عکس هایی از کودکان شاد آسیایی

 

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

کودکان,عکس کودکان,شاد,آسیایی,apam.ir

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چند درصد زنان تهرانی در برابر متلك سكوت می‌كنند؟

 

 

چند درصد زنان تهرانی در برابر متلك سكوت می‌كنند؟
 
 
 
نتایج یك تحقیق دانشگاهی در تهران مشخص كرد كه 62 درصد زنان تهرانی در مقابل متلك‌های زننده سكوت می‌كنند.اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تحقیقی كه به روش كمی و پرسش‌نامه در میان صدها زن جوان بین 15 تا 35 سال در مناطق شمالی و جنوبی شهر تهران انجام داده‌اند به این نتیجه رسیدند.

واكنش زنان نسبت به هر یك از انواع تعرض جالب‌توجه است. به طوریكه هرچه تعرض‌ها از حالت غیرفیزیكی خارج شده و به حالت فیزیكی نزدیك می‌شود عكس‌العمل‌ها نیز تند‌تر می‌شود. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد كه 72.5(هفتادودو ونیم) درصد در مقابل نگاه‌های معنادار، 62.5 (شصت‌و‌دو و نیم) درصد در مقابل متلك‌های زننده و 12.5(دوازده‌ و نیم) درصد از زنان در مقابل لمس اعضای بدن سكوت می‌كنند. همه این‌ها در حالی است كه بیش از 60 درصد از زنان سابقه نوعی تعرض جنسی را داشته‌اند كه شامل نگاه‌های معنادار، متلك‌های زننده و لمس اعضای بدن است.

این تحقیق با بررسی مسائلی همچون منطقه مسكونی، مدت زمانی كه فرد بیرون از منزل سپری می‌كند، تأهل، سن و میزان آگاهی دادن توسط والدین به این نتیجه رسیده است كه دو متغیر محل سكونت و میزان آگاهی دادن توسط والدین به طور مستقیم و فزاینده بر میزان احساس امنیت تاثیر دارد، به‌طوریكه افرادی كه در شمال شهر زندگی می‌كنند و افرادی كه در دوران كودكی به آنها آگاهی لازم داده شده باشد احساس امنیت بیشتری می‌كنند. همچنین سن بانوان بر روی احساس امنیت آنها هیچ تاثیری ندارد. اما در خصوص تاهل باید به این نكته اشاره كرد كه زنان متاهل بیش از دختران مجرد احساس امنیت دارند
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
متن خوشامدگویی جدید در هواپیماهای ایران
 
با سلام و صلوات به روح تمام مسافرین عزیز .
و با درود به وزیر محترم راه و ترابری .
ورود شما را به پرواز لایتناهی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران خوشامد می گوییم .
خداوندا مشیت خودت را در رسیدن و لقاء به خود برما قراردادی و سرعت آن فزون كن .
مقصد ما به احتمال 99% بهشت موعود و احتمالأ 1% مقصدی كه بر روی بلیط درج شده می باشد.
خلبان پرواز مرحوم شهید كاپیتان بهشت زاده و گروه پروازی بد اخلاق؛ سفری خوش برای شما آرزمند است.
لطفأ به علامت نكشیدن سیگار اصلأ توجه ننموده و آخرین سیگار زندگیتان را به خوشی دود نمایید..
بستن كمربندها اصلأ ضرورتی ندارد و كاملأ بدرد نخور است.
در صورت بروز اشكال در سیستم هوای كابین ماسكهایی از بالای سر شما آویزان خواهد شد كه شما قبل از آن رایحه خوش ملایك را احساس خواهید كرد.
این هواپیما مربوط به هزاره دوم میلادی بوده و دارای دو درب اضطراری در جلو، دو در كنارین و یك درب عقب می باشد كه چندین سال است اهرم های آن كار نمی كند.
ارتفاع پرواز به احتمال قریب به یقین تا آسمان هفتم بوده و هوای بهشت بسیار عالی است.
سفر خوشی را برای شما آرزومندیم.
از اون جاییكه هیچ خارجی احمقی وجود ندارد كه من لازم باشد یه بار دیگر به انگلیسی بلغور كنم، سرتونو درد نمی آورم.
 
مرگ راحتی داشته باشید.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

زیباترین مساجد دنیا

 

 
 
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
عضویت رایگان در گروه گل یاس
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
زیباترین مساجد دنیا
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکس های بسیار زیبا باموضوع LOVE

جهت مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی آن ها کلیک فرمایید

 





















































 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
ضـرب المثل های جـالب دربـاره ازدواج

 

 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


همونطور که می دونید، ازدواج یا همان پیوند زیبای زناشویی پیوندی آیینی‌است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می‌شود و در نهایت به تشکیل خانواده منجر می گردد. البته هر شخصی دلایل متفاوتی برای وصلت‌کردن با همسر آینده اش دارد که همین نظرات متفاوت باعث شده تا در کل مسئله "ازدواج" مهم و پرطرفدار تلقی شود کمااینکه ضرب المثل ها و سخنانی پندآموز از اندیشمندان در این رابطه گفته شده که 70 مورد از آنها را در این ایمیل تقدیم شما دوستان
پرشین استار می کنیم اما ناگفته نماند که بسیاری از این نکته ها جنبه شوخی و مزاح دارد و هیچگونه قصد ونظر خاصی مد نظر نیست.

1. هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.
(ضرب المثل آلمانی)

2.
مردی که به خاطر "پول" زن می گیرد، به نوکری می رود.
(ضرب المثل فرانسوی)

3.
لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست.
(ضرب المثل چینی)

4.
زنی سعادتمند است که مطیع "شوهر"باشد.
(ضرب المثل یونانی)

5.
زن عاقل با داماد "بی پول" خوب می سازد.
(ضرب المثل انگلیسی)

6.
زن مطیع، فرمانروای قلب شوهر است.
(ضرب المثل انگلیسی)

7.
زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند.
(ضرب المثل آلمانی)

8.
داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت.
(ضرب المثل لهستانی)

9.
دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد.
(ضرب المثل ایتالیایی)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


10. داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)

11.
دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر.
(ضرب المثل ایتالیایی)

12.
در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن.
(ضرب المثل آذربایجانی)

13.
برای یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی.
(ضرب المثل چینی)

۱۴.
تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن.
(ضرب المثل چینی)

۱۵.
اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر.
(ضرب المثل اسپانیایی)

۱۶.
اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار.
(ضرب المثل ترکی)

۱۷.
هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند.
(ضرب المثل اسکاتلندی)

۱۸.
ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد.
(ضرب المثل اسپانیایی)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


۱۹. ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

۲۰.
با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن.
(ضرب المثل آلمانی)

۲۱.
اگر می خواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر می خواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار و اگر می خواهی مادام العمر در عذاب باشی ازدواج کن!
(ضرب المثل چینی)

۲۲.
زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند.
(ضرب المثل آلمانی)

۲۳.
دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا.
(ضرب المثل اسکاتلندی)

۲۴.
اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است.
(ناشناس)

۲۵.
انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی میتوانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم.
(پرل باک)

۲۶.
با زنی ازدواج کنید که اگر "مرد"بود، بهترین دوست شما می شد.
(بردون)

۲۷.
با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید.
(سونی اسمارت)

۲۸.
ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو "زنده" می شوند و اگر "بد" شد هر دو می میرند.
(نیوتن)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


۲۹. ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ "شجاعت" می خواهد. (کریستین)

۳۰.
تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند.
(اسمیلر)

۳۱.
پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید.
(فرانکلین)

۳۲.
خانه بدون زن، گورستان است.
(بالزاک)

۳۳.
تنها علاج عشق، ازدواج است.
(آرت بوخوالد)

۳۴.
برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید "کر" باشد و زن "لال".
(سروانتس)

۳۵.
ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل!
(تن)

۳۶.
شوهر "مغز" خانه است و زن "قلب" آن.
(سیریوس)


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


۳۷. عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

۳۸.
قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم.
(لرد لوچستر)

۳۹.
مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند.
(بن بیکر)

۴۰.
با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش.
(سینکالویس)

۴۱.
خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید.
(پاستور)

۴۲.
ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید.
(سقراط)

۴۳.
قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن.
(دانشمند لهستانی)

۴۴.
مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد.
(کارول بیکر)

۴۵.
من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم.
(آگاتا کریستی)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


۴۶. هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)

۴۷.
هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند.
(جانسون)

۴۸.
زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند.
(کینهابارد)

۴۹.
اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند.
(شاو)

۵۰.
وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت !
(روزنامه نگار ایرلندی)

51. تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را از هم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هر چیزی می تواند سبب جدایی آنان شود! (سامرست موام)

52.
ازدواج با یک زن مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید.
(جین کر)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


53. تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

54.
زندگی زناشویی مثل تاتر است، مردم صحنه زیبا و آراسته آن را می بینند درحالی که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ریخته و پرماجرای آن سر و کار دارند.
(فرانسیس بیکن)

55.
ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد.
(سانسکریت)

56.
ازدواج مثل شهر محاصره شده است؛ کسانی که داخل شهرند سعی دارند از آن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند!
(فرانکلین)

57.
ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد.
(مارک تواین)

58.
ازدواج مجموعه ای از مزه هاست هم تلخی و شوری دارد، هم تندی و ترشی و شیرینی و همینطور بی مزگی.
(ولتر)

60.
تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی
. (شارل بودلر)

61.
ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود.
(ماری آمپر)

62.
ازدواج کردن و ازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است.
(سقراط)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


63. مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند! (اچ.ال.منکن)

64.
ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است.
(ساموئل راجرز)

65.
قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که همسر آینده اش گفته است اما بعد از ازدواج، مرد قبل از اینکه همسرش حرف بزند به خواب می رود!
(هلن رولان)

66.
خیلی بامزه است که هنگامی که زنان از ازدواج خودداری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی!
(وارن فارل)

67.
ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود.
(بورنز)

68.
ازدواج همیشه به عشق پایان داده است.
(ناپلئون)

69.
ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود.
(رولاند)

70.
زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند؛ که نمی کنند. مردان هم با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند؛ که می کنند!
(آلبرت انیشتین)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اما بشنوید از مقدمه ای جدید و شیرین منتسب به گلستان سعدی :


منت خدای را عزوجل که زن را قند و عسل قرار داد
همو که ازدواجش موجب محنت است و به طلاق اندرش مزید رحمت
هر لنگه كفشی كه بر سر ما می خورد مضر حیات است و چون مكرر فرود آید موجب ممات
پس در هر لنگه كفشی دو ضربت موجود و بر هر ضربت آخی واجب
مرد همان به كه به وقت نزاع، عذر به درگاه نساء آورد
ورنه زنش از اثر لنگه كفش، حال دلش خوب به جا آورد ...
شوهر و نوكر و كلفت و فلک دركارند
تا تو پولی به کف آوری و یه ماشین بخری
شوهرت با كت و شلوار پر از وصله بود
شرط انصاف نباشد كه تو مانتو بخری




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
 
متن های زیبا و عاشقانه

 

 

 

متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه
 
چقدر قلبت زیباست ( متن عاشقانه )

 

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند
 
متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه

 

 
 

هر چه باشی دوست دارم ( متن عاشقانه )
من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم....
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم....
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم
من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم....
من این شب زنده داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم...
بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم....
 
متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه

 

 
 
 
در پناه آغوشت ( متن عاشقانه )
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم


 

متن زیبا و عاشقانه, عاشقانه
 
 

اعتراف عاشقانه ( متن عاشقانه )
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
بدون شرح !! (طنز)
 

 
 
 
 
بدون شرح !! (طنز)
 
 
بدون شرح !! (طنز)
 
 
بدون شرح !! (طنز)
 
 
بدون شرح !! (طنز)
 
 
بدون شرح !! (طنز)
 
 
 

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
پ نه پ های باحال تصویری

 

 

 

 
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
تصاویر طنز,پ نه پ تصویری
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رانندگی به سبک زنان !!!

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀



















































 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش اینطرف و آنطرف میچرخد.
پرسید : چیکار میکنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار میکنم!
آه چند تا کشتی؟
پنج تا، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چجوری جنسیتشونو فهمیدی؟
شوهرش گفت : آخه سه تاشون روی شیشه خالی آبجو بودن و دو تا روی تلفن

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ایـــران و ایـرانی به روایـت تـصویـر

(جالب)


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شعر طنز چت
 
چت عجب فعل قبیحی‌ست بیا تا نکنیم
همه کردند که کردند، بیا ما نکنیم
 
سایت‌ها فیلترینگ است در این وانفسا
وب نگردیم الکی چیز تماشا نکنیم
 
تا نگویند عجب آدم بی‌پروایی‌ست
حین چت آی‌دی خویشتن افشا نکنیم
 
چیزهایی که نبایست نگوییم به هم
چون که لو رفت در آن معرکه حاشا نکنیم
 
وقت وبلاگ نوشتن کمَکی رِند شویم
سوژه بو داشت اگر، لااقل امضا نکنیم
 
تلفن چیز گرانی‌ست بدانیم که بعد
وقت پرداختن قبض، «خدایا» نکنیم
 
عوض این همه ای کاش بخوانیم کتاب
عمر را صرف از این دست قضایا نکنیم
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

داستان کوتاه

 

گرگ مکار و شتر

 

آورده اند که گرگی و شتری خانه یکی شدند و قرار گذاشتند که از آن پس جدایی از میان برداشته شود

 و دو خانواده ، یکی بشمار رود و مابین کودکان آنها هم تفاوتی نباشد.

روزی شتر برای تلاش معاش به صحرا رفت. گرگ یکی از بچه های او را خورد و در گوشه ای خزید. چون

 سروکله ی شتر از دور پیدا شد ، گرگ پیش دوید و گفت : ای برادر بیا که یکی از بچه هایمان نیست.

شتر بیچاره نگران شد و پرسید: یکی از بچه های من یا بچه های تو؟

گرگ پاسخ داد : رفیق بازهم من و تویی کردی؟ یکی از آن پاپهن ها!!!

 

___________________________________________

 

زندگی

 

 

تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا

 نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.

سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند

 و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.

اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است

 و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد… فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟"

صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا

 نجاتش دهد. مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟

آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم. وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن

 آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم… چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.

پس به یاد داشته باش، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن

 

علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.

 

 

___________________________________________

 

 

طعم هدیه

 

روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.

آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش

 که پیر قبیله بود ببرد.

مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.

پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال

 بسیار قدردانی کرد.

مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.

اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد. شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید

 و گفت: آب بسیار بد مزه است.

ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود.

شاگرد با اعتراض از استاد پرسید: آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟

استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از

 عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
رفتارهایی که خیانت همسر را می رساند!!
 

 

رفتارهایی که خیانت همسر را می رساند
 
 
 
 
 
در این مقاله ما به دلایلی که همسرتان به شما خیانت می کند، نمی پردازیم. در این مقاله به رفتارها و سخنانی که باعث پی بردن به خیانت می شود، می پردازیم .
 
در دنیای امروز خیانت و متعهد نبودن بسیار باب شده و بسیار دیده می شود. حتی اگر شخصی به زندگی زناشویی وفادار باشد می تواند با استفاده از چت های اینترنتی و رابطه در فضای مجازی با افراد دیگر کم کم به سوی خیانت سوق داده شود.
اما چگونه متوجه شویم همسرمان به ما خیانت می کند یا خیر ؟
 
برای پاسخ این سوال را به چند سوال کوچکتر تقسیم می کنیم:
در این مقاله ما به دلایلی که همسرتان به شما خیانت می کند، نمی پردازیم. در این مقاله به رفتارها و سخنانی که باعث پی بردن به خیانت می شود، می پردازیم .
چگونه همسر خیانت کار را تشخیص بدهیم؟
 
معمولا زوجین بعد از چند سال زندگی مشترک می توانند به تفاوت های رفتاری همسرشان پی ببرند و تشخیص دهند که آیا همسرشان به آنها خیانت می کند یا خیر .
اما بعضی افراد بسیار مراقب رفتارهایشان هستند طوری که همسرشان اگر کوچکترین شکی داشته باشد، این شک را در درون خود می کشد و حتی به این شک فکر نیز نمی کند.
چگونه خیانت این افراد متبحر را بشناسیم؟
 
اولین دلیلی که شما می توانید به همسرتان شک کنید دروغ است. همسرتان مدام به شما دروغ می گوید البته لازم به ذکر است که هر دروغی را نمی توان به عنوان آغاز خیانت تلقی کرد. دروغ هایی که برای دیر آمدن به منزل، پاسخ ندادن به تلفن ، در جلسه های پیاپی به سر بردن، مسافرت های مداوم کاری، خوشحالی بی دلیل ، عوض شدن ذائقه همسرتان، بی میل در رابطه زناشویی، بی میلی در صحبت کردن با همسر یا فرزندان، بی میلی برای شرکت در مهمانی ها،ارجح دانستن تنها بودن در منزل، ارجح دادن محیط بیرون به منزل، کسل و بی حوصله بودن در برابر شما و فرزندان، فراموش کردن لذات و تفریحات گذشته ...
همسر شما به دنبال به دست آوردن لذت جدیدی در رابطه جنسی، عشق، زندگی ، فضای خانه، شورش علیه محدودیت هایی که شما برای او خلق کرده اید، می باشد .
 
