این بچه های جدید چی میفهمن از زندگی؟

 

 

وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن!

 

تا حالا با توپ دولایه که لایش گشاد باشه بازی کردن ببینن از راگبی سخت تره ؟

 

تا حالا از این توپ دولایه سفتا خورده تو رونشون حس کنن قطع شده پاشون ؟

 

تا حالا توپشون رو شوتیدن زیر ماشین گیر کنه بگه فیسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟

 

تا حالا توپشون افتاده تو جوب آب ببره دو پا برن تو جوب بیارنش ؟

 

تا حالا توپشون افتاده خونه همسایه تک بیارن کی بره زنگ بزنه ؟

 

تا حالا توپ دو لایه پیدا کردن از خوشحالی تا خونه روپایی بزنن ؟

 

تا حالا شده تو راه بقالی واسه خرید توپ پلاستیکی قرمز و سفید پول رو گم کنن اونوقت همونجا
بشینن گریه کنن ؟

 

میدونن لیگ محله از بوندس لیگا مهمتره ؟

 

میدونن یعنی چی ساعتها پشت تیردروازه بزرگترا وایسادن تا بازیشون بدن یعنی چی ؟

 

میدونی دعوت بچه های محله بغلی واسه یه سه گله کم از یک لشگر کشی ناموسی نداشت ؟

 

دریبل تو گل می دونن چیه ؟ سانتر از جناحین تو یه کوچه ۶ متری دیدن ؟

 

اصلاً میدونن آقای اسماعیل آبادی چطوری توپ جر میداد ؟

 

شوت یه ضرب میدونن چیه ؟ دور نزدیک می فهمن کنایه از کدام ضربه بوده ؟

 

یه تیکه تو گل می دونن کی جایگزین پنالتی میشه ؟

 

یه پا ثابت موقع پنالتی میدونن اشارت به کدام پا داره ؟

 

تا حالا ژست دو پا ثابت موقع پنالتی گرفتن ؟

 

تا حالا موقع حمله به سمت دروازه با صدای بلند آهنگ فوتبالیستها خوندن ؟

 

میدونن داشتن تور دروازه برای گل کوچیک یه آپشن حساب میشد و مخصوص مایه دارا بود ؟
اوووه بخوام بنویسم یه کتاب میشه اندر احوالات گل کوچیک … آخه چی میفهمن اینا ؟!

لاف زدن تهرانی، اصفهانی، شیرازی و آبادانی !

 

 

یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :

 

تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !

 

اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !

 

شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !

 

سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند 

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،

 

یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:

 

نمیفروشم....!!!


توضیح : ما هیچگونه قصد توهین به قومیت ها نداریم و صرفاً این مطلب به دلیل محتوای طنز جالب استفاده شده.
دَم هر چی آبادنیه هم گرم  


نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ازدواج از ورزش هم مفیدتر است!

ازدواج چیزی شبیه به مواد نگهدارنده یا کمربند ایمنی برای زندگی است و می توان فواید آن را درست مانند یک رژیم غذایی مناسب و کارهایی همچون ورزش و سیگار نکشیدن دانست.

ازدواج چیزی شبیه به مواد نگهدارنده یا کمربند ایمنی برای زندگی است و می توان فواید آن را درست مانند یک رژیم غذایی مناسب و کارهایی همچون ورزش و سیگار نکشیدن دانست.

بهترین حالت ازدواج آن است که زوجین از عادت های درست در جهت حفظ سلامت یکدیگر تقلید کنند. دانشمندان بنا بر پژوهشی روی 4746 زوج بین 51 تا 61 سال دریافتند وقتی موضوع سلامت مطرح می شود، زوجین همانند آینه یکدیگر عمل می کنند.

اگر مردی در اوایل پنجاه سالگی از سلامت جسمانی بسیار خوبی برخوردار باشد احتمال اینکه همسرش بیمار یا ضعیف باشد، بسیار کم است. چنانچه وضعیت جسمانی مرد ضعیف باشد، به احتمال زیاد همسرش نیز می تواند در وضعیتی مشابه یا کمی بهتر باشد، زیرا زوجین در یک محیط زندگی می کنند و شرایط آنها از لحاظ تغذیه، ورزش، عواطف و استرس یکسان است.

