... 

احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی: برنامه های صدا و سیما، استقبال از ماهواره را کم کرد.

 

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/60/08.jpg

 جــــمــــلــه روز ! 
شاید دَرد من دلیل خنده کسی شود، اما خنده من هرگز نباید باعث درد کسی شود
(چارلی چاپلین)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com