بعضی از افراد هستند که بسیار هوشمندانه عمل می کنند
برای مثال : همسرتان پیش از این به ندرت برای شما هدیه ای می گرفت یا حتی گل می خرید اما در حال حاضر مدام به شما هدایای مادی و معنوی عطا می کند .
شاید شما روزی در آرزوی رفتن به کلاس نقاشی بودید ، اما همیشه با مخالفت همسرتان مواجه می شدید و نظر همسرتان این بود که شما باید به جای رفتن به این کلاس ها به خانه و زندگی تان برسید اما امروز به طور نا منتظره ای همسرتان به شما می گوید اگر هنوز دوست داری به کلاس نقاشی بروی، من مخالفتی ندارم .
تغییرات کاملا محسوس در رفتار همسرتان می تواند دلیلی برای بی تفاوتی او نسبت به شما و شروع رابطه جدیدی باشد ، البته باز هم لازم به ذکر است که هر بی تفاوتی را نمی توان به معنای خیانت حساب کرد.
اما برعکس رفتار همسران خیانت کار باهوش ، همسران خیانت کار دیگری هستند که رفتاری بسیار فاحش دارند و به سادگی متوجه می شوید که در حال خیانت به شما هستند.
برای مثال : کمتر به منزل می آیند ، زمانی که به منزل می آیند خسته هستند، هیچ تمایلی به همسر و بچه هایشان ندارند و ...
 
گاهی اوقات همسران کم تجربه بودن طرف مقابلشان را برای خیانت بهانه می کنند
برای مثال مدعی هستند : همسرم در روابط زناشویی بسیار کم تجربه است و نمی تواند مرا راضی نگه دارد پس من به دنبال رابطه دیگری می روم
اما هر همسری خیانت کار نیست
اگر همسر شما دیروقت به منزل برمی گردد یا ساعاتی در روز تلفن همراهش را خاموش می کند یا پاسخ نمی دهد دلیلی برای خیانت او نیست.
مسلما اولین کلمه ای که به ذهن شما حمله ور می شود : خیانت است
اما لازم است بدانید شما تنها با دیدن این رفتار یا شنیدن بعضی مکالمات مشکوک نمی توانید همسرتان را متهم به خیانت کنید زیرا همان طور که می دانید بعضی از همسران بخصوص آقایان دوست ندارند که همسرانشان در کارهای بیرون از منزل آنها دخالت کنند به همین دلیل ترجیح می دهند که ارام و در خفا صحبت کنند پس بدون دلیل مشکوک نشوید.
اگر شک و ظن شما به مرحله ای رسید که اطمینان خاطر به دست آورید، لازم است مدتی همسرتان را تحت نظر داشته باشید اما بطور نامحسوس و طوری که وی متوجه نشود.این عمل ، اخرین تیر شماست تا از خیانت همسرتان مطمئن شوید .
زمانی که از خیانت همسرتان اطمینان حاصل کردید اما زندگی تان را دوست دارید و نمی خواهید طلاق بگیرید. به همسرتان بگوئید از لحاظ روحی تضعیف شده اید و نیاز به مسافرت دارید .
اگر شما فرزندی دارید در این مسافرت آنها را به همراه خود نبرید و تنها شما و همسرتان به این مسافرت بروید .
در مسافرت روابط خود را با همسرتان استحکام بخشید ، خاطرات خوبی را که داشته اید یادآور شوید . اجازه دهید همسرتان در خلوت خود فکر کند .
به مدت یک هفته به مسافرت بروید تا در این مدت همسرتان از عشق جدید خود دور باشد و بتواند به شما و فرزندانتان فکر کند تا از راهی که رفته برگردد .
بسیاری از روان شناسان این راه بسیار مثمر ثمر معرفی کرده اند، زیرا با یادآوری خاطرات خوب گذشته، افراد از اشتباهات و اعمالی که در حال انجام دادن هستند، برمی گردندد.
اگر بعد از این مسافرت ، دیگر رفتار مشکوکی از همسرتان ندیدید هرگز این مساله را به طور علنی بازگو نکنید که "من می دانستم تو در حال خیانت به من هستی "
اگر این مسافرت پاسخگوی مشکل شما نیز نبود لازم است مشکلتان را با یک مشاور خانواده مطرح کنید .

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

شرکت ایران خودرو بزرگترین خودرو ساز جهان اسلام و خاور میانه در اقدامی بی بدیل و اعجاب انگیز به جهت افزایش سطح رضایتمندی مشتریانش یک بسته دستمال کاغذی ۳۰۰ تومانی به همراه محصولاتش هدیه میدهد

 

 

جهت مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی آن ها کلیک فرمایید


راه هایی براي آرامش و دور شدن از استرس


* موز

زمانی که دیدید دکمه‌های لباس‌تان درست بسته نمی‌شوند، بروید سراغ موز. تحقیقات نشان داده یک موز متوسط 105 کالری و فقط 14 گرم قند دارد. همین مقدار شما را سیر کرده و قند خون را به شکل ملایمی بالا می‌برد. در ضمن همین موز 30 درصد ویتامین B6 مورد نیاز روزانه را تامین می‌کند. این ویتامین باعث می‌شود مقدار سروتونین تولید شده مغز اندکی افزایش یافته و توان مقابله با شرایط دشوار و اضطراب‌ها را در شما افزایش می‌دهد.
اگر می‌خواهید سنگ نسازید

* زرد‌آلود

هشت عدد زرد‌آلوی خشک حاوی 2 گرم فیبر و فقط 3 میلی‌گرم سدیم و 325 میلی‌گرم پتاسیم است که همه این‌ها کمک می‌کنند مواد معدنی در ادرار تجمع پیدا نکرده و از تشکیل سنگ‌های اگزالات کلسیم جلوگیری شود. این سنگ‌ها شایع‌ترین نوع سنگ‌های کلیوی هستند. برای در امان ماندن از سنگ کلیه به‌خصوص اگر سابقه‌اش را دارید بقیه میان وعده‌ها را حذف کنید و برگه زردآلو بخورید.
اگر فشار خون‌تان بالاست. . .

* کشمش

60 عدد کشمش تقریبا می‌شود یک مشت پر که حاوی یک گرم فیبر و 212 میلی‌گرم پتاسیم است که هردو برای کنترل فشار خون بالا در قالب یک رژیم غذایی توصیه می‌شوند. مطالعات متعددی نشان داده که پلی‌فنل‌های موجود در مواد‌غذایی مشتق از خانواده انگور مثل همین کشمش و آب انگور در حفظ سلامت قلبی عروقی تاثیر بسزایی دارند از جمله کاهش فشار خون.
اگر از سروصدای معده رنج می‌برید

* ماست

یک فنجان و نیم ماست طبیعی (کم‌چرب/پروبیوتیک) غذا را به شکل موثری از دستگاه گوارش عبور می‌دهد. از سوی دیگر ماست‌های پروبیونیک قابلیت هضم غذا به‌ویژه لبنیات و حبوبات را در روده‌ها بهبود می‌بخشند. همان‌طور که می‌دانید این غذاها عامل ایجاد گاز در دستگاه گوارشی هستند و در نتیجه با خوردن ماست از این مزاحمت دور می‌مانید.
اگر بیش از حد سرفه می‌کنید

* عسل بخورید

در مطالعه‌ای که توسط دانشمندان آمریکایی انجام گرفته، مشخص شد 2 قاشق چای‌خوری عسل قهوه‌ای و غلیظ بسیار موثرتر از داروهای بدون نسخه ضد‌سرفه، شدت و دفعات سرفه‌های شدید را در کودکان کاهش می‌دهد. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در عسل و عوامل ضد‌میکروبی موجود در آن التهاب بافت‌های گلو را کاهش داده و بیمار را آرام می‌کند. البته به شرطی که عسل واقعا طبیعی باشد!
اگر همیشه احساس خستگی می‌کنید

* فلفل دلمه‌ای قرمز بخورید

فلفل دلمه‌ای قرمز غنی از ویتامین C است. مطالعات نشان داده، ویتامین C بهترین ماده برای مقابله با استرس‌هایی است که به واسطه رادیکال‌های آزاد ایجاد می‌شوند. از سوی دیگر ویتامین C در عین برطرف کردن خستگی، نقشی اساسی در سوخت و ساز آهن برعهده دارد که به بدن کمک می‌کند اکسیژن بیشتری وارد جریان خون شود. کمبود اکسیژن یکی از اصلی‌ترین دلایل خستگی و ضعف بدنی است.
اگر می‌ترسید سرطان معده بگیرید

* کلم

مطالعه‌ای که در سال 2002 در دانشگاه جانز‌هاپکینز صورت گرفته نشان داده، یک ترکیب بسیار قدرتمند موجود در کلم به نام سولفورافان، هلیکو‌باکتر پیلوری(باکتری عامل زخم معده و روده) را پیش از ورود به دستگاه گوارش تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد و از کار می‌اندازد و حتی شاید در پیشگیری از ایجاد سرطان‌های دستگاه گوارش هم موثر باشد. یک فنجان پر از کلم 34 کالری دارد و 3 گرم فیبر و 75 درصد از نیاز روزانه به ویتامین C را تامین می‌کند.
اگر مشکل سخت دارید

* انجیر

4 عدد انجیر خشک 3 گرم فیبر دارد که باعث تنظیم حرکات روده بزرگ و دفع بهتر می‌شود. خوردن این میوه باعث پیشگیری از عود مجدد هموروئید می‌شود. همچنین این مقدار انجیر 5 درصد پتاسیم و 10 درصد منگنز مورد نیاز روزانه را تامین می‌کند.
شکمت مشکل دارد؟

* ریحان

مطالعات نشان داده، ماده شیمیایی اوژنول موجود در ریحان باعث از بین رفتن و پیشگیری دل درد، حالت تهوع، کرامپ‌های شکمی یا اسهال می‌شود. علت این موضوع از بین رفتن برخی از باکتری‌ها از جمله سالمونلا و لیستریا توسط اوژنول است. اوژنول یک ماده ضد‌اسپاسم است که می‌تواند باعث بهبود کرامپ‌های شکمی شود. هر طور که دوست دارید ریحان را بخورید.
اگر نمی‌توانید بخوابید

* بوقلمون

حدود 85 گرم گوشت بوقلمون تقریبا حاوی کل تریپتوفان مورد نیاز روزانه بدن است. اسید آمینه تریپتوفان ماده‌ای ضروری است که باعث تولید سروتونین و ملاتونین می‌شود که هر دوی این‌ها باعث تنظیم خواب می‌شوند. مطالعات نشان داده افرادی که از بی‌خوابی یا کم‌خوابی رنج می‌برند دچار کمبود تریپتوفان هستند.
اگر می‌خواهید از کسالت دور شوید

* ماهی تن

85 گرم از ماهی تن کنسرو شده حاوی حدود 800 میلی‌گرم امگا3 است. محققان معتقدند، امگا3 باعث رفع کسالت روحی و پیشگیری از اضطراب و بالارفتن روحیه می‌شود. اسیدهای چرب موجود در ماهی، توسط متخصصان تغذیه با عنوان درمانی موثر برای افسردگی توصیف شده است. خوردن ماهی تن با مقدار کمی نان تاثیر بهتری دارد چون کربوهیدرات موجود در نان، سروتونین خون را افزایش داده و باعث بهبود روحیه و دور شدن احساس کسالت می‌شود.
اگر همیشه از حالت تهوع ناراحتید

* چای زنجبیلی

مطالعات متعددی نشان داده، یک‌چهارم قاشق چای‌خوری پودر زنجبیل، نصف قاشق چای‌خوری ریشه خرد شده زنجبیل یا یک فنجان چای زنجبیل باعث کاهش حالت تهوع ناشی از بیماری حرکت و حالت تهوع سفر و بارداری می‌شود. محققان هنوز به‌درستی نمی‌دانند چه ماده‌ای در زنجبیل باعث سرکوب حالت تهوع می‌شود اما به‌هرحال این ماده بی‌خطر بوده و فاقد عوارض جانبی معمول داروهای ضد‌تهوع است(خشکی دهان و خواب‌آلودگی).
معده‌ات می‌سوزد؟

* چای بابونه

چای بابونه باعث بهبود التهاب، اسپاسم و گاز دستگاه گوارش می‌شود. 2 قاشق چای‌خوری بابونه را به‌مدت 20 دقیقه در آب جوش دم کنید و کمی که خنک شد میل کنید. برای برطرف شدن این مشکل لازم است چند بار در روز چای بابونه بخورید...
 


عاقبت فرق گذاشتن بین دختر و پسر

 




فال موسيقي...


     
قبل از اینکه ادامه رو بخونی یکی از سازهای زیر رو انتخاب کن:

سنتور.....گیتار..... پیانو....سه تار....ارگ....ویلون.....دف... آکاردئون...شیپور

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سنتور:
رفتار شما بسیار دلنشین است اما گاهی دیگران را از خود می رنجانید و این به دلیل شرایطی است که برای شما به وجود می آید. همیشه فکر می کنید که دیگران شما را درک نمی کنند اما این قضاوت در برخی موارد اشتباه است.یک نکته ی مهم دیگر این است که برای رسیدن به مقصد باید صبر پیشه کنید و جالب تر آن که خود نسبت به این موضوع آگاه هستید.


گیتار :
به اصطلاح شما فردی سرزنده و فعال هستید.در ارتباط خود با دیگران به دنبال واژه های درشت نمی گردید. شاید گاهی برای صحبت کردن از احساسات خود دچار مشکل می شوید ولی سعی کنید تا از آنچه هستید راحتتر باشید.کلام شما ساده اما دلنشین است و یکی از ویژگیهای شما آن است که اگر کسی را دوست بدارید نمی توانید به راحتی او را فراموش کنید. روابط اجتماعی مناسبی دارید و به شب های پر ستاره علاقه مندید.

پیانو:
شما شخصیت آرامی دارید.تفکر منحصر به فرد شما، شما را از دیگران متمایز می کند.آرزوهای شما یا خیلی دور هستند یا خیلی نزدیک وبین این دو ستاره ای از آرزو برای شما چنان نمی درخشد که نظر شما را جلب کند. تخیل زیبایتان توانایی آنرا دارد تا به حقیقتی دست یافتنی و ملموس تبدیل شود حتی اگر دیگران آن را تأیید نکنند.

سه تار:
اندیشه های عارفانه ای دارید.به آینده بسیار می اندیشید وآن چه در اطراف شما می گذرد برای شخصیت شما اهمیت کمتری دارد.در اثبات حسن نیت خود سعی و تلاش می کنید ودر بعضی مواقع دست از آن برمی دارید. انسان مستعدی هستید و این به آن معناست که با کمی تلاش می توانید به قله های دست نیافتنی، برسید.البته بسیار خیال پرداز نیستید و دنیای ذهنی شما یک دنیای دست یافتنی است.

ارگ:
شما یک فرد کاملا״ احساساتی هستید.با آنکه در بعضی مواقع آنرا بروز نمی دهید اما به این فکر می کنید که آیا کسی که دوستش دارید نیز به شما می اندیشد؟ بدانید که او نیز شما را تا حد امکان دوست دارد.حس و نوع عشق شما از عشق های صادقانه است که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.

ویلون:
شما فردی بسیار زیرک و باهوش هستید و متوجه نکاتی می شوید که دیگران از آنها غافلند. به زبان ساده یعنی مو را از ماست می کشید .باید در مسیر زندگی خود پا پیش بگذارید تا بتوانید موفق شوید و قبل از انجام هر کاری درباره ی آن بیندیشید تا موقعیت های خوب را شکار کنید. غرور شما قسمتی از شخصیت شماست پس نه به راحتی آنرا زیر پا بگذارید و نه آنرا سر سختانه برای خود حفظ کنید.خوشبختی شما در گرو استفاده ی به موقع از لحظه هاست، لحظه و زمان را از دست ندهید.