زندگی سالم برای زوجین زمانی رخ می دهد که شرایط کامیابی برای هر دو مهیا باشد.

این حالت نه تنها به سلامت و طول عمر هر یک از آنها منجر می شود، بلکه فرصتی عالی برای همکاری همسران به وجود می آورد. در ادامه این مطالب هشت راهکار آمده است که می توانیدبه واسطه آنها سلامت جسمانی خود را در زندگی زناشویی رشد دهید:

 

1- در همه امور همکاری کنید

کیمبرلی و گری جردن روزانه زمانی را برای پیاده روی در مسافتی به طول سه مایل اختصاص داده اند. به این ترتیب ضمن اینکه استراحت می کنند و با هم هستند، به امور روزمره شان نیز رسیدگی می کنند و حدود 300 کالری نیز می سوزانند. این یک موهبت است، زیرا در آن شرایط، زمانی برای صحبت، بیرون رفتن با یکدیگر و آرام گرفتن نیز مهیا می شود.

رابطه جنسی، مساله ای است که نباید از آن غفلت کرد. این امر موجب افزایش ضربان قلب و سوزاندن پنجاه کیلوکالری است. به این ترتیب سرعت جریان خون به سمت مغز بیشتر و سیستم ایمنی مقاوم تر می شود و میزان سلامت ذهن افزایش می یابد.

2- مثل خانم ها غذا بخورید

کیفیت تغذیه خانم ها پس از ازدواج افت می کند، با وجود این برنامه غذایی مردان با شروع زندگی زناشویی سالم تر می شود. هنگامی که خانم ها زندگی مشترک خویش را آغاز می کنند، بیشتر از قبل از غذاهای زیان آور استفاده می کنند و در نتیجه به وزن آنها افزوده می شود 

پژوهشی روی سه هزار زوج نشان داد که مردان پیش از ازدواج، چربی، نمک و شکر بیشتری می خورند اما پس از اینکه با همسر خود به اصطلاح زیر یک سقف می روند، از این مواد غذایی کمتر استفاده می کنند، در حالی که جذب چربی وکالری و در نتیجه وزن خانم ها پس از ازدواج افزایش می یابد. پژوهش های دیگر نیز حاکی از آن است که خانم ها در دهمین سالگرد ازدواج، حدود نه کیلوگرم به وزنشان افزوده شده است. از این رو پیشنهاد می کنیم که خانم ها، از غریزه خود برای تغذیه سالم استفاده کنند و آقایان نیز در این باره از همسرشان پیروی کنند.

3- با همراهی یکدیگر وزن کم کنید

یک سال است اد و سیلویا رابرتسون عضو یک مرکز تناسب وزن شده اند و در این مدت حدود پنجاه کیلوگرم وزنکم کرده اند! سیلویا می گوید: «یکی از اهدافی که برای خودمان معین کرده بودیم، حفظ سلامت و ورزش بیشتر بود اما چندان موفق نبودیم زیرا به برنامه ای نیاز داشتیم که هر دو از آن پیروی کنیم. در ضمن از آنجا که به دوره میانسالی نزدیک می شویم، نگران ابتلا به دیابت هم بودیم.»

همسرش نیز در ادامه می گوید: «اکنون دوباره لاغر شده ایم و سایز کمر من از 49 به 32 رسیده است! سلامتمان از همه چیز مهمتر است و بدن ما ارزش آن را دارد که برای تغذیه صحیح و ورزش بیشتر وقت بگذاریم و تلاش کنیم.»

4- مانند یک مرد ورزش کنید

با توجه به پژوهش هایی که بر 3075 زن و مرد بین 70 تا 79 سال انجام گرفته است، احتمال آنکه مردان بسیار فعال، همسران بسیار فعال داشته باشند، سه برابر است. اگر همسر شما گلف یا تنیس بازی می کند، میدود، پیاده روی می کند، عضو تیم بسکتبال است یا هر ورزش دیگری انجام می دهد، پس شما هم بیکار ننشینید. بلند شوید، با او ورزش و او را همراهی کنید. در همان زمان یک برنامه ورزشی مناسب برای خود تدارک ببینید و از آن پیروی کنید.