دف:
از ارتباط با خداوند لذت می برید و این امر نشأت گرفته از اندیشه های عارفانه ی شماست . در ذهن و افکار خود به سیر و سفر می پردازید و این سفر نه به معنای سفر از شهری به شهر دیگر، بلکه از عالمی به عالم دیگر است. شما دوست دارید که در آن عالم لحظاتی را سپری کنید، در آنجا بغض خود را بشکنید و خالصانه با خدای خود حرف بزنید. شاید فکر می کنید خدا شما را فراموش کرده است اما خدا بندگانش را هرگز فراموش نمی کند.

آکاردئون:
وجود شما سراسر از عشق است و شما عاشق دوست داشتن هستید.آنچه که شما گم کرده اید و به جستجوی آن می پردازید درون شما وجود دارد.به اطراف خود بیشتر توجه کنید، گم کرده ی شما بسیار نزدیک به شماست، سعی کنید مهار زندگی خود را در دست داشته باشید تا آن را بیشتر رام کنید.

شیپور :
شما یک انسان خوش نشین هستید. دیگران فکر می کنند به راحتی می توانند به درون شما پی ببرند اما به واقع خلاف این موضوع است. با آنکه به طور غیر مستقیم در حل مسائل خود از دیگران کمک می گیرید اما سعی کنید تا از اندیشه های دیگران نیز به طور مستقیم بیشتر استفاده کنید


 

همه چیـــــــــــــــــــــــــــــز درباره ماه تولدتون 



خصوصیات متولدین ماه های مختلف:سمبل-عنصر-سیاره -روز اقبال-اعداد شانس-سنگ خوش یمن-رنگ

فروردین
سمبل : قوچ
عنصر: آتش
سیاره : مریخ
عضو آسیب پذیر :سر
روز اقبال : سه شنبه
اعداد شانس : ۶ ، ۹
سنگ خوش یمن: الماس
رنگ : قرمز
فروردینی ها در پی عشق آتشین و پر شورترین عشق ممکن اند
او خود به خود جنس مخالف را جذب می کند . لذتهای جسمانی برای او
بسیار اهمیت دارد و گاه احساس مالکیت شدیدی نسبت به معشوق خود
را دارد

—————————————–

اردیبهشت

سمبل : گاو نر
عنصر : خاک
سیاره : ناهید
عضو آسیب پذیر : گردن
روز اقبال : جمعه
اعداد شانس : ۴و۶
سنگ خوش یمن : زمرد سبز
رنگ : آبی روشن
گل : خشخاش
حیوان : گاو
جذاب است و عشقش تا حدی نفسانی.برای او عشق اهمیت زیادی
دارد و اگر عاشق شود عاشقی فداکار خواهد بودمعمولا صبر میکند
ابتدا طرف مقابل تعهد خود را ثابت کند و سپس خود را در این
تعهد شریک میکند

—————————————–

خرداد

سمبل : دو قلوها
عنصر : هوا
سیاره : عطارد
عضو آسیب پذیر : دست و شانه
روز اقبال :چهارشنبه
اعداد شانس : ۵و۹
سنگ خوش یمن : عقیق
رنگ : زرد
گل : زنبق
حیوان : پروانه
چه راحت میتوان عاشق او شد. جذابیت و شیرینی کلام او به خوبی
بر این مدعاست.او عاشق شادی و خوش بودن است و اگر نتوانی
او را شاد کنی جذابیت خود را از دست می دهی

—————————————–

تیر

سمبل : خرچنگ
عنصر : آب
سیاره : ماه
عضو آسیب پذیر : سینه و شکم
روز اقبال : دوشنبه
اعداد شانس :۳و۷
سنگ خوش یمن : مروارید
رنگ : نقره ایی
حیوان : حیوانات صدفدار
او مانند سیاره خود ، ماه در حال تغییر است اگر به او اطمینان کامل
نداشته باشی هرگز رابطه ی عاشقانه با اونخواهید داشتاو از عشق ورزیدن
لذت می برد و در عوض میخواد آن را دریافت کند

—————————————–

مرداد

سمبل : شیر
عنصر :آتش
سیاره : خورشید
عضو آسیب پذیر : قلب و پشت بدن
روز اقبال : یکشنبه
اعداد شانس : ۸و۹
سنگ خوش یمن : یاقوت
رنگ : زرد
گل : آفتابگردان
حیوان : گربه سانان
عاشق عاشق شدن است و معشوق خود را غرق هدایای خود می کند تلاش می کند تا رابطه ی عاشقانه ی بی نقصی را خلق کند

—————————————–

شهریور

سمبل : باکره
عنصر : خاک
سیاره : عطارد
عضو آسیب پذیر : سیستم عصبی
روز اقبال : چهارشنبه
اعداد شانس : ۳و۵
سنگ خوش یمن : یاقئت کبود
رنگ : سبز
گل : بنفشه
حیوان : سگ کوچک – گربه می تواند چنان تودار باشد که به نظر برسد که از برخورد با دیگران منع شده .ولی آن گاه که به عشق واقعی خود دست پیدا کند دیگر این ویژگی او را نخواهید دید.برای چنین انسان فدکارومهربان تحمل سختی بسیار با ارزش است او به آسانی در عشق گول نمی خورد چون می داند در پی چیست

—————————————–

مهر

سمبل : ترازو
عنصر : هوا
سیاره : ونوس
عضو آسیب پذیر : کمر و کلیه ها
روز اقبال : جمعه
اعداد شانس : ۶و۹
سنگ خوش یمن : الماس
رنگ : آبی و بنفش
گل : سرخ
حیوان : خزندگان
او می تواند دوست خوب و میزبانی عالی باشد او در سیاست
دومی ندارد.
—————————————–

آبان
سمبل : عقرب
عنصر : آب
سیاره : پلوتون
روز اقبال : سه شنبه
اعداد شانس : ۲و۴
سنگ خوش یمن : یاقوت زرد
رنگ : قرمز
حیوان : حشرات مرموز است ولی میتواند عاشق باشد.از حمایت دیگران لذت می برد او می تواند حسود و تودار باشد.با کسی که حس کند قابل اطمینان است کنار می آید

—————————————–

آذر
سمبل : کمان دار
عنصر : آتش
سیاره : ژوپیتر
عضو آسیب پذیر : کبد
روز اقبال : پنج شنبه
اعداد شانس : ۵و۷
سنگ خوش یمن : فیروزه
رنگ : ارغوانی
گل : نرگس
حیوان : اسب
اگر شخص مورد علاقه اش را پیدا کند وفادار است.مشکل اینجاست که خواسته اش را بیان نمی کند و صبر میکند تا خودتان حدس بزنید -

—————————————-

دی

سمبل : بز
عنصر : خاک
سیاره : زحل
عضو آسیب پذیر : زانو- استخوان
روز اقبال : شنبه
اعداد شانس :۸و۹
سنگ خوش یمن : عقیق رنگارنگ
رنگ : سیاه و قهوه ایی
عجله ایی در عشق ندارد.نه به سرعت عاشق می شود نه به سادگی راز دل خود را می گوید او همواره در حرکت است ولی نمی داند چرا.فقط می داند باید موفق شود اگر فکر میکنید می توانید او را از رسیدن به هدفش باز دارید و به سمت خود جذب کنید سخت در اشتباهید
—————————————–

بهمن

سمبل : آب گیر
عنصر : هوا
سیاره : زهره
عضو آسیب پذیر : مچ و ساق پاها
روز اقبال : چهارشنبه
اعداد شانس : ۱و۷
سنگ خوش یمن : یاقوت ارغوانی
رنگ : آبی
حیوان : پرندگان درشت اندام
اگر عاشق متولد بهمن باشید با تمام وجود عاشق شما خواهد شد
تنها نکته ایی که باید از آن دوری جویید این است که بر سر راه
پیشرفت او قرار نگیرید. او عاشقی صادق است. دیر عصبانی
می شود. آزار دهنده نیست .برنامه های خودش را دارد .هرگز تغییر
نخواهد کرد.اگر نتوانید خود را با ایده های گوناگون مذهبی ،فرهنگی
و اجتماعی او هماهنگ کنید هرگز شانسی برای دستیابی به عشق پایدار
او نخواهید داشت
—————————————–

اسفند

سمبل : دو ماهی که خلاف جهت هم شنا می کنند
عنصر : آب
سیاره : نپتون
عضو آسیب پذیر : پاها
روز اقبال : جمعه
اعداد شانس : ۲و۶
سنگ خوش یمن : یاقوت کبود
رنگ : سبز روشن
گل : نسرین
حیوان : ماهی
او به پای معشوق فداکاری های بسیار می کند
اگر عاشق شماست واقعا خوشبختید.
برای حفظ این رابطه از هیچ کاری رویگردان نیست
مادامی که به او وفادار باشید از آن شما خواهد بود


عکس هایی از یک بدن ساز عجیب که تا کنون ندیده اید
 

جهت مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی آن ها کلیک فرمایید








نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شب امتحان در خوابگاه دختران و پسران
 
شب – خوابـگاه دخــتـران – سکـانس اول:
 
(دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)
شبنم:ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!
لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)
شبنم: بگـو ببـینم چی شده؟
لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! (بر شـدت گریه افزوده می شــود)
شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟
لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!
 شبنم: عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.
لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!
(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)
شبنم: چی شـده فرشــتـه؟! 
فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه ازحـال رفت!
شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.
 فرشــته: خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.
(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)
 
عضویت رایگان در گروه گل یاس
 
شـب – خوابــگاه پســران – سکــانـس دوم:
 
(در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)
میثـــاق: مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.
مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.
میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.
مهـدی: آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!
میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!   
آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...
مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!
در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)  
میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!
رضــا: پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!!!
مهـدی:اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه......!!!
 و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
پ نه پ - 11 (طنز)
 

 

 
,پ نه پ جدید,پ نه پ طنز
 
 
 
*به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...
 
*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن
 
*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن
 
*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!
 
*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.
 
*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!
 
*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!
 
*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!
 
*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!
 
*لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!
 
*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!
 
*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!
 
*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!
 
*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...
 
*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!
 
*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
جهان و حماقت بشر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تو کار خانمها دخالت بیجا نکن
 
یک مادر با پسر 10 ساله اش در یک روز بارانی در تاکسی نشسته بودند و به سمت خانه می رفتند، پسر بچه از شیشه ماشین بیرون را تماشا می کرد..
تعدادی زن فاحشه در کنار خیابان بیکار ایستاده بودند، پسر بچه که آنها را دید و از شکل و تیپشان تعجب کرده بود از مادرش پرسید اینها کی هستن و چرا اینجا وایستادن؟
مادر جواب داد : اینها زنان کارمندی هستند که کارشون تمام شده و منتظرن شوهرهایشان آنها را به خانه ببرن.
راننده تاکسی ناگهان گفت: خانم چرا به بچه راستش را نمی گین؟ ببین بچه جون اینها زنان خوبی نیستن اینجا وایستادن که در ازای گرفتن پول با مردها رابطه برقرار کنن.
بچه که چشمانش از حدقه بیرون زده بود از مادرش پرسید: این آقا راست میگه؟
مادر با چشم غره ای به راننده ، حرف راننده را تایید کرد.
پسر بچه پرسید: پس چی به سر بچه های اونا میاد؟؟؟
مادر گفت: اکثر بچه هاشون راننده تاکسی میشن !!! 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
توسط این سایت به آینده خودتون ایمیل بزنید !

 



 

 
توسط این سایت به آینده خودتون ایمیل بزنید !
 


بوسیله این سایت می تونید یک ایمیل را به آینده خود در هر تاریخی که می خواهید ارسال کنید که واقعا در نوع خودش جالبه . قبل از ارسال مشخص کنید که چه تاریخی در آینده ایمیل به دستتون برسه..

فقط این زمان آینده نباید کمتر از یکماه باشه .
 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
نامه ای به زبان ریاضی به امام زمان (عج)
 
نامه ای به زبان ریاضی به امام زمان - وبلاگ ظهور مهر 
 
آقای من : تو در نهایتی خواهی آمد که حد تابع دنیا نیست.تو در کنجی از جغرافیای زمین طلوع خواهی کرد که جواب نهایی تمام معادلات زمین است.
 
آقای من : بیا که اوضاع معکوس شده است.منحنی ارزشها نزولی اکید است. نمودار حرکت ما انسانها پر از اکسترمم شده است.
 
سرور من : روز هفتم هفته که دلم مشتق شده است،اشتیاق دیدار تو را با دعای ندبه در هم می آمیزم و با تو به زمزمه می نشینم. زمزمه ای که واحدهای آن کم است ولی تو آن را می شنوی.
 
آقا جان: تمام سوالات ذهنم را به صورت دستگاه های چند معادله و چند مجهولی در آورده ام و برای جوابهای آن راهی جز مبهم بودن نیافته ام.
هر چه به مشتاقان و منتظران تو می نگرم در معادله زندگی هیچ کدام در دنیای حقیقی ریشه ای ندارند مگر در دنیای مختلط فریب و دروغ.
 
سرور خوبم: با خود عهدمی بندم ،مهر و محبت تو را با نوشتن نام زیبایت بر مقدمه تمام ترسیم شده تدریسم تقسیم کنم و هزار بار بر این سطر نام تو را در ذکر تمام خوبیهایت ضرب کنم و با دل منتظرم جمع ببندم.
 
مولای من: سری به سریها و دنباله های منتظرانت بزنیم که سیگمای تمام آنها به ٣١٣ تن می رسد ،چه فاجعه ای است این دنیا ،مگر اوضاع قرینه شود یا محور زندگیها انتقال یابد تا زمینه آمدنت در مختصات دنیا فراهم شود.زمانی که با خود می اندیشم که کدام رابطه و ضابطه باعث خواهد شد بین من و شما زوج مرتب شکل گیرد دیدم و درک کردم که به راستی شرط برقراری این است که اگر مولفه ی اول یکرنگ و صمیمی بود مولفه دوم هم یکرنگ و صمیمی باشد.
 
اینجا وقتی دلم می گیرد انتظار تو را مدلسازی می کنم .تمام ابعاد ایمانم را در حکم ذره می بینم و آنچه به من آرامش می دهد این است که به هندسه عبادت روی آورم و در مستطیل سجاده سر بر دایره مهر تو گذارم و از خدای تو مهرت را طلب کنم.
 
باور کن در کلاس درسم بارها گفته ام ،دانش آموز عزیز در فضای نمونه ی زندگی انسانها پیشامدی بنویسید که تعداد منتظران شما رقم بزند .به امید آنکه در بررسی احتمال ظهورت عددی نزدیک به یک ببینم.بارها گفته ام همنهشتی انسان و ایمان وقتی برقرار است که ایمان بین تمام انسانها برقرارباشد و باقیمانده ربا و کذب نیاورد.
 
اما…. میدانم و خوب میدانم،
تو روزی خواهی آمد که تصاعد خوبیها برقرار باشد،
که ارتفاع عدالت بر قاعده دنیا قابل ترسیم باشد،
که مساحت دنیا فضای پیوسته خوبیها باشد،
که از جمکران تا وادی سهله خط مستقیم عشق باشد،
که انتظار و اشتیاق تنها مجهول مساله انسانها باشد.
*به امید طلوع آقا در بیکران دنیا*
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تبریک به قدرت بی حد و مرز زنان
 
ما در کشوری زندگی میکنیم که قدرت مطلق در دست زنان است و مردان ما انسانهایی منفعل وبی اراده هستند که هیچ
 نقشی در هیچ جا ندارند !!!!چرا ؟؟ به دلیل اینکه :
در ایران زن اگر حجاب نداشته باشد ،مرد نمی تواند خود را کنترل... کند و منحرف می شود !
زن نباید تحصیل کند تا توازن جامعه برقرار باشد و مرد بدون منحرف شدن درس بخواند !
زن نباید شاغل باشد تا بنیاد جامعه محکم باشد و مرد منحرف نشود !
زن نباید استقلال مالی داشته باشد تا صرفه جویی در خانه باشد و هزینه ی اضافی پیش نیاید تا مرد خانه منحرف نشود !
زن باید لباس تیره و3 سایز بزرگتر با کفش بسته و بدون پاشنه بپوشد تا مرد منحرف نشود !
زن نباید به قهوه خانه و تریا برود و سیگار بکشد تا مرد منحرف نشود !
زن نباید با مرد همکلام و همکلاس بشود تا مرد منحرف نشود !
زن آگر در محل کار (اگر بشود کار کرد !) با مدیر حرف بزند، ریشه ی کار فاسد میشود چون مرد منحرف شده است !
زن به جشن و مهمانی و دکتر و .................. نرود تا مرد منحرف نشود !
زن لاک و عینک نزند چون مرد منحرف میشود و بنیان جامعه از هم می پاشد !
زن رانندگی نکند تا مرد منحرف نشود !
زن در تلویزیون هم باید کاملاً پوشیده و ساده باشد تا مرد منحرف نشود !
مانکن فروشگاه ها باید بی سرو با حجاب و بدون برجستگی باشند تا مرد منحرف نشود !
زن خبرنگاری و نویسندگی و عکاسی نکند تا دستگیر نشود و مرد منحرف نشود !
زن مهریه نگیرد تا به مرد فشار نیاید و او را طلاق بدهد و یکی دیگر بگیرد تا منحرف نشود!
زن دوچرخه سواری نکند تا مرد منحرف نشود !
با این قوانین میبینیم که مردان فاقد قدرت و اراده و فکر هستند و کشور در دست زنان است و زنان میتوانند با کمی شل کردن گره شال خود تمام نظام اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه را در دست بگیرند !!!!!
تبریک به قدرت بی حد و مرز زنان .......!!!.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عمـرتان را زیبـا سپـری کنیـد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روزهای شما، زندگیتان را می‌سازد. اگر روزهایتان را خوب و شاد سپری کنید عمرتان زیبا خواهد گذشت. برای لذت بردن از زندگی باید سعی کنیم از اتفاقات روزمره و ساده حداکثر استفاده را کرده و آنها را به کام خود شیرین کنیم. برای این‌که در زندگی همیشه شاد و راضی باشید می‌توانید به راهکارهای زیر عمل کنید. مطمئن باشید که انجام این کارها زیاد سخت نیست و به امتحانش می‌ارزد.


1. زیبایی را ستایش کنید.
هر روز ما با انواع زیبایی در اشکال و فرم‌های مختلف روبه‌رو می‌شویم و جای بسی تاسف است که این زیبایی‌ها برای بسیاری از مردم به صورت عادت درمی‌آیند، به طوری‌که حتی دیگر آنها را نمی‌بینند. دوباره به مردم، گیاهان، وسایل، ساختمان‌ها و چیزهایی که در اطرافتان است نگاه کنید و لحظه‌ای را به ستایش و تقدیر از آنها بپردازید و سعی کنید ببینید که چه چیزی آنها را اینقدر خاص کرده است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


2. لبخند بزنید.

اگر لبخند نزنید یعنی تمام روز خود را هدر داده‌‌اید. این حرف بیهوده‌ای نیست. هرگز خود را آنقدر مشغول نکنید که فرصت خندیدن پیدا نکنید یا آنقدر جدی نباشید که مانع لبخند زدن شما شود. در عوض اطراف خود را با افراد شاد پر کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


3. به طبیعت بروید.

طبیعت یک شفادهنده فوق‌العاده اضطراب و نگرانی‌های زندگی مدرن است. خوردن ناهار در پارک، قدم زدن در حیاطی پر از گل و گیاه یا دیدن غروب خورشید مثال‌هایی ساده برای لذت بردن از طبیعت در طول روز هستند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


4. با اطرافیان ارتباط برقرار کنید.

در بیشتر موارد طرز ارتباط ما با افراد پیرامونمان بیشترین شادی را در زندگی به ما می‌دهد. شاید بهترین راه لذت بردن از کار، به جای ارتقای شغلی، داشتن ارتباطات خوب با همکارانتان باشد که می‌تواند در ایجاد لذت در شما بسیار موثر باشد.


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


5. برای خود لذت‌های ساده ایجاد کنید.

نوشیدن یک فنجان چای داغ، بازی با پسر ۸ ماهه‌تان یا پختن یک غذای عالی؛ شاید اینها فعالیت‌های خیلی هیجان‌آوری به نظر نرسند، اما برای خیلی از افراد می‌تواند ایجاد شادی و نشاط کند. یک لحظه بایستید و به این فعالیت‌های ساده روزمره توجه کنید. خواهید دید که با انجام این فعالیت‌ها، زندگیتان لذت‌بخش‌تر خواهد شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


6. یاد بگیرید.

بین یادگیری مطالب و چیزهای جدید و شادی ارتباطی قوی برقرار است. برای ایجاد این ارتباط باید مغز خود را وادار کنید تا هر روز چیز جدیدی یاد بگیرد. مثلا در راه رسیدن به منزل از محل کار یا بالعکس فرصت خوبی برای یادگیری است. می‌توانید از روزنامه، مجله، کتاب‌های جیبی یا حتی نوارهای آموزشی به این منظور استفاده کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


7. صبح و شب خود را تغییر دهید.

آیا صبح‌ها با عجله آماده شده و از منزل خارج می‌شوید؟ آیا شب‌ها تلویزیون را خاموش کرده و مستقیما به رختخواب می‌روید؟ مزایای فراوان یک تغییر کوچک در زندگی روزمره را می‌توانید تجربه کنید. مثلا صبح‌ها می‌توانید یک‌ساعت زودتر بیدار شوید و وقتتان را صرف خودتان کنید یا به مطالعه یا ورزش بپردازید. شب‌ها قبل از خواب هم می‌‌توانید روزتان را مرور کرده و یا مدیتیشن انجام دهید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


8. موفقیت‌های خود را جشن بگیرید.

در طول روز مطمئنا به موفقیت‌های کوچکی دست می‌یابیم. شاید شما با یک مشتری بداخلاق به صورت موفقیت‌آمیزی ارتباط برقرار کرده و موفق به فروش کالاهایتان شده باشید یا سر کار از شما تعریف شده باشد. اینها اتفاقاتی نیستند که ارزش جشن گرفتن داشته باشند اما چرا لحظه‌ای را صرف تشویق خودتان نمی‌‌کنید؟ تجربه‌تان را با یک فرد دیگر شریک شوید و به خودتان یک ناهار لذیذ هدیه دهید یا خود را از نظر روحی تشویق کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


به جز راه‌هایی که در بالا گفته شد یک تکنیک دیگر به نام "شادی هر روزه" وجود دارد که بسیار موثر بوده و راهی است برای این‌که زندگی را واقعا زندگی کنید. این روش به شما می‌آموزد به یاد بیاورید امروزی که در حال زندگی در آن هستید می‌‌تواند شاد باشد و بنابراین شما تشویق می‌شوید که امروزتان را شاد ‌شاد بگذرانید. این بدین معنا نیست که روزتان را طوری بگذرانید که گویی فردایی وجود ندارد. برنامه‌ریزی برای آینده بسیار مهم است اما مهم‌تر این است که به خاطر فردا، امروزتان را نادیده نگیرید. به یاد داشته باشید که تنها راه رسیدن به آینده‌ای خوب عبور از یک سری از این "امروز"هاست.


آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عشـــــــــــــــــق و تاریخ مصرف (داستان تلخ و واقعی)

 

جهت مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی آن ها کلیک فرمایید


امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد …

منصور با خودش زمزمه کرد … چه دنیای عجیبی است این دنیای ما !

یک روز بخاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر طلاقش خوشحالم.
   
 


 


منصور زود خودشو به در ورودی رساند و ژاله وارد شده نشده بهش سلام کرد.

ژاله با دیدن منصور با صدا گفت: خدای من منصور خودتی ؟!

بعد سکوتی میانشان حکمفرما شد.

منصور سکوت رو شکست و گفت : ورودی جدیدی ؟!

ژاله هم سرشو به علامت تائید تکان داد.

منصور و ژاله بعد از ۷ سال دقایقی با هم حرف زدند و وقتی از هم جدا شدند

درخت دوستی که از قدیم میانشون بود جوانه زد.
  
 


 


در یه روز گرم تابستان ژاله به شدت تب کرد !

منصور ژاله رو به بیمارستانهای مختلفی برد ولی همه دکترها از درمانش عاجز بودند. آخه بیماری ژاله ناشناخته بود.

اون تب بعد از چند ماه از بین رفت ولی با خودش چشمها و زبان ژاله رو هم برد و ژاله رو کور و لال کرد.

منصور ژاله رو چند بار به خارج برد ولی پزشکان آنجا هم نتوانستند کاری بکنند.

بعد از اون ماجرا منصور سعی می کرد تمام وقت آزادشو واسه ژاله بگذاره ساعتها برای ژاله حرف می زد براش کتاب می خوند از آینده روشن از بچه دار شدن براش می گفت 

 


ولی چند ماه بعد رفتار منصور تغییر کرد منصور از این زندگی سوت و کور خسته شده بود و

گاهی فکر طلاق ژاله به ذهنش خطور می کرد !!!

منصور ابتدا با این افکار می جنگید ولی بالاخره تسلیم این افکار شد و تصمیم گرفت ژاله رو طلاق بده.

در این میان مادر و خواهر منصور آتش بیار معرکه بودند و منصور را برای طلاق تحریک می کردند.

منصور دیگه زیاد با ژاله نمی جوشید بعد از آمدن از سر کار یه راست می رفت به اتاقش.

حتی گاهی می شد که دو سه روز با ژاله حرف نمی زد !

 


یه شب که منصور و ژاله سر میز شام بودند منصور بعد از مقدمه چینی و من و من کردن به ژاله گفت:

ببین ژاله می خوام یه چیزی بهت بگم.

ژاله دست از غذا خوردن برداشت و منتظر شد منصور حرفش رو بزنه … منصور ته مونده جراتشو جمع کرد و گفت :

من دیگه نمی خوام به این زندگی ادامه بدم یعنی بهتره بگم نمی تونم.

می خوام طلاقت بدم و مهریتم …….

در اینجا ژاله انگشتشو به نشانه سکوت روی لبش گذاشت و با علامت سر پیشنهاد طلاق رو پذیرفت.
    
 


بعد از چند روز ژاله و منصور جلوی دفتری بودند که روزی در آنجا با هم محرم شده بودند.

منصور و ژاله به دفتر ازدواج و طلاق رفتند و بعد از ساعتی پائین آمدند در حالی که رسما از هم جدا شده بودند

 


وقتی دید ژاله داره میاد، به طرفش رفت و ازش خواست تا اونو برسونه به خونه مادرش.

ولی در عین ناباوری ژاله دهن باز کرده گفت: لازم نکرده خودم میرم و بعد هم عصای نابیناها رو دور انداخت و رفت.
 

  


و منصور گیج و منگ به تماشای رفتن ژاله ایستاد !

ژاله هم می دید هم حرف می زد …
    
 


منصور گیج بود نمی دونست ژاله چرا این بازی رو سرش آورده !

منصور با فریاد گفت من که عاشقت بودم چرا باهام بازی کردی ؟!

منصور با عصبانیت و بغض سوار ماشین شد و رفت سراغ دکتر معالج ژاله.

وقتی به مطب رسید تند رفت به طرف اتاق دکتر و یقه دکتر و گرفت و گفت:

مرد ناحسابی من چه هیزم تری به تو فروخته بودم ؟

دکتر در حالی که تلاش می کرد یقشو از دست منصور رها کنه منصور رو به آرامش دعوت می کرد …

بعد از اینکه منصور کمی آروم شد دکتر ازش قضیه رو جویا شد.

وقتی منصور تموم ماجرا رو تعریف کرد دکتر سرشو به علامت تاسف تکون داد و گفت: همسر شما واقعا کور و لال شده بود ولی از یک ماه پیش یواش یواش قدرت بینایی و گفتاریش به کار افتاد و سه روز قبل کاملا سلامتیشو بدست آورد.

همونطور که ما برای بیماریش توضیحی نداشتیم برای بهبودیشم توضیحی نداریم.

سلامتی اون یه معجزه بود !

منصور میون حرف دکتر پرید و گفت: پس چرا به من چیزی نگفت ؟

دکتر گفت: اون می خواست روز تولدتون این موضوع رو به شما بگه !

منصور صورتشو میان دستاش پنهون کرد و بی صدا اشک ریخت چون فردای اون روز؛ روز تولدش بود …

 


ژاله و منصور ۸ سال دوران کودکی رو با هم سپری کرده بودند.

آنها همسایه دیوار به دیوار یکدیگر بودند ولی به خاطر ورشکسته شدن پدر ژاله، پدر ژاله خونشونو فروخت تا بدیهی هاشو بده بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون.

بعد از رفتن آنها منصور چند ماه افسرده شد.

منصور بهترین همبازی خودشو از دست داده بود.

۷سال از اون روز گذشت تا منصور وارد دانشگاه حقوق شد.

دو سه روز بود که برف سنگینی داشت می بارید.

منصور کنار پنجره دانشگاه ایستاده بود و به دانشجویانی که زیر برف تند تند

به طرف در ورودی دانشگاه می آمدند نگاه می کرد.

منصور در حالی که داشت به بیرون نگاه می کرد یک آن خشکش زد.

باورش نمی شد که ژاله داشت وارد دانشگاه می شد !

از اون روز به بعد ژاله و منصور همه جا با هم بودند.

آنها همدیگر و دوست داشتند و این دوستی در مدت کوتاهی تبدیل شد به یک عشق بزرگ،

عشقی که علاوه بر دشمنان دوستان رو هم به حسادت وا می داشت.

منصور داشت کم کم دانشگاه رو تموم می کرد و به خاطر این موضوع خیلی ناراحت بود چون بعد از دانشگاه نمی تونست مثل سابق ژاله رو ببینه به همین خاطر به محض تمام شدن دانشگاه به ژاله پیشنهاد ازدواج داد و ژاله بی چون چرا قبول کرد طی پنج ماه سور و سات عروسی آماده شد و منصور و ژاله زندگی جدیدشونو آغاز کردند.

یه زندگی رویایی زندگی که همه حسرتش و می خوردند. پول، ماشین آخرین مدل، شغل خوب، خانه زیبا، رفتار خوب، تفاهم و از همه مهمتر عشقی بزرگ که خانه این زوج خوشبخت رو گرم می کرد.

ولی زمانه طاقت دیدن خوشبختی این دو عاشق را نداشت …

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 

 چگونه شاد زندگی کنیم ؟

 

 
 

الگوهای رفتار:ضمیر ناهشیار مسئول بخش بزرگی از پیامدها و سبب همه تکرارها در زندگی انسان است. ما بر اساس برنامه‌های ثبت شده در ضمیر ناهشیار خود عمل می‌کنیم. در هر مرحله‌ای که باشید می‌توانید به آنچه می‌خواهید دست یابید و هدف ما از این کتاب ن‍یز بیان چگونگی انجام این عمل است.اما همین جا باید یک نکته را برای خود مشخص کنیم که هر وقت تصمیم به تغییر بگیریم با مقاومت روبرو می‌شویم بعبارت دیگر کمربندها را محکم ببندید.

 

شکل‌گیری الگوهای رفتاری: بلافاصله پس از تولد، الگوهای رفتاری شروع به شکل‌گیری می‌کنند پس بسیار محکم و جاافتاده هستند. بخش کوچکی از الگوهای انسان در زندگی هشیارانه و بخش اعظم آن ناهشیار بوده و بازتاب آموخته‌های او از والدین است.

هم‍یشه از خود به خوبی یاد کنید و زندگی را بطور دلخواه تصور کن‍ید. کتاب‌هایی را که در زمینه موفقیت نوشته شده‌اند با دقت بخوانید. بهتر است الگوهای رفتاری دلخواه را روِی کاغذ بیاورید تا این الگوها برای شما بصورت یک انتخاب آگاهانه درآیند.

تصویر ذهنی از خویشتن: منشا تمام افکار و حرکات ما چگونه دیدن خویشتن است. بنابراین تصویر ذهنی ما تعیین می‌کند که - دنیا را تا چه اندازه دوست داریم و چقدر مایل به زندگی در آن هستیم- دقیقا چه اندازه در زندگی موفق خواهیم بود.

از اینرو است که دکتر ماکسول مالتز می‌نویسد:« هدف تمام روان‌درمانی‌ها تغییر تصویریست که فرد از خویشتن دارد.»

اولین گام بسوی یک پیشرفت گسترده برای کسب نتایج مطلوب، تغییر نوع تفکر و بیان ما در رابطه با خویشتن است. خود محور بودن و خود دوست‌داری دو مقوله جداگانه‌اند. معنی خود دوست‌داری سالم اینست که ما اصراری برای توجیه خود و دیگران نداشته باشیم ما باید بتوانیم از انجام هر کاری که به کیفیت و زیبایی زندگی‌مان می‌افزاید احساس راحتی کنیم. مردم موفق همیشه از واژه‌های تشکر‌آمیز استفاده می‌کنند زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که باید قدر ارزش‌های خود را بدانند. دیگران با همان رفتاری را دارند که ما با خود با خویشتن داریم.