5- با یکدیگر با محبت و صلح و صفا گفتگو کنید یا دست کم از فضای پراسترس دور شوید

پژوهش ها نشان می دهد ازدواج های ناموفق سلامت را نیز به خطر می اندازد. بر این اساس همسرانی که در زندگی مشترک خودنگرانی های بیشتری دارند، سطح هورمون استرس (کورتیزول) آنها و در نتیجه فشار خونشان بیشتر می شود که این عوامل خطر حمله قلبی و سکته را افزایش می دهد. تنش های زناشویی همچنین با افسردگی، امراض لثه و خطر ابتلا به زخم معده در ارتباط است.

6- به تعطیلات بروید

بر اساس پژوهشی بر دوازده هزار مرد که مشکل قلبی داشتند، آنهایی که به تعطیلات سالانه می رفتند، نسبت به کسانی که از این نیاز ضروری به هر دلیلی صرف نظر می کردند، کمتر در معرض خطر مرگ بودند. رفتن به تعطیلات به همراهی دوستان یا فامیل، یعنی دوری از استرس و فرصتی برای تحرک و ورزش بیشتر که به این ترتیب سلامت را به انسان باز می گرداند.

7- مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرید

در گذشته، یک کدبانوی خانه دار، سلامت خانواده را با پخت غذاهای سالم و تنظیم فعالیت های شادی بخش و آرامش زا حفظ و احتمالا به شوهرش مدام یادآوری می کردکه بروکلی اش را بخورد، زودتر به خواب برود، بیشتر بخوابد و خوردن مکمل ویتامین را فراموش نکند. تحقیقات نشان می دهدت زنانی که تمام وقت کار می کنند، میزان سلامت کافی برای شوهرشان تا بیست و پنج درصد افت می کند. از این رو پیشنهاد می شود زن و شوهرها هر یک مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرند زیرا شانه به شانه کار کردن و تقسیم عادلانه کارها در مقایسه با این که یک نفر رئیس شود ودیگری مدام گله مند باشد، نتیجه بهتری دارد.

8- آنچه از دستتان برمی آید، یاد بگیرید

زندگی سالم به هدفی در حال حرکت شبیه است. یک روز می گویند همه چربی ها مضر است، روز دیگر غذایی معجزه آسا برای کاهش وزن معرفی می کنند. یک روز پیاده روی سریع توصیه می شود، روز دیگر پیاده روی آرام را بهترین شیوه سوزاندن چربی می دانند. بالاخره روش صحیح چیست؟ در حقیقت پاسخ این پرسش چندان اهمیتی ندارد.

اصول زندگی سالم غیرقابل انکار است: برخیزید و بیشتر روزها سی دقیقه یا حتی بیشتر تحرک داشته باشید. در خوردن و آشامیدن اعتدال را رعایت کنید. میوه، سبزیجات، دانه ها و گوشت بدون چربی را به عنوان غذای اصلی برگزینید. مثبت باشید. شب ها به موقع و به اندازه بخوابید و مولتی ویتامین مصرف کنید. این یک توصیه عقلایی، اثبات شده و بسیار ساده است که موجب سلامت افراد می شود و اگر شما و شریک زندگی تان هر دو به این نتیجه برسید، هر چه زودتر برای تغییر عادات خود دست به کار می شود.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

http://upload7.ir/images/29561686280716122763.jpg

راهنمایی و رانندگی شهر حیف نون اینا برای چندمین بار اعلام کرد:

شهروندان عزیز برای آزمایش شهری

احتیاج نیست ناشتا باشند!

.

.

حیف نون پسرش میره سربازی  بهش میگه :

پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر ، اومدی یه پاسگاه واست میزنم !

.

.

بارون باشه تو هم باشی ….

من می رم خونه از این قرتی بازیا خوشم نمیاد !

.

.

یکی از پروژه های مهمونی رفتن تو عید تشخیص بادوم از تخمه ژاپنیه !