ارزش انسان: شما سزاوار عشق و احترام هستید تنها به این خاطر که شما، شما هستید. ارزش‌های خود را بشناسید و مرتب برای خود خاطر‌نشان کنید که سزاوار بهترین رفتارها هستید. اگر تصویر ذهنی ما از خویشتن ناسالم باشد همواره درون خود زمزمه‌ی « من لیاقت ندارم» را می‌شنویم و این نگرش باعث می‌شود که شاد‍‌ی‌ها را بگونه‌ای ناهشیار پس بزنیم.

 

نشانه‌های رفتاری یک تصویر ذهنی ناسالم:

۱) حسادت

۲) منفی صحبت کردن درباره خود

۳) احساس گناه

۴) ناتوانی در ادای تعارفات کلامی

۵) عدم پذیرش تعارفات کلامی

۶) اهمیت ندادن به نیازهای خویش

۷) سوال نکردن در مورد خواسته‌های خود

۸ ) ضعف مزاجی پایدار

۹) مقایسه خود با دیگران

۱۰) انتقاد از دیگران

۱۱) ناتوانی در پذیرفتن و لذت بردن از عواطف و محبت دیگران

۱۲) ناتوانی در بیان عواطف

۱۳) محروم ساختن بی‌دلیل خود از رفاه و آسایش و ...

 

تندرستی:

بیماری اغلب نتیجه تعارضات درونی حل نشده است که دیر یا زود در جسم نمودار می‌شود. برای سالم بودن و انرژی داشتن لازم است که هیجانات مثبت خود را حفظ کنیم، به بیان احساسات خود بپردازیم و خود را سزاوار سلامتی و تندرستی بدانیم. از همین‌جا و همین لحظه خود را بپذیرید و افکار شاد و سلامت داشته باشید.

 

درد:

درد، انسان را به تامل و تغییر جهت ما وامی‌دارد. همانند درد جسمانی، اگر با درد عاطفی نیز برخوردی احمقانه داشته باشیم، ضربه‌ها همچنان ادامه خواهند یافت. این آسیب‌ها تا زمانی که در نگرش خود تغییری ایجاد نکنیم همچنان ادامه خواهند یافت.

ما جزئی از دنیای روزمره خود هستیم: ما به بخشی از محیط بلافصل خود تبدیل می‌شویم و هیچکس نسبت به تاثیرات محیط، دوستان، خانواده، کتاب و ... مصونیت ندارد پس اگر برای تغییر زندگی خود مصمم هستید، برای تغییر محیط خود نیز مصمم شوید.

 

ثروت:

فقر نتیجه تفکر فقیرانه است اگر ثروت می‌خواهید نوع تفکر خود را عوض کنید. در زندگی همان چیزی را بدست می‌آوریم که انتظارش را داریم.

برای پول درآوردن یا جمع کردن آن، باید بتوانید با آن راحت باشید اگر اینگونه نباشید هشیارانه یا ناهشیارانه ترتیب از دست دادن آن را خواهید داد.

برای ثروتمند بودن باید بتوانید نسبت به ثروتمندان دیگر احساس خوب و مثبتی داشته باشید هر کسی باید بپذیرد که ارزش کمک گرفتن دارد، زیرا توانایی شما برای پذیرش کمک دیگران تعیین کننده توانایی شما برای کسب ثروت است.

اگر بیش از اندازه به پول وابسته هستید پول درآوردن و نگه داشتن آن برایتان دشوار خواهد بود

اگر قبول موفقیت برای شما تشویش و ناراحتی به همراه آورد همیشه خود را دور از موفقیت نگه خواهید داشت.

فقر ربطی به معنویت ندارد، ثروت و بی‌نیازی نشانه توازن فرد است.

 

نکانی برای بهبود وضعیت مالی:

۱) اول پول پس‌انداز کنید، بعد خرج کنید

۲)‌نگرش‌های ثروتمندان را بررسی کنید

۳) به خود خاطر نشان کنید که شایسته ثروت هستید

۴) نقشه بریزید و اهداف خود را مشخص کنید

۵) پدر و مادر، اوضاع جوی، اقتصاد، دولت و ... را به خاطر حال و روزتان سرزنش نکنید.

 

فصل دوم

در حال زندگی کنید:

زمان واقعا وجود ندارد. این لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم از این لحظه چیزی بسازید. زیستن در زمان حال یعنی که ما از هر کاری که در حال انجام آن هستیم بخاطر خود آن لذت ببریم و نه اینکه صرفا بدنبال هدف نهایی آن باشیم.

انتظار:

زندگی را در زمان حال بگذران و نفست را به خاطر اتفاقات آینده در سینه حبس نکن. وقتی منتظر وقوع چیزی هستید خود را با کار دیگری مشغول کنید. با رها کردن موقعیت به حال خود، نتایج را تسریع کنید.

بخشندگی:

کینه‌ورزی یکی از اصلی‌ترین علل بیماری‌هاست. سرزنش کردن دیگران هیچ ثمری برای ما ندارد و چیزی را تغییر نمی‌دهد. سرزنش خود و دیگران تنها ما را از پرداختن به مسئله اصلی که باید انجام دهیم باز می‌دارد. انتخاب با ماست که مهار زندگی خود را بدست گیریم و در حال زندگی کنیم یا خود را در لجاجت‌ها و پریشانی‌های گذشته زنجیر کنیم.

مقابله با افسردگی:

آیا احمقانه نیست تمام نگرانی‌های ۲۵ سال آتی را با خود حمل کنیم و تازه متعجب باشیم که چرا زندگی اینگونه دشوار است؟ ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی امروز طراحی کرده‌اند و نه بیشتر. نگرانی امروز برای مشکلات فردا دردی از ما دوا نخواهد کرد.

شوخی:

ما اغلب وقتی مریض می‌شویم که خود و زندگی را بیش از اندازه جدی می‌گیریم. آنچه برای سالم ماندن بدن نیاز داریم، خندیدن است. بیایید گاه و بیگاه برای خود خاطر‌نشان کنیم که ما انسان هستیم و مانند تمام انسان‌های دیگر ممکن است کارهای احمقانه از ما سر بزند. اگر توقع شما بی‌عیب و نقص بودن و کمال است به این سیاره تعلق ندارید. زندگی آنقدرها جدی نیست بیایید شوخی را جدی‌تر بگیریم.

 

فصل سوم:

ما به طرف اندیشه‌های غالب خود کشیده می‌شویم:

اصل از این قرار است:« به هر چیزی که فکر کنی به طرفش کشیده می‌شوی» حتی اگر آن افکار دلخواهمان نباشند. علت اینست که مسیر حرکت ذهن همیشه بسوی هر چیز است و نه در جهت گریز از آن. تفکر مثبت سازنده است، به آنچه می‌خواهید فکر کنید.

ضمیر ناهشیار:

بیایید بپذیریم که ما هر روز از طریق افکار خود برنامه‌های تازه‌ای به ضمیر ناهشیار خود می‌دهیم.پس مواظب افکارمان باشیم. هدف خود را «به‌دست آمده» تصور کنید تا ضمیر ناهشیار شما ترتیب رسیدن به آن را فراهم کند.

تخیل:

هر چه تخیل شما رشد یافته‌تر باشد یادآوری و حل مسائل برایتان آسان‌تر است. تخیل خود را مانند جسم خود پرورش دهید. همه چیز از رویا آغاز می‌شود. حامی رویای خود باشید. در ترانه‌ای آمده است « اگر هرگز رویایی نداشته‌‌اید، پس هیچوقت هم‌رویایی که به حقیقت پیوسته باشد نخواهید داشت.»

تمرین ذهنی:

ارزش اساسی تمرین ذهنی در این است که ما را قادر به ارائه الگوهایی از عملکرد کامل و بدون نقص به سلول‌های مغزی‌مان می‌کند. ما در تخیل مرتکب اشتباه نمی‌شویم. در هر حال قبل از هر چیز زمانی را به انجام بی‌عیب و نقص عملی که می‌خواهید انجام دهید، در ذهن خود بپردازید.

قانون جذب:

ذهن انسان شبیه یک آهنرباست و هر چه را به آن فکر کند بطرف خود می‌کشد. به خواسته‌های خود فکر کنید تا به آنها دست یابید. البته استفاده از نیروی فکر جایگزینی برای عمل نیست، بلکه استفاده صحیح از ذهن ما را قادر می‌سازد که با سهولت و سرعت بیشتر به اهداف خود دست پیدا کنیم.

ترس:

با تعمیم این اصل به اصل تازه‌ای می‌رسیم با نام «ترس از دست دادن». وقتی بیم از دست دادن چیزی را داریم، خود را مستعد از دست دادن آن می‌کنیم.

اصل از این قرار است:« بر آنچه که دارید تمرکز کنید، از داشتن آن لذت ببرید و نگران از دست دادنش نباشید» اگر بر این باور باشیم که با از دست دادن چیزی یا کسی زندگی ما رو به نابودی خواهد گذاشت آنگاه چه بسا جهان تصمیم بگیرد به ما اثبات کند که بدون آن چیز یا آن کس هم قادر به زندگی خواهیم بود. ترس از دست دادن، زیستن در زمان حال نیست، زیستن در آینده است.

فرار از ترس‌ها:

اصل شگفت‌انگیز دیگر آن است که غالبا وقتی ما شهامت مواجهه با مشکلات را پیدا می‌کنیم آنها ناپدید می‌شوند و دیگر نیازی به رودررو شدن با آنها باقی نمی‌ماند.

قدرت واژه‌ها:

هرچه بر زبان بیاورید همان را بدست خواهید آورد چون همین کلمات سازنده نگرش ما هستند اگر مصمم به شاد زیستن هستید باید درباره خود مثبت سخن بگویید. بیان مثبت به ما اجازه می‌دهد که به گزینش شایسته و نشاندن آنها در ضمیر خود بپردازیم و از این رهگذر عملکرد و احساس بهتری داشته باشیم. اصولی که باید در هنگام بیان مثبت رعایت شود:

۱- ذهن همیشه به طرف آنچه می‌اندیشیم حرکت می‌کند، پس اگر بیان شما اینگونه باشد که « من مریض نیستم» نتایج دلخواه شما عایدتان نخواهد شد.

۲- با گفتن و نوشتن یک بیان مثبت می‌توان تاثیر آن را دو چندان کرد چون بدین ترتیب حواس فیزیکی بیشتری درگیر شده و تاثیر عمیق‌تری می‌گذارد.

۳- تکرار این جملات لازم و مهم است. برای بازسازی نظام عقایدی که بیست سال مدافع آن بوده‌ایم مسلما به پافشاری و اصرار نیاز است.

شکرگزاری:

وقتی سپاسگزار نعمت‌های خود هستیم مرکز توجه خود را بر خواسته‌های مطلوب خود قرار می‌دهیم. وقتی زندگی خود را سرشار از مواهب الهی بدانیم و آنچه که اکنون در اختیار داریم معترف باشیم سبب جاری گشتن سیلی از مواهب تازه به زندگی خود می‌شویم.

 

فصل چهارم:

اهداف:

هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه می‌دارد. هدف داشتن جزئی از طبیعت ماست و صرف هدف داشتن به مراتب مهم‌تر از ماهیت آن هدف است. چون مهمترین چیز رسیدن به هدف نیست بلکه یاد گرفتن و رشد کردن در خلال راه است.

قانون نتایج افزوده اصلی است که با اطمینان به ما می‌گوید:« علاوه بر خود هدف اصلی، نتایج بسیاری عاید شما خواهد شد.»

هنگام برنامه‌ریزی برای هدف لازم است نحوه عملکرد هر چیز را در این سیاره به خاطر بسپاریم، هیچ چیز در خط مستقیم حرکت نمی‌کند و هیچ هدفی مستقیم بدست نمی‌آید بلکه تصحیح مداوم و پیوسته راه رسیدن به هدف است.

هدف‌های خود را بر روی کاغذ بیاورید. مسلما تهیه لیست تنها کاری نیست که باید انجام شود، اما این لیست، طریقه و ساختاری برای دستیابی به اهداف زندگی در اختیار ما قرار می‌دهد.

محدودیت‌ها:

تنها چیزی که موفقیت ما را محدود می‌سازد تفکریست که به ما می‌گوید:‌ «نمی‌توانی موفق شوی». با هر محدودیتی که برای خود قرار می‌دهیم، مسئولیتی تازه برای خود ایجاد می‌کنیم. دور ریختن برچسب‌هایی که به خود آویزان کرده‌ایم نخستین گام بسوی خوب زیستن است.

مشکلات:

ما پیوسته با موقعیت‌های بزرگی روبرو می‌شویم که زیرکانه خود را در غالب مشکلات لاینحل از ما پنهان می‌کنند. مشکلات بخشی از میراث فرهنگ جهان هستند که ما را برای رهایی از خود بسوی یادگیری و تجربه می‌رانند و ذهن ما را وسعت می‌بخشند.

اشتباهات: اشتباهات واقعا اشتباه نیستند، بیایید در هر موردی انتظار خطا از خود داشته باشیم و آنها را بعنوان بخشی از فرآیند یادگیری بپذیریم. از آن گذشته اگر تا این اندازه در برابر خود جدی و خشک نباشیم زندگی کردن با اشتباهات بسیار، بسیار آسان‌تر خواهد بود. شکست خوردن هرگز مایه شرمساری نیست، شرمساری تنها از تلاش نکردن است.

قانون کاشت و برداشت:

با تو همانگونه رفتار خواهد شد که تو با دیگران رفتار کرده‌ای. هرچه بکاری همان را پس می‌گیری. جهان هستی‍ منصف و عادل است، برداشت امروز ما از زندگی حاصل کشته‌های دیروز ماست.

ریسک:

رسیدن به هر هدفی، همیشه مستلزم قبول خطر است. چاشنی زندگی دست زدن به کارهای تازه و خلق تازه‌ها از جوهر خویشتن است. بی‌خطری نیروی حیات را خفه می‌کند.

تعهد:

وقتی ما بر خود مسلط می‌شویم اتفاق جالبی می‌افتد، بدین معنی که اغلب همان تعهد کافیست. به بیان دیگر وقتی ما حاضر می‌شویم هر بهایی را برای رسیدن به هدف خود بپردازیم عموما دیگر نیازی به پرداخت آن پیش نمی‌آید.

تلاش:

ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت ما آنرا «طلب» می‌کند. زیرا تلاش، امت‍یاز و اشتیاق انسان برای یادگیری،خود‌آزمایی، آزمایش و تجربه است. اشتباه اغلب مردم اینجاست که تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار می‌کنند و نه برای لذت از کار کردن و به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمی‌رسند دچار یاس و افسردگی می‌شوند.

اوضاع وقتی بهتر می‌شود که ما بهتر شویم همه چیز زمانی تغییر می‌کند که ما تغییر کرده باشیم و نه قبل از آن.

تمام توان خود را به کار بگیرید:

وقتی فلسفه فردی شما این باشد که «‌ من تمام تلاش خود را خواهم کرد صرف نظر از اینکه ...» آنوقت است که همیشه می‌توانید سرافرازانه بر عقاید خود بایستید. شکست آسیب می‌رساند اما این آسیب زمانی شدیدتر است که بدانیم حداکثر تلاش خود را به‌کار نبرده‌ایم.

پا‍یان شب سیه: زندگی اینگونه است، همیشه سردترین و تاریک‌ترین لحظه‌ها درست قبل از سپیده است، اما اگر خود را از سقوط و نومیدی حفظ کنیم پاداش‌ها به زودی سرازیر می‌شوند.

پافشاری:

پافشاری یک راز است، رازی که انسان‌های موفق بخوبی از آن آگاهند. اینان می‌دانند که این راز عامل اصلی پیروزی است اما بازندگان پافشاری را به منزله‌ی نوعی « تلاش اضافی» بی‌مورد تلقی می‌کنند ( البته پافشاری را با کله‌شقی نباید اشتباه گرفت)

درخواست کردن:

درس اول چگونه رسیدن به هر خواسته‌ای، درخواست کردن آن است. به چندین دلیل عمده زیر مطرح کردن خواسته‌ها حائز اهمیت است:

۱- درخواست کردن نشانه اعتماد‌به‌نفس و ارزش قائل بودن برای خود است و این برای سلامت مهم است.

۲- اولین قدم منطقی برای تفهیم خواسته‌های خود به دیگران است زیرا هیچکس قادر به خواندن ذهن ما نیست.

۳- برای دیگران هم لذت کمک کردن به ما را در بردارد.

 

و اگر کسی به شما جواب منفی دهد به معنی لیاقت نداشتن شما نیست بلکه تنها بدین معنی است که ایده‌های شما با ایده‌های آن شخص جفت نمی‌شود.

دلایل و نتایج:

اگر زندگی دلخواه خود را ندارید، اگر واقعا کار دلخواه خود را انجام نمی‌دهید هیچ عذری برای توجیه آن پذیرفته نیست. میزان لذتی که از زندگی می‌بریم با میزان سرزنش اوضاع و احوال نسبت معکوس دارد.

 

فصل پنجم:

نیاز به زمان:

طبیعت همیشه نیازمند زمان است. بلوط یک‌شبه بزرگ نمی‌شود، رشد و تکامل ما نیز چنین است. بنا کردن اعتماد، پرورش یک بدن سالم، یک تجارت سود‌آور همه و همه نیازمند زمان است.

استراحت:

طبیعت گاه‌به‌گاه به استراحت و آسودگی نیاز دارد. ما نیز به فراغت، به استراحت، به مرور، به تامل و به بودن نیازمندیم.

از کودکان بیاموزیم:

وقت خود را با بچه‌ها بگذرانید و چیزهای بیشتری در مورد خندیدن، کنجکاوی، پذیرفتن، اعتماد، اراده و تصور خلاق از آنها بیاموزید، بچه‌ها برای آموزش ما آمده‌اند.

فعالیت بی‌وقفه:

مادامی که در حرکت هستیم وقتی برای نگران شدن نداریم به‌این‌ترتیب از ضعف وحشتناکی که ناشی از تعبیر و تفسیرهای شخصی شخصی است اجتناب کرده‌ایم. رمز شادی و تکامل در فعالیت است.

اگر استفاده نکنید، از دستش می‌دهید:

جهان هستی پیوسته ما را ترغیب به مشغول ماندن می‌کند. قانون بهره‌برداری قانونی شگفت‌انگیز است. ما را به حرکت وامی‌دارد و وقتی می‌توانیم آنچه را داریم برای خود نگه داریم که از آن حداکثر استفاده را ببریم.

آسوده باشید و امور را به حال خود واگذارید:

از دیدگاه علمی، وقتی ما آسوده هستیم ریتم مغزی حرکتی آرام‌تر به خود می‌گیرد یعنی امواج آلفا را نشان می‌دهد و در این حالت است که انسان توانایی و خلاقیت بسیار بیشتری از خود نشان می‌دهد و نتایج مطلوب به سهولت به بار می‌آیند.

عدم وابستگی:

برای رسیدگی به اهداف خود بکوشید اما زندانی این اهداف نباشید ما برای بدست آوردن بعضی چیزها لازم است قادر باشیم بدون آنها زندگی کنیم.

 

تغییر:

جز تغییر هیچ چیز دوام نمی‌آورد. با این همه به‌نظر می‌رسد که ما گاه این قانون را فراموش می‌کنیم و یاس‌ها رنجهای فراوانی را بی‌جهت به خود تحمیل می‌کنیم.

کنارگذاری:

برای خلق یک جریان سالم، تمام چیزهایی را که نمی‌خواهید، استفاده نمی‌کنید یا نیاز ندارید رها کنید. جدا از احساساتی که بدین ترتیب آشکارا به مرحله‌ای از تعالی می‌رسند ناگهان می‌بینید که مانند یک آهنربا چیزهای تازه‌تری را به خود جذب می‌کنید.

ما واقعا چقدر می‌دانیم ؟!‌:

اگر مصمم هستید که قبل از استفاده کردن از هر چیزی ابتدا آنرا درک کنید باید مدتها انتظار بکشید. تجربه به من ثابت کرده است اگر آنچه را داریم بپذیریم و از آن استفاده کنیم بیشترین لطف را به خود کرده‌ایم. بگذارید دیگران وقت خود را به توجیه مسائل بگذرانند بیایید دنبال نتیجه گرفتن باشیم.

زندگی بی‌ارزش است مگر آنکه شما به آن ارزش دهید: زندگی کسالت‌بار نیست بلکه کسالت در مردمی است که از پشت عینک‌های کثیف و تیره به دنیای خود نگاه می‌کنند. تا این لحظه هرچقدر هم از زیبایی‌ها لذت برده باشید امروز می‌توانید تصمیم بگیرید که بیشتر لذت ببرید. امروز زمان انتخاب است، امروز و هر روز.

 

فصل ششم

امروز مهم است:

هرجا که هستید همان‌جا نقطه‌ی آغاز است، تلاش بیشتر امروز، سازنده‌ی فردای متفاوت شماست.

« یک درخت هر چقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز می‌شود، طولانی‌ترین سفرها با اولین قدم »

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 19 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 عکس هایی از گل های زیبا و رمانتیک

 


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 کاخ های تهران


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

30 کار 30 ثانیه ای برای داشتن زندگی بهتر

 

 
 
رفتار و طرز برخورد، شالوده و پایه ی موفقیت است. یک انسان سخاوتمند با رفتار و منشی مثبت مطمئناً کامیاب خواهد شد. اگر رفتارتان را تغییر دهید، ادراکتان، اعمالتان، و زندگی تان را تغییر داده اید؛ و با تغییر تک تک زندگی ها، دنیا تغییر خواهد کرد.

در این مقاله ۳۰ نوع کار را عنوان می کنیم که هر کدام فقط ۳۰ ثانیه زمان می برد. تصور کنید اگر میلیون ها یا بیلیون ها انسان روی زمین اگر فقط یکی از این کارها را انجام بدهند، دنیا چطور تغییر می کرد؟ به همین خاطر سعی کردیم راه های جدیدی برای رشد و پیشرفت شخصی به رایتان عنوان کنیم که می توانید در کمتر از ۳۰ ثانیه آن ها را انجام دهید.

۱- تُن صدایتان را تغییر دهید. برای ۳۰ ثانیه سعی کنید نرم تر، آرام تر، و کمی خوشایندتر صحبت کنید. با نتایج شگفت انگیزی روبه رو خواهید شد. آیا می دانستید وقتی با صدای نرم تر و آرام تر به بچه ها دستور بدهید، نسبت به اینکه سرشان داد بزنید، تأثیر بیشتری خواهد داشت؟ اگر در کار خسته شده اید، حتی فقط برای ۳۰ ثانیه سعی کنید لحن صدایتان را آرام تر کنید، شاید زودتر به نتیجه رسیدید!

۲- ایده های قدیمیتان را به یاد آورده و دوباره آن ها را از سر گیرید. برای ۳۰ ثانیه، ایده قدیمیتان را دوباره امتحان کنید. آیا این ایده ی یک اختراع، یک پروژه کاری، یا کاری بوده که به نظرتان خسته کننده می آمده؟ یکی از آن کارها را انتخاب کرده و یک بار دیگر امتحانش کنید. تصور کنید اگر همه ی آدم ها اینقدر جرات داشتند که از نبوغ خدادادی در جهت استعدادهایشان بهره گیرند چه می شد؟ می دانید چه چیزهای جدیدی در دنیا ابداع می شد؟

۳- برای ۳۰ ثانیه به یک نفر یک فرصت دوباره بدهید. یک بار دیگر به حرف هایش گوش دهید یا یک بار دیگر به او فرصت دهید شاید که تغییر کرده باشد.

۴- به فرزندانتان بگویید «دوستتان دارم» و «به شما افتخار می کنم.» به چشم هایشان نگاه کنید، و به آن ها نشان دهید که چقدر به رایشان ارزش قائلید. تصور کنید اگر همه ی والدین ۳۰ ثانیه در روز هم که شده به فرزندانشان اطمینان خاطر می دادند، دنیا چه تغییری می کرد…

۵- دفعه ی بعدی که منتظر خشنودی آنی یا چیزی بودید که نمی توانید در همان لحظه داشته باشید، برای آنچه که در حال حاضر دارید، ۳۰ ثانیه از خدا تشکر و قدردانی کنید. این کار باعث تغییر رفتارتان خواهد شد.

۶- ۳۰ ثانیه محکم تر و صاف تر بایستید، و سرتان را بالاتر بگیرید. در چشم های دیگران نگاه کنید و با اطمینان بیشتر راه بروید. ببینید چه احساس خوبی دارد.

۷- کاری را که قبلاً از انجام آن دست کشیده اید و نیمه رها کرده اید را انتخاب کنید که امروز انجامش دهید. ۳۰ ثانیه بیشتر طول نمی کشد که برای انجام کاری تصمیم بگیرید. قولتان را پیش خودتان نگه دارید و مطمئن باشید که حتماً انجامش خواهید داد.

۸- به هم ریختگی هایی که کس دیگری ایجاد کرده را تمیز و مرتب کنید.

۹- از کسی تعریف و تمجید کنید.

۱۰- برای چیزی یا کسی که باورش دهید، بایستید. یک جمله ی حمایت کننده، حوزه ی نفوذ شما را گسترده تر خواهد کرد.

۱۱- کسی را در کارش تشویق کنید و به او اطمینان خاطر بدهید. به او بگویید که «تو می توانی!» او را باور داشته باشید و این باور را نشان دهید.

۱۲- کسی را که دوست دارید بیشتر با او آشنا شوید را به خانه تان دعوت کنید. می توانید شام را کنار هم صرف کنید. از این دعوت برای یک دوستی تازه استفاده کنید.

۱۳- به مدت ۳۰ ثانیه در جمع همسرتان را ناز و نوازش کنید. دستتان را پشتش بکشید، انگشتانتان را در موهایش فرو ببرید، نرم و آرام بغلش کنید، دستش را به نرمی فشار دهید، یا حتی یک بوسه تند و چابک. خیلی خوب است اگر بچه هایتان بفهمند که پدر و مادرشان همدیگر را دوست دارند و برای ابراز علاقه به هم راحت هستند. مطمئناً اگر همه ی زوج ها فقط ۳۰ ثانیه در روز برای چنین کاری وقت می گذاشتند، این قدر زندگی های زناشویی درهم و برهم نبود.

۱۴- یک کلمه ی جدید (کلمه ای از زبانی خارجی که به خوبی به آن تسلط ندارید) یا یک چیز تازه در مورد یک فرهنگ دیگر یاد بگیرید.

۱۵- چکی به مبلغ %۱۰ از حقوق ماهانه تان بنویسید و به مؤسسات خیریه هدیه کنید.

۱۶- هر روز ۳۰ ثانیه برای غالب آمدن بر ترس ها و شجاعانه روبه رو شدن با همه ی موقعیت های زندگی تان دعا کنید. رفتاری مثبت و هدفی مثبت در ذهن داشته باشید. برای کارهای آن روزتان طبق اولویت ها برنامه ریزی کنید. بعد از ۳۰ ثانیه برای تغییر آماده خواهید بود.

۱۷- از کسی بپرسید، «حالت چطور است» و واقعاً به جوابی که به شما می دهد خوب گوش کنید.

۱۸- ۲۰ هزار تومان در یک پاکت گذاشته و با عنوان «ناشناس» برای کسی بگذارید که می دانید به آن احتیاج دارد. نیکوکاری بدون اینکه شناخته شوید احساسی فوق العاده در شما ایجاد خواهد کرد. امتحان کنید!

۱۹- یک اقدام سریع برای محیط زیست بکنید. به پرنده ها غذا بدهید، زباله ها و آشغال ها را جمع و جور کنید و…

۲۰- یک صبحانه ی عالی برای خود انتخاب کنید (انرژی روزانه ی خود را با یک تصمیم ۳۰ ثانیه ای شروع کنید). کمتر مواد قندی بخورید و بیشتر پروتئین و میوه بخورید و صبحانه ای سالم و مقوی برای خود انتخاب کنید.

۲۱- اگر خیلی وقت است که درون خانه یا شرکت هستید، بیرون بروید و اجازه بدهید که نور آفتاب روی صورتتان بنشیند. این کار حالتان را خیلی سریع بهبود خواهد داد.

۲۲- وقتی کسی از شما تقاضای کم خواست (کمک مالی)، پاسخ مثبت بدهید.

۲۳- برای انتخابات ثبت نام کنید. ۳۰ ثانیه برای ثبت نام وقت بگذارید و فرم را پر کنید. با این کار هر وقت موقع انتخابات شهر یا شورا رسید می توانید در این فعالیت مردمی شرکت کنید

۲۴- یک دانه بکارید (یا اگر وارد هستید، یک نهال بکارید). تصور کنید اگر میلیون ها آدم روی زمین این کار را بکنند دنیا چه تغییری خواهد کرد.

۲۵- چراغ اتاق هایی که خالی است را خاموش کنید (لامپ اضافی خاموش). هر ۳۰ ثانیه هم ارزش دارد.

۲۶- در سطل زباله ی خانه چند کیسه ی زباله بگذارید تا انواع مختلف زباله ها را جداگانه دور بریزید. شما بازیافت زباله را از همین امروز شروع کرده اید.

۲۷- یک عادت بدتان را در ۳۰ ثانیه ترک کنید؛ و ۳۰ ثانیه به ۳۰ ثانیه آن را تکرار کنید.

۲۸- ۳۰ ثانیه بخندید. استرستان فروکش خواهد کرد.

۲۹- آب بنوشید.

۳۰- ۳۰ ثانیه از هر آنچه که دارید احساس رضایت کنید؛ و همیشه قدردان نعمت های خداوند باشی.

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رازهای عشق...

 

 
 

 

گفتار های دونالد والترز خیلی کوتاه است گاهی به یک خط هم نمیرسد.
اما اگر هر یک از آنها را برای چند بار در روز بخوانید اثر عمیقی در روح شما خواهد داشت.
هر گفتار برای یک روز است .یکی از روزهای زندگی شما که با تکرار این جملات و ورود مفهموم شان به ضمیر ناخود آگاه شما خیلی زیبا تر خواهد شد .
در هر حالی که هستید به خصوص پیش از خواب یکی از گفتار ها را تکرار کنید .ابتدا با صدای بلند و کم کم به شکل زمزمه .
آری به همین سادگی...
 

 

1. راز  عشق در تواضع است .
این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.
بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.
میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،
تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت
آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.
 

 

2. راز عشق در احترام متقابل است.
احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند .
اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ،
با احترام به نظریاتش گوش کن .
احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد .
 

 

3. راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید .
عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است .
 

 

4. راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ات راخوشحال کند ،کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ،
لبخندی از روی محبت .
نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد.
 

 

5. راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید .
بذر علاقه ها و عقیده های تازه رابکار که زیبایی بروید .
ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا
غنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود .
برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند فباید به آن
مثل هنر خلاقانه نگاه کرد .
 

 

6. راز عشق در خوش مشربی است .
شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن
مراقب شوخی هایت هم باش .
شوخی نا پسند نکن . شوخی باید از روی حسن
نیت باشد ،نه نیشدار .
 

 

7. راز عشق در این است که
حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری .
آیا یک رابطه دراز مدت ، مهم تر از اختلافات
کوچک و زود گذر نیست ؟
 

 

8. راز عشق در این است که
مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ،
و صبر کنی تا خون سردی را دوباره به دست آوری .
با این که احساس جلوه الهام است ، اما شخص
عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند .
قلبت را آرام کن .
تنها به این وسیله است که می توانی چیز ها
را آنگونه که هستند ، در یابی .
 

 

9. راز عشق در این است که
طرف مقابلت را تحسین کنی .
هر گز با فرض این که خودش این چیز ها را
می داند ،از تحسین غافل نشو .
مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بار ها با خلوص نیت
بگویی : دوستت دارم .
گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشر
است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .
 

 

10. راز عشق در این است که
در سکوت دست یکدیگر را بگیرید .
کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .
 

 

11. راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است
برای تقویت گیرایی صدا ، باید آنرا از قلب برآورید ،
سپس رهایش کنید تا بلند بشود وبه سمت پیشانی برود
تار های صوتی را آرام و رها نگه دار .
اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی ،آن
صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد .
 

 

12. راز عشق در این است که بیشتر با نگاه حرف بزنی ،
زیرا چشم ها پنجره های روح هستند .
اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی ،
مثل آن است که
پنجره ها را با پرده های زیبایی بیارایی
و به خانه گرما و جذابیت ببخشی.
 

 

13. راز عشق دراین است که
از یکدیگر انتظارات  بیجا نداشته باشید ،
زیرانقص همواره جزء لا ینفک انسان است
ذهنت را بر ارزشهایی متمرکز کن
که شما را به یکدیگر نزدیک تر میکند
نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد .
 

 

14. راز عشق در این است که
حس تملک را از خود دور کنی .
در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود .
شریک زندگی ات را با طناب نیاز مبند .
گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور  آفتاب
استفاده کند.
 