.

.

میدونید تو فیلم های وسترن؛ وقتی که دو نفر دوئل میکنند

معمولا کی حریفشو زودتر ناکار میکنه و زنده میمونه؟

خب معلومه . . . اونی که مارک هفت تیرش GLX باشه…!

.

.

اونقد آدما خون خودشون رو کثیف کردن

که مجبور شدم برم گیاهخوار بشم !

(از دفتر خاطرات یک پشه)

.

.

امسال ؛ سال «مار» زهر مار نشه صلوات  !

.

.

میگن توی طلافروشی های شمال تهران

وقتی پول خورد ندارن به جاش پسته میدن!!

 

.

.

عکاس به مشتری : دوست داری عکستو را چه طور بندازم؟

مشتری: مجانی!

.

.

یه قانونی هست که ما اختراع کردیم

ﺍﮔـﻪ ﺗـﻮ ﮐــﻼﺱ ﻧﺒــﺎﯾﺪ ﺧــﻮﺍﺑﯿﺪ . . . .

ﭘﺲ ﺗـﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﻧﺒـﺎﯾﺪ ﺩﺭﺱ ﺧـﻮﻧـﺪ

.

.

مژده مژده

کمک هزینه خرید “پســــــــــته” بزودی در تمامی شعب بانکها….!

.

.

دقت کردین:

پســرا ۱۰ دقیقه حاضر میشن، ۴ساعت میرن بیرون ..!

دختـــرا ۴ ساعت حاضر میشن، ۱۰ دقیقه میرن بیرون

.

.

داغ دیدن نه فقط از دست دادن عزیز است

نه فقط تاراج مال است

داغ دیدن گاهی شاید ، در استفاده از شیر اب داغ

توالتیست که رنگ ابی بر ان نهاده باشد :|

.

.

اس ام اس باحال جدید

واسه کسی بمیر که واست تب

لت بخره !

.

.

زنه به شوهرشsms میده:

عزیزم ، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد۱

و اگه میخوای بریم خونه مامانت

عدد۱۸۲۶۴۴۲۷۵۳۶۷۲۳۷۷۵۳۶۴۱۲۶۱۸۳۳۸۱۶۸۳۱رو وارد کن!

.

.

پسته دست دوم رسید !

مال یه پیره زنه پولدار بوده که دندون نداشته فقط نمکشو میک میزده !

.

.

آریو برزن : فردی به نامِ آریو که که شغلش بُر زدنِ ورق های پاسور است :دی

.

.

اولین شکست عشقیمو زمانی خوردم که

در فریزرو باز کردم و قالب بستنی شکلاتیو دیدم و خر کیف

شدم ولی وقتی بازش کردم توش پیاز سرخ کرده فریز شده بود !!

.

.

میدونین چرا مردا عینک آفتابی میزنن ؟

۷% : بخاطر نور خورشید

۲۳% : بخاطر اینکه ظاهر باحالی داشته باشن

۷۰% : نمیخوان بقیه بدوونن دارن به کجا نگاه میکنن!!!

.

.

این روزا خریدن آدما راحت تر از خریدن گوشت و مرغ و برنجِ !

.

.

وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ ﺍﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ :

به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !

ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :

عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان 

.

.

پسره : اسمت چیه ؟؟؟

دختره : یه شارژ بفرست.

پسره : چند سالته ؟؟؟

دختره : یه شارژ بفرست.

پسره : خیلی دوسِت دارم میخوام بیام خواستگاریت !

دختره : واقعا ؟؟؟ کِی ؟

پسره : یه شارژ بفرست

پ . ن از مدیر رویال : این شارژم داستانی شده ها :))))

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 امروز، امروز است

امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره ها در آسمان نمی تابند
ناراحت نشو
حتما دارن با تو قایم باشک بازی میکنن
پس با آنها بازی کن
امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه
پس بخند و عاشق باش

امروز هرچقدر دلها را شاد کنی کسی به تو خورده نمیگیرد
پس شادی بخش باش
امروز هرچقدر نفس بکشی جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمی شه
پس از اعماق وجودت نفس بکش

امروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه
پس آرزو کن
امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن

او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت و عاشق بودن هایت است

امروزت را دریاب
امروز جاودانه است
و
امروز زیباترین روز دنیاست!
چون امروز روزی است که آینده ات را آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی

 

زن اگه زن باشه

در بصره امیری بود و روزی در باغ خود چشمش به زن باغبان افتاد و آن زن بسیار با عفت و پاکدامن بود.
امیر باغبان را برای کاری بیرون فرستاد و به زن گفت: برو درها را ببند.
زن رفت و برگشت و گفت: همه ی درها را بستم غیر از یک در که نمی شود بست.
امیر گفت: آن کدام در است؟
زن گفت: دری که میان تو و پرورگار توست و با هیچ سعی و تلاشی بسته نمی شود .
امیر وقتی این سخن را شنید استغفار کرد و از کار خود توبه کرد

 

ما همه نادریم

خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه ایران زمین گفتند
اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم ؟
نادرشاه گفت اینجا نیامده ایم پی تخت و تاخ ، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید .
هشتصد مزدور اشرف ، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند . نادر رو به آنها کرد و گفت :
چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید ؟ ! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید ؟
مزدوری گفت می پنداشتیم همه مردان ایران ، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم.
از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند . " ما همه نادریم "
و به سخن ارد بزرگ : کشوری که دارای پیشوایی بی باک است همه مردمش قهرمان و دلیر می شوند .
" ما همه نادریم "

 

آغاز همه ي رنج هايي که مي بريم

تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که ،
ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت.
انـدازه مـی گـیـری !
حسـاب و کـتـاب مـی کـنـی !
مقـایـسـه مـی کـنـی !
...
و خدا نـکـنـد حسـاب و کـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا کـه زیـادتر دوستش داشته ای ،
کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
که زیـادتـر بـخـشـیـده ای ،
به قـدر یـک ذره ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که ما می بریم

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بازتاب بخشش

در خیابان یکی از شهرهای چین، گدای مستمندی به نام «وو» بود که کاسه‌ی گدایی‌اش را جلوی عابران می‌گرفت و برنج یا چیزهای دیگر طلب می‌کرد. یک روز گدا شاهد عبور موکب پرشکوه امپراتور شد که در کجاوه‌ی سلطنتی نشسته بود و به هر کس که می‌رسید هدیه‌ای می‌داد. گدای بینوا که از خوشحالی سرمست گشته بود، در دل گفت: «روز بخت و اقبال من رسیده… ببین امپراتور چه بذل و بخشش‌ها که نمی‌کند و چه هدیه‌ها که نمی‌دهد…» آنگاه شادمانه به رقص و پایکوبی پرداخت.

هنگامی که امپراتور به مقابل او رسید، «وو» کلاه از سر برگرفت و تعظیمی کرد و منتظر ماند تا هدیه‌ی گرانبهای امپراتور را دریافت دارد.
ولی سلطان کریم و بخشنده به‌جای اینکه چیزی بدهد رو کرد به «وو» و از او هدیه‌ای خواست.

گدای پریشان احوال به‌شدت منقلب و افسرده گشت. با این وصف، به روی خود نیاورد و دست در کلاهش برد و چند دانه خرده برنج درآورد و تقدیم امپراتور کرد. او آن‌ها را گرفت و به راه خود ادامه داد.
«وو» تمام آن روز می‌جوشید و می‌خروشید و غرولند و شکوه و شکایت می‌کرد و به امپراتور ناله و نفرین می‌فرستاد و به هرکس می‌رسید ماجرای آن روز را تعریف می‌کرد و بودا را به یاری می‌خواست و از او می‌طلبید که دادش را بستاند. چند نفری می‌ایستادند و به سخنانش گوش می‌دادند و چند برنجی می‌ریختند و پی کار خود می‌رفتند.
شب هنگام که «وو» به کلبه‌ی محقرانه‌اش رسید و محتویات کلاهش را خالی کرد
علاوه بر برنج، دو قطعه طلا به اندازه‌ی همان برنجی که به امپراتور داده بود، در آن یافت.