 

15. راز عشق در این است که
شریک زدگی ات را در چار چوبی که خودت می پسندی
حبس نکنی .عیبجویی باعث تباهی می شود .
همه چیز را همان طور که هست بپذیر ،
تا هر دو شاد باشید .قانون طلایی این است :
نقاط قوت را تقویت کن ،
و ضعف ها را نه تقویت کن نه تقبیح .
هرگز سعی نکن با سوزاندن ،
جلوی خونریزی زخم را بگیری .
 

 

16. راز عشق در این است که
هنگام سوء تفاهم ، فقط به این فکر نکنی که
طرف مقابل چگونه ناراحتت کرده است .
در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده
از بروز چنین سوء تفاهم هایی جلو گیری کنی .
 

 

17. راز عشق در این است که
وقتی پیشنهادی به ذهنت می رسد ، به نیاز خودت
برای بیان آن فکر نکنی ،
بلکه به علاقه دیگری به شنیدن آن فکر کنی .
اگر لازم بود ، حتی ماه ها صبر کن
تا آمادگی شنیدن آنچه را میخواهی بگویی پیدا کند .
 

 

18. راز عشق در آرامش است ، زیرا
آرامش باعث تکامل عشق می شود .
عشق ، هوای نفس و احساست شدید نیست .
عشق انسان ها نسبت به یکدیگر بازتابی از عشقازلی
است خداوندگار آرامش کاملاست
 
 
 
19. راز عشق در این است که
در وجود یکدیگر عاشق خدا باشید ،
تا همواره علی رغم همه اشتباهات ،
تشنه رسیدن به کمال باشید ،
چرا که بشر همواره علی رغم موانع فراوان ،
سعی میکند به سمت آرمان های جاودانه حرکت کند .
 

 

20. راز عشق در این است که
محبت تان را بسط دهید تا تبدیل به عشق واقعی
میان دو انسان شود
سپس آن عشق را که دست پرورده پروردگار است
بسط دهید تا بشریت و کل مخلوقات را در بر گیرد .
 

 

21. راز عشق در این است که
به دیگری لذت ببخشی ، و لی عشق را برای لذت
نخواهی .زیرا عشق حقیقی هوا و هوس نیست .
هر چه نفس قوی تر باشد ، تقاضاهایش بیشتر می شود
و هر چه تقاضا های نفس قوی تر باشد ،
خودپرستی را در تو بیشتر و بیشتر تقویت میکند .
عشق چهره واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار
میکند ،نه در لذت جویی .
 

 

22. راز عشق در مراعات حال دیگری است .
هر قدر که  ملاحظه حال دیگران را می کنی ،
کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن .
 

 

23. راز عشق در این است که
جاذبه های خود را با دیگری قسمت کنی .
جاذبه نیرویی لطیف و نافذ است که
از دیگری دریافت می کنی .
این نیرو تنها با بخشش رشد میکند .
 

 

24. راز عشق در ایجاد تنوع در زندگی است .
نگذار که روزمرگی ها
مثل سیم های کوک نشده ساز ،
نغمه زندگی عاشقانه تان را
به نوایی غم انگیز تبدیل کند .
 

 

25. راز عشق در این است که
در هر فر صتی در کنار هم آرام بگیرید ،با هم تنها
باشید ، و افکارتان را با یکدیگر در میان بگذارید .
لازم نیست برای سرگرم شدن حتما
از محرکات خارجی استفاده کنید .
قرار بگذارید که بیشتر با هم تنها باشید
تا بتوانید خودتان باشید .
 

 

26. راز عشق در این است که با زمانه کنار بیایید .
مایع عشقتان را طوری نگهدارید
که بتوانید گودالهایی
را که زندگی پیش پایتان میگذارد ،پرکنی.
 

 

27. راز عشق در این است که
به محبوبتان قدرت و آرامش بدهید
و از او قدرت و آرامش دریافت کنید ، اما نه با اصرار .
 

 

28. راز عشق در استواری است .
در فصول مختلف زندگی ،
عشقتان را مانند کوه بلندی استوار نگه دارید.

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

 














نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

نامه مرد به زنش

 عکس   نامه فوق العاده مردی به زنش

داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود! به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند!

 

 

این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری میرود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور میشود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …

جولیای عزیزم سلام …

بهترین آرزوها را برایت دارم همسر همربانم. همانطور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو
را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم
“روبرتو”‌ که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات
مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه
مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز‍
موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.
آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش
مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.

نامه را خواندید؟

اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :

پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود

که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. !   “یک خط در میان”

حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید

تا به اصل ماجرا پی ببرید!

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عشــق و تــاریخ مصــرف ؟!

 

جهت مشاهده تصاویر در اندازه واقعی بر روی آن ها کلیک فرمایید
 


 

امروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد ...
منصور با خودش زمزمه كرد ... چه دنیای عجیبی است این دنیای ما !
یك روز بخاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر طلاقش خوشحالم.


 


ژاله و منصور 8 سال دوران كودكی رو با هم سپری كرده بودند.
آنها همسایه دیوار به دیوار یکدیگر بودند ولی به خاطر ورشكسته شدن پدر ژاله، پدر ژاله خونشونو فروخت تا بدیهی هاشو بده بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون.
بعد از رفتن آنها منصور چند ماه افسرده شد.
منصور بهترین همبازی خودشو از دست داده بود.
7سال از اون روز گذشت تا منصور وارد دانشگاه حقوق شد.
دو سه روز بود که برف سنگینی داشت می بارید.
منصور كنار پنجره دانشگاه ایستاده بود و به دانشجویانی كه زیر برف تند تند
به طرف در ورودی دانشگاه می آمدند نگاه می كرد.
منصور در حالی كه داشت به بیرون نگاه می كرد یك آن خشكش زد.
باورش نمی شد که ژاله داشت وارد دانشگاه می شد !


 

منصور زود خودشو به در ورودی رساند و ژاله وارد شده نشده بهش سلام كرد.
ژاله با دیدن منصور با صدا گفت: خدای من منصور خودتی ؟!
بعد سكوتی میانشان حكمفرما شد.
منصور سكوت رو شكست و گفت : ورودی جدیدی ؟!
ژاله هم سرشو به علامت تائید تكان داد.
منصور و ژاله بعد از 7 سال دقایقی با هم حرف زدند و وقتی از هم جدا شدند
درخت دوستی كه از قدیم میانشون بود جوانه زد.


 


از اون روز به بعد ژاله و منصور همه جا با هم بودند.
آنها همدیگر و دوست داشتند و این دوستی در مدت کوتاهی تبدیل شد به یك عشق بزرگ،
عشقی كه علاوه بر دشمنان دوستان رو هم به حسادت وا می داشت.
منصور داشت کم کم دانشگاه رو تموم می كرد و به خاطر این موضوع خیلی ناراحت بود چون بعد از دانشگاه نمی تونست مثل سابق ژاله رو ببینه به همین خاطر به محض تمام شدن دانشگاه به ژاله پیشنهاد ازدواج داد و ژاله بی چون چرا قبول كرد طی پنج ماه سور و سات عروسی آماده شد و منصور و ژاله زندگی جدیدشونو آغاز كردند.
یه زندگی رویایی زندگی كه همه حسرتش و می خوردند. پول، ماشین آخرین مدل، شغل خوب، خانه زیبا، رفتار خوب، تفاهم و از همه مهمتر عشقی بزرگ كه خانه این زوج خوشبخت رو گرم می كرد.
ولی زمانه طاقت دیدن خوشبختی این دو عاشق را نداشت ...

 
در یه روز گرم تابستان ژاله به شدت تب كرد !
منصور ژاله رو به بیمارستانهای مختلفی برد ولی همه دكترها از درمانش عاجز بودند. آخه بیماری ژاله ناشناخته بود.
اون تب بعد از چند ماه از بین رفت ولی با خودش چشمها و زبان ژاله رو هم برد و ژاله رو كور و لال کرد.
منصور ژاله رو چند بار به خارج برد ولی پزشكان آنجا هم نتوانستند كاری بكنند.
بعد از اون ماجرا منصور سعی می كرد تمام وقت آزادشو واسه ژاله بگذاره ساعتها برای ژاله حرف می زد براش كتاب می خوند از آینده روشن از بچه دار شدن براش می گفت ...


 


 

ولی چند ماه بعد رفتار منصور تغییر كرد منصور از این زندگی سوت و كور خسته شده بود و
گاهی فكر طلاق ژاله به ذهنش خطور می كرد !!!
منصور ابتدا با این افكار می جنگید ولی بالاخره تسلیم این افكار شد و تصمیم گرفت ژاله رو طلاق بده.
در این میان مادر و خواهر منصور آتش بیار معركه بودند و منصور را برای طلاق تحریک می کردند.
منصور دیگه زیاد با ژاله نمی جوشید بعد از آمدن از سر كار یه راست می رفت به اتاقش.
حتی گاهی می شد كه دو سه روز با ژاله حرف نمی زد !


 


 

یه شب كه منصور و ژاله سر میز شام بودند منصور بعد از مقدمه چینی و من و من كردن به ژاله گفت:
ببین ژاله می خوام یه چیزی بهت بگم.
ژاله دست از غذا خوردن برداشت و منتظر شد منصور حرفش رو بزنه ... منصور ته مونده جراتشو جمع کرد و گفت :
من دیگه نمی خوام به این زندگی ادامه بدم یعنی بهتره بگم نمی تونم.
می خوام طلاقت بدم و مهریتم .......
در اینجا ژاله انگشتشو به نشانه سكوت روی لبش گذاشت و با علامت سر پیشنهاد طلاق رو پذیرفت.


 


 

بعد از چند روز ژاله و منصور جلوی دفتری بودند كه روزی در آنجا با هم محرم شده بودند.
منصور و ژاله به دفتر ازدواج و طلاق رفتند و بعد از ساعتی پائین آمدند در حالی كه رسما از هم جدا شده بودند.


 


 

منصور به درختی تكیه داد و سیگاری روشن كرد.
وقتی دید ژاله داره میاد، به طرفش رفت و ازش خواست تا اونو برسونه به خونه مادرش.
ولی در عین ناباوری ژاله دهن باز كرده گفت: لازم نكرده خودم میرم و بعد هم عصای نابیناها رو دور انداخت و رفت.


 


 

و منصور گیج و منگ به تماشای رفتن ژاله ایستاد !
ژاله هم می دید هم حرف می زد ...


 


 

منصور گیج بود نمی دونست ژاله چرا این بازی رو سرش آورده !
منصور با فریاد گفت من كه عاشقت بودم چرا باهام بازی كردی ؟!
منصور با عصبانیت و بغض سوار ماشین شد و رفت سراغ دكتر معالج ژاله.
وقتی به مطب رسید تند رفت به طرف اتاق دكتر و یقه دكتر و گرفت و گفت:
مرد ناحسابی من چه هیزم تری به تو فروخته بودم ؟
دكتر در حالی كه تلاش می كرد یقشو از دست منصور رها كنه منصور رو به آرامش دعوت می كرد ...
بعد از اینكه منصور کمی آروم شد دكتر ازش قضیه رو جویا شد.
وقتی منصور تموم ماجرا رو تعریف كرد دكتر سرشو به علامت تاسف تكون داد و گفت: همسر شما واقعا كور و لال شده بود ولی از یک ماه پیش یواش یواش قدرت بینایی و گفتاریش به كار افتاد و سه روز قبل كاملا سلامتیشو بدست آورد.
همونطور كه ما برای بیماریش توضیحی نداشتیم برای بهبودیشم توضیحی نداریم.
سلامتی اون یه معجزه بود !
منصور میون حرف دكتر پرید و گفت: پس چرا به من چیزی نگفت ؟
دكتر گفت: اون می خواست روز تولدتون این موضوع رو به شما بگه !
منصور صورتشو میان دستاش پنهون كرد و بی صدا اشک ریخت چون فردای اون روز؛ روز تولدش بود ...


 


نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 معروف ترین دختران ایرانی دهه ۶۰

 
نگاهی به فهرست معروف‌ترین دختران متولد دهه ۶۰، ثابت می‌کند که بحران ازدواج در بین این گروه از خانم‌ها خیلی جدی است. طبق این آمار، تنها ۱۰ درصد خانم‌های بررسی شده متاهل هستند؛ یا بهتر بگوییم، فقط یک نفر از میان این جمع ۱۰ نفره! آنها با افراد عادی فرق دارند و به هرحال معروف هستند و… ولی آیا شهرت دلیل خوبی برای ازدواج نکردن دخترهاست؟

 

 

جوان‌ترین عروس سینما
ملیکا شریفی‌نیا/ متولد ۱۳۶۵/ متاهل
27219114587320316361 عکس های ملیکا شریفی نیا

دختر کوچک‌تر «آزیتا حاجیان» و «محمدرضا شریفی‌نیا» از ۱۵ سالگی بازیگری را با فیلم «اوینار» ساخته شهرام اسدی شروع کرد. او که با بازی در مهمان مامان، میکس و دایره زنگی بیشتر شناخته شد؛ در سال ۸۶ ازدواج کرد. ازدواجی که به نوبه‌خودش سر و صدای زیادی به‌دنبال داشت. او علاوه بر مجلس عروسی متفاوت، کارت عروسی جالبی هم داشت که در آن به همراه همسرش لباس سنتی دوره قاجار را پوشیده بودند و متن کارت هم به ادبیات آن دوره و با طنز نوشته شده بود. این کارت در نشریات سینمایی و سایت‌های اینترنتی منتشر شد و کلی حاشیه درست کرد. به هر حال دختر کوچک خانواده شریفی‌نیا یکی از جوان‌ترین عروس‌های سینمای ماست.
 
مهراوه شریفی‌نیا/ متولد ۱۳۶۰/ مجرد
مهراوه شریفی نیا

دختر بزرگ‌تر خانواده شریفی‌نیا، برخلاف خواهرش نه‌تنها بازیگری را از ۸ سالگی شروع کرد بلکه هنوز ازدواج نکرده است. شاید مسئله کار آن‌قدر برایش جدی شده که فعلا میل به فکر کردن به این موضوعات را ندارد. او کارهای زیادی در سینما و تلویزیون داشته که هنوز هم به یادمان می‌آید؛ «دزد عروسک‌ها» یکی از همین کارهاست که نخستین بازی او بود. نقطه عطف بازی‌های او به سریال «ساعت‌شنی» برمی‌گردد که سکوی پرتاب او به قله‌های شهرت بود. آخرین کار مهراوه هم سریال «قلب یخی» است و چند پروژه سینمایی دیگر که چشم‌بسته به شما قول می‌دهیم حتما در چندتای‌شان نقش عروس را بازی خواهد کرد؛ اما در عالم واقعیت از این خبرها نیست!
 
باران کوثری/ متولد ۱۳۶۴/ مجرد
http://www.sargarmia.com/wp-content/uploads/2011/06/Www.Pix98.CoM_baran_0093.jpg

دختر خوب بابا «جهانگیر کوثری»، بازیگری را از کودکی شروع کرد. وقتی که باران در «بهترین بابای دنیا» کار داریوش فرهنگ، نقش کوتاهی را بازی کرد هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که مسیر زندگی او تا این حد تغییر کند. باران در نوجوانی و جوانی در فیلم‌های سینمایی دیگری هم بازی کرد که البته مهم‌ترین نقش‌ها را در کارهای مادرش یعنی «رخشان بنی‌اعتماد» داشت. «صاحبدلان» و «خون بازی» ۲ کار مهم او بود که به‌ترتیب در تلویزیون و سینما بازی کرد و به خاطر کار دوم برنده جایزه‌هایی از جشنواره فیلم فجر شد. باران کوثری یکی دیگر از بازیگران متولد دهه۶۰ است که گرچه زیاد با لباس عروس در فیلم‌ها دیده شده اما همچنان مجرد است و البته او هم برای خودش کلی دلیل محکم دارد!
 
 
 
خدیجه آزادپور/ متولد ۱۳۶۷/ مجرد

http://hamshahrionline.ir/images/2010/11/azadpour600.jpg


این دخترخانم یکی از بدشانس‌ترین متولدان دهه شصت به حساب می‌آید. او که قهرمان رشته ووشو بوده و چند مدال طلا و نقره مسابقات جهانی را در کارنامه دارد، نخستین زن ایرانی است که در مسابقات آسیایی مدال طلا گرفته. او با قهرمانی در گوانگ‌ژو، طبیعتا خود را شایسته دریافت جایزه – که عبارت بود از یک دستگاه آپارتمان- می‌دید. ولی وقتی که آزادپور برای گرفتن پاداشش مراجعه کرد، جواب شنید که: «شما متاهل نیستی و نمی‌توانیم به شما خانه بدهیم!»این قهرمان رزمی هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد که مجرد ماندن باعث شود تا سرش بی‌کلاه بماند. خبر این اتفاق سروصدای زیادی در رسانه‌ها ایجاد کرد و در نهایت… آخرش چه شد؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که خدیجه خانم هنوز مجرد هستند!
 