 

وقتی که بچه دار شدیم

مـــــن و تــــــو بچه دار مــــــی شیم
اگــــــه پسر بشه حرفـــــــای قشنگـــــــی می زنه
مثـــــــــل بـــابـــاش
اگـــــه دختــــــــــــــر بشه با دهنش نـــــــه بـــــا چشماش حرفـــــــــ می زنه
مثـــــــــل مـــــامــــــانـــــــش
بـــــــا هــــــــم دعوامـــــــون مـــــــی شه
اول گفتــــــــ مـــــامــــــان
نه خیــــــر
اول گفتـــــــ بابا
اگه پســــــر باشــــه مامانشو بیشــــتر از هـــر کســــــــی دوس داره
مثــــــل همــــــــه
اگـــــه دختر باشــــــــــه اولیـــن مــــــردی که عــــــاشقش مـــــــی شه تویـــــی فکـــــــــر کنــــم...
بــــا دستــــــای کــــــوچیــــکش همـــــــه ی خود خواهــــــی هــــامون رو مــــــــــی پـــــوشونه...
اسمشو مــــــــــن مــــــی ذارم
همــــــــون طــــــــور که فامیــــــلیشو از تــــــــو مـــــــی گیره

 

مادر منطقی


 

تفریحات سالم

بگو دوچرخه ………. سیبیل بابات میچرخه
بگو فرانسه ……….. بابات قد آدامسه
بگو خاک انداز …………. خودتو جلو بی انداز
بگو متکا ……………. بخور از این کتک ها
بگو دیوونه ................. نصفه تون تونیت بیرونه ، تو کوچه آویزونه
بگو باد بزن ........ برو سره کوچه داد بزن
بگو پنیر .............. برو یه گوشه بمیر
بگو شامپو ................... بیا بغلم گامبو
بگو سه هفتا،بیست یکی ......... خاک تو سر تو یکی
بگو چاقو ……………. برو بچه دماغو
بگو اشرف …….. دلم برات قش رفت.
از تفریحات سالم ما :)))

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مقام دولتی از خود ممنون

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید:
باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید:
"باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند:
"اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در هر منطقه بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟"
دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود
کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که ماموراز ترس گاو بزرگ وحشی که هرلحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند.به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به نرده ها می رساند واز ته دل فریاد می کشد:
" نشان. نشانت را نشانش بده !"

 

رفتن یه خانم انگلیسی به هندوستان

در آن دورانی که کسی نمی‌توانست به وجود توالت عمومی اطمینان داشته باشد، خانمی انگلیسی سفری به هندوستان را برنامه‌ریزی کرد. مهمان‌خانهء کوچکی را که متعلّق به مدیر مدرسهء محلّی بود در نظر گرفت و اطاقی رزرو کرد.
چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر، در نامه‌ای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانهء مزبور WC وجود دارد یا خیر.

مدیر مدرسه تسلّط کاملی به زبان انگلیسی نداشت. نزد کشیش محلّی رفت و پرسید که WC به چه معنی است. کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همّت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف را بیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب Wayside Chapel
است که بداند آیا (کلیسای کنار جادّه) نزدیک مهمانخانه وجود دارد یا خیر.
مدیر مدرسه در جواب خانم نامه‌ای نوشت. متن نامه به شرح زیر است:

خانم عزیز در کمال مسرّت به اطّلاع شما می‌رسانم که در 9 مایلی مهمانخانه یک WC وجود دارد که در میان بیشه‌ای از درختان کاج قرار گرفته و اطراف آن را چشم‌اندازی زیبا فرا گرفته است. این WC گنجایش 229 نفر را دارد و روزهای یکشنبه و پنجشنبه باز است. چون انتظار می‌رود افراد بسیاری در ماه‌های تابستان به اینجا بیایند، توصیه می‌کنم زودتر تشریف بیاورید.. امّا، در این WC فضای ایستاده هم زیاد وجود دارد. این وضعیت مطلوبی نیست بخصوص اگر عادت داشته باشید مرتّباً به آنجا بروید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دختر من در WC ازدواج کرد و در آنجا بود که با شوهرش ملاقات کرد. واقعهء بسیار عالی و جالبی بود. در هر محلّ نشستن ده نفر نشسته بودند. مشاهدهء سیمای آنها و شادمانی آشکار بسیار دلپذیر بود. از هر زاویه می‌توان عکس گرفت. متأسّفانه همسرم بیمار شده و اخیراً نتوانسته به آنجا برود. تقریباً یک سال از آخرین مرتبه‌ای که رفته می‌گذرد که البتّه برای او بسیار دردناک است.