 
 
 
 
الناز شاکردوست/ متولد ۱۳۶۳/ مجرد
http://webgardi.org/wp-content/uploads/2011/12/1291210647_melli_pic_com_afsane_pakro1.jpg

شاکردوست یکی از دختران دهه شصتی است که همیشه درگیر شایعات مربوط به زندگی شخصی و خصوصا ازدواجش بوده. الناز پارسال از یک مجله به‌دلیل اخبار نادرستی که در موردش نوشته بود، شکایت کرد. او در این‌باره می‌گوید: «اصلا درست نیست که برای یک دختر ازدواج نکرده، این حرف‌ها را در بیاورند!» با شایعه عجیب و غریبی که در مورد ازدواج او با یک فوتبالیست پرحاشیه منتشر کردند، ناخواسته به پرحاشیه‌ترین دختر دهه ‌شصتی بدل شده که به‌نوعی از «ازدواج‌ نکردن» ضربه دیده. او از سال ۸۳ بازیگری را شروع کرد و در حال حاضر یکی از بازیگرانی است که تمام سعی‌اش را می‌کند تا با به‌کار گرفتن استعدادهایش هم موفق شود البته اگر خواستگاران خیالی و شایعه‌سازان بگذارند!
 
 
 
 
زهرا نوری/ متولد ۱۳۶۴/ مجرد
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/16/36402_150.jpg

این خانم جوان، روزنامه‌نگاری است که از سال ۸۳ فعالیت‌های ورزشی خود را در رشته راگبی شروع کرده. تیم آن‌ها در نخستین دوره قهرمانی کشور که در سال ۸۵ برگزار شد توانست قهرمان ایران شود. او ۲ سال پیش که تیم ملی راگبی بانوان ایران تشکیل شد، موفق شد پیراهن تیم ملی را بپوشد. نوری در حال حاضر خبرنگار روزنامه «ایران ورزشی» است و در دانشگاه رشته مکانیک خوانده. برای همه جالب است که کاپیتان تیم ملی راگبی در ۳ رشته مختلف فعالیت کرده و موفق هم بوده. به‌نظرخودش نه تنها راگبی در زندگی شخصی‌اش تاثیر منفی بر تصمیم‌گیری‌هایش نداشته بلکه باعث شده که همیشه با این ورزش شارژ شود. بله، زهرا خانم هم فعلا مجرد است.
 
 
 
شادی پریدر/ متولد ۱۳۶۵/ مجرد
http://chessboard.ir/uploads/posts/2008-11/1227777022_AtousaPourkashiyan01.jpg

شاید یکی از موفق‌ترین دخترهای دهه شصتی شادی خانمی باشد که از ۷ سالگی شطرنج را زیرنظر پدرش شروع کرد، از ۹ سالگی وارد تیم ملی بزرگسالان شد و ۲ سال بعد به استادی فدراسیون جهانی شطرنج رسید. ۱۴ سالگی‌اش با سمت استاد بین‌المللی شطرنج گذشت و در ۱۸ سالگی توانست با شکست قهرمان جهان به مقام «استاد بزرگ شطرنج» برسد. شادی در حال حاضر فوق‌لیسانس مدیریت تربیت‌بدنی از دانشگاه تهران است. از نظر او شطرنج‌بازها آینده‌نگر هستند و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی هم دارند. به همین دلیل او تمام سعی خود را می‌کند تا برای مهم‌ترین اتفاق زندگی‌اش بیشتر بالا و پایین کند.

 

 
 
 
آزاده نامداری/ متولد ۱۳۶۳/ مجرد
http://www.parsamob.com/wp-content/uploads/2011/12/g2ehp8f0m0qx1s2v3g9r.jpg


اولین مجری خانمی که در برنامه‌هایش خشکی سابق اجراهای زنانه را کم کرد، آزاده نامداری بود. او که در حال حاضر هم یکی از مجری‌های فعال و پرطرفدار صداوسیماست، این روزها برنامه پر سروصدایی در شبکه ۲ دارد. همان برنامه‌ای که اخیرا یک مرد ۳ زنه را سوژه قرار داد و کلی جنجال‌ساز شد. «تازه چه خبر؟» یکی از سوالاتی بود که او همیشه در برنامه «تازه‌ها» سیمای خانواده به آن جواب می‌داد. آزاده در سال ۸۴ با همین برنامه شناخته شد اما قبل از آن هم در کرمانشاه همکاری‌هایی با شبکه استانی «زاگرس» داشت. او مدیریت صنعتی خوانده و هوش و ذکاوت مدیریتی در اجراهایش به وضوح دیده می‌شود؛ حالا نمی‌دانیم مجرد ماندن او را هم باید پای همین هوشش بگذاریم یا نه؟!

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

     

  


جشـن سـال نو میـلادی 2012 در سراســر دنیــا


در آستانه شروع سال نو میلادی 2012 و آغازی دوباره بر تاریخ جهان قرار داریم. این رویداد خجسته را به تمام جهانیان، خصوصا مسیحیان و بویژه هموطنان ارمنی تبریک عرض نموده و امیدواریم در این سال نو در گسترش هرچه بیشتر مهرورزی مابین یکدیگر موفق تر از گذشته باشیم. آرزو داریم سال 2012 سالی پربرکت و توام با آرامش و صلح و عدالت در گستره جهان باشد.

کریسمس، جشن سال نو و میلاد حضرت مسیح از مهمترین جشن های مسیحیان است که همگی با امیدها و آرزوهای فراوان آنرا در محیطی دوستانه برگزار می کنند. بطوریکه امسال هم بطور یکپارچه در سراسر مناطق جهان با برگزاری جشن های ویژه و آتش بازی های زیبا به استقبال سال 2012 رفتند و لحظه هایی شادی بخش را خلق کردند که گوشه هایی از اون رو تقدیم شما دوستان می کنیم ...



 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب كنید

آتش بازی در آسمان بالای دروازه براندنبورگ در برلین، آلمان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 12 دی 1390برچسب:,
׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


خـدا را شکـر کنیـم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive


خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام


I am thankful for being sick once in a while,
because it reminds me that I am healthy most of the time


خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم


I am thankful for the husband who snoser all night,
because that means he is healthy and alive at home asleep with me

خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم
این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است


I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes,
because that means she is at home not on the street

خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند


I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed

خدا را شکر که مالیات می پردازم، این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم


I am thankful for the clothes that a fit a little too snag,
because it means I have enough to eat

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم


I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day,
because it means I have been capable of working hard

خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم


I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning,
because it means I have a home

خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم، این یعنی من خانه ای دارم


I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot,
because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportation

خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم
و هم اتومبیلی برای سوار شدن


I am thankful for the noise I have to bear from neighbors,
because it means that I can hear

خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم، این یعنی من توانائی شنیدن دارم


I am thankful for the pile of laundry and ironing,
because it means I have clothes to wear

خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم


I am thankful for the becoming broke on shopping for new year,
because it means I have beloved ones to buy gifts for them

خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم


Thanks God... Thanks God... Thanks God

خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کاریکاتور
نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

S A L I J O O N

زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ
زندگی باید کرد !
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد !
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد !
گاه با سایه ابری  سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید روئید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم ............
روزگارت آرام ........


 

Image By salijoon.ws

مانده ام سر در گریبان

بی تو در شب های غمگین

بی تو باشد همدم من

یاد پیمان های دیرین

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

آتش عشق و محبت

در خزان سینه افسرد

کنون نشسته در نگاهم

تصویر پر غرور چشمت

یک دم نمی رود از یادم

چشمه های پر نور چشمت

آن گل سرخی که دادی

در سکوت خانه پژمرد

 

 

 

هر چند نمی‌دانم خواب‌هایت را با که شریک می‌شوی اما هنوز ، شریک تمام بی‌خوابی‌های من، تویی

Image By salijoon.ws

 

 

من گریزانم از این خسته ترین شکل حیات

و از این غربت تلخ

که به اجبار به پایم بستند

می گریزم از شب

می گریزم از عشق

و تو ای پاک ترین خاطره ها

همه جا در پی تو می گردم...


Image By salijoon.ws

 

 

 

 

S A L I J O O N
مادر ای والاترین رویای عشق

مادر ای دلواپس فردای عشق

مادر ای غمخوار بی همتای من

اولین و آخرین معنای عشق

زندگی بی تو سراسر محنت است

زیر پای توست تنها جای عشق

مادر ای چشم و چراغ زندگی

قلب رنجور تو شد دریای زندگی

تکیه گاه خستگی هایم توئی

مادر ای تنهانرین ما وای عشق

یاد تو آرام می سازد مرا

از تو آهنگی گرفته نای عشق

صوت لالائی تو اعجاز کرد

مادر ای " پیغمبر زیبای عشق "

ماه من پشت و پناه من توئی

جان من ای گوهر یکتای عشق

دوستت دارم تو را دیوانه وار

از تو احیاء شد چنین دنیای عشق

ای انیس لحظه های بی کسی

در دلم برپا شده غوغای عشق

تشنه آغوش گرم تومنم

من که مجنونم توئی لیلای عشق

 

 

 

S A L I J O O N
یک لحظه ... زندگی تو از دست می رود

وقتی کسی که هستی تو هست می رود


شاید که اندکی بنشیند کنار تو

اما کسی که بار ِ سفر بست می رود


آنکس که دل بریده ، تو پا هم ببرّی اش

چون طفلی از کنار تو با دست می رود


رفتن همیشه راه ِ رسیدن نبوده است

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود


S A L I J O O N

 

 

 


 

S A L I J O O N
 

خسته ام دیگر ازین فریاد ها
خسته از بی مهری و بی دادها

خسته از دلبستگی و یاد ها
خسته از شیرین و از فرهاد ها
خسته ام از این همه دیوانگی
خسته از نادانی فرزانگی

خسته از این دشمنان خانگی
خسته ام ازین همه بیگانگی

خسته ام از گردش چرخِ فلک
خسته از تنهایی و شب های تک

خسته از ایمانم و تردید و شک
خسته از دیو و دَد و دوزو کلک

خسته ام دیگر ازین آوارها
خسته از سنگینی دیوارها

خسته از ظلم و بد و آزارها
خسته از بی یاری بیمارها

خسته ام از تابش مهر و قمر
خسته از نامردمی های بشر

خسته از بی فطرتان بی هنر
خسته ام از خستگی ها، بیشتر…

خسته ام، خسته ام…
 

 

 

 

S A L I J O O N

دلخوش عشق شما نیستم من ای اهل زمین

عشق را در آسمان قلب و روح من ببین

عشق من در ذهن و در جان من است

عشق من تنها خدای ِ آسمان روشن است

عشق من یادش بود آرام دل ،

یاد او هر غصه ای را مرهم است

گر، به او دل خوش بدارم روز و شب

جان خسته کی فتد در تاب و تب ؟

گر سزاوار ره کویش شوم

فارغ از دنیا شده ، سویش روم

دل زقید بندها وا میشود

در بهشت اولینش باز ماوا میشود

مرغ دل تنها سبکبال و رها

رو بسوی عرش اعلا میشود

 

 

 

 

عاشق شدن چيز ساده ايست . . . مهم عاشق ماندن است ، بي انتها.. بي زوال.. تا ابد.. بي منت....!

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

 

 

 

S A L I J O O N
 

بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود

ما خدا را با خود سر دعوا بردیم

و قسم ها خوردیم

ما به هم بد کردیم

ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم

و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

از شما می پرسم

ما که را گول زدیم ؟

 

 

 

S A L I J O O N

نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست
در تنگ قفس باز است و افسوس

که بال مرغ آوازم شکسته ست


نمی دانم چه می خواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ

گهی می سوزدم گه می نوازد


گهی در خاطرم می جوشد این وهم
ز رنگ آمیزی غمهای انبوه
که در رگهام جای خون روان است

سیه داروی زهرآگین اندوه


فغانی گرم وخون آلود و پردرد
فرو می پیچیدم در سینه تنگ
چو فریاد یکی دیوانه گنگ

که می کوبد سر شوریده بر سنگ


سرشکی تلخ و شور از چشمه دل
نهان در سینه می جوشد شب و روز
چنان مار گرفتاری که ریزد

شرنگ خشمش از نیش جگر سوز


پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج و گمراه
چو روح خوابگردی مات و مدهوش

که بی سامان به ره افتد شبانگاه


درون سینه ام دردی ست خونبار
که همچون گریه می گیرد گلویم

غمی ‌افتاده دردی گریه آلود
نمی دانم چه می خواهم بگویم
 


S A L I J O O N
 

 

 


او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم

S A L I J O O N

 

 

نه تلخم ، نه شیرین ، مزه ی بی تفاوتی میدهم این روزا ، جنس حالم زیاد مرغوب نیست

S A L I J O O N
 


 

 

نمیدانم چه میخواهم خدایا / به دنبال چه میگردم شب و روز

چه میجوید نگاه خسته من/ چرا افسرده است این قلب پر سوز


Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

 

 


 

باران را در آغوش می گیرم

و خودم را غرق در رویای بدون تو بودن می کنم

تو با آغوشی باز...

با آغوشی پر از نفس های پاییزی

به استقبالم می آیی...

و مرا تنگ در آغوشت می گیری

و یک نفس عمیق تو کافیست

برای دوباره جان دادنم در هوای بودنت...
 

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

 Image By salijoon.ws

 

 

 

فرق است میــان آنــکه یـــارش در بــر . . . با آنـــکه دو چشــم انتظـــارش بــر در
 

Image By salijoon.ws

 

 

 

 

زن ها هم خــدایند . . . زیبــا ، انتقــام جو و عـاشق پیشه . . . می آفریننــد و انتظار پرســتش دارند
 

Image By salijoon.ws

 

 

S A L I J O O N

چون دوست دشمنی کرد دیگر چه می توان گفت

با یار ناجوانمرد دیگر چه می توان گفت

با محرمان غمناک بهمرهان ناشاد

با همدمان دم سرد دیگر چه می توان گفت

با بدقمار بدنرد با بد رگان نامرد

با رهزنان بی درد دیگر چه می توان گفت

مردانگی چو شد ننگ

بر مرد عرصه شد تنگ

فهلی چو خاری آورد

دیگر چه می توان گفت

در شهر خالی از مرد

با خاطری پر از درد

شبرو شب است و شبگرد

دیگر چه میتوان گفت

 

 

S A L I J O O N

تو كه در باور مهتابی عشق
رنگ دريا داری

فكر امروزت باش
به كجا می نگری

زندگي ثانيه‌ای است
وسعت ثانيه را می‌فهمی؟

در شبی مهتابی
می‌شود در دل اين ثانيه باران بشويم

وز دلی غمزده در بستر عشق
عقدها بگشائيم
گره از كار كسی باز كنيم

و تماميت دنيامان را
از نم عاطفه لبريز كنيم

مي شود مثل نسيم
بال در بال پرستو با شوق

بوسه بر قلب شقايق بزنيم
مي شود غرق محبت بشويم

خودمان را به خدا بسپاريم
قلبمان را به صميميت عشق

دلمان را به اميد
می‌شود همدم تنهائی يك دل بشويم

بودنت تنها نيست
تو خدا را داری
و من آرامش چشمان تو را

زندگي ثانيه ای است
وسعتش را درياب
می‌شود در دل اين ثانيه كامل بشويم





 



 

S A L I J O O N

غم روی جوانی کرده پیرم
که نزدیک است از شوقش بمیرم


خردمندان همه دیوانه گردند
اگر بینند یار بی‌نظیرم


دل و جان من از شادی هدف بود
چو چشم مست او میزد به تیرم


مرا بی‌دوست خوابی نیست، هرچند
کنی بستر ز خارا یا حریرم


به عهد کودکی هم دایهء من
به شهد عشق می‌آمیخت شیرم


ز بند هر که گوئی می‌گریزم
ولی از دام زلفت ناگزیرم

S A L I J O O N

 

 

 

عکس های منتخب...

Image By salijoon.ws

S A L I J O O N

Image By salijoon.ws

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws

S A L I J O O N

 S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

S A L I J O O N

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عکس های متفرقه


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com