البتّه مسرور خواهید شد که بدانید بسیاری از مردم ناهارشان را با خودشان می‌آورند و تمام روز را آنجا می‌گذرانند که برایشان بسیار دلپذیر است. دیگران ترجیح می‌دهند قبل از وقت بیاییند و تا آخرین لحظه هم بمانند. به آن بانوی محترم توصیه می‌کنم روزهای پنجشنبه به آنجا بروید زیرا نوازندهء اُرگ نیز می‌آید و همراهی می‌کند.

جدیدترین چیزی که افزوده شده ناقوسی است که هر وقت کسی وارد می‌شود زنگ می‌زند. بازاری هم در آنجا داریم که نشیمن‌گاه مخملی برای همه فراهم می‌کند چون بسیاری بر این باورند که مدّتها است چنین چیزی لازم بوده است. چشم به راهم که شما را تا آنجا همراهی کنم و شما را در جایی قرار دهم که همه بتوانند شما را ببینند.

با احترامات فائقه – مدیر مدرسه
خانم مزبور وقتی نامه را خواند غش کرد ... و البتّه هیچوقت به هندوستان نرفت.

 

 پر رو که میگن اینهههههههها

خواهرم با ماشینِ مامانم تصادف کرده
اومده خونه به من میگه :
کیان کمکم کن !!!!!!
من تصادف کردم با ماشین !!!
به مامان بگم ماشین دستِ تو بود ؟

فقط جون بابا حرفى نزنیا ؟؟؟
گفتم : باشه !!
من رفتم بیرون شب اومدم خونه مامانم میگه :
خاک تو سرِ شُل مغزِ فلجت کنن با این رانندگیت احمق !!!
بابام میگه : آقاىِ شوماخر ! ریدى که با این رانندگیت ؟؟؟؟
خواهرم هم با خونسردىِ تمام و در کمال آرامش میگه :
من نمیدونم به این اوسگل کى گواهینامه داده !
تو باید برى پشت ماشین لباس شویى بشینى بابا !!!
هنوز زوده واست رانندگى کوچولو !!!
تو برو تو پلى استیشنِ ت ماشین سوارى کن !!!
داداش کوچیکم هم میگه :
اوســـــــــــــگل !!! شنیدم رفتى قاطى باقالیا !!!

 

وطن

گروهی به حکیم ارد بزرگ گفتند : وطن تکه زمینی است بی ارزش ، آنچه در آن ارزش دارد آدمهاست و آدمها از دیوار بیزار هستند .
حکیم سکوت نمود و خواست از آنها دور شود و آنها باز گفتند : حکیم شما در این تکه زمین زیر پای ما چه دیده اید که ما در آن نمی بینیم ؟!
حکیم به آنها نگاهی کرد و به آرامی گفت : میهن پرستی ، همچون دلبستگی فرزند است به مادر .
و آنها گفتند : چطور ؟
و حکیم ادامه داد : روزی که میهن و کشور خویش را از یاد ببریم ، امنیت خویش را از دست داده ایم .
و باز فرمود : دلدادگی به میهن ، نشان پاکی روان آدمیست .
گروه خموش بودند که حکیم ادامه داد : فداکاری در راه میهن ، خوی بزرگان و جاودانه هاست . اگر ارزش های میهنی کمرنگ شوند یکپارچگی کشورها به چالش کشیده می شود . خودخواه ترین آدمیان ، آنانی هستند که چشمان خود را بر سرنوشت هم میهنانشان بسته اند . شایسته نیست گفتاری را بر زبان جاری سازیم که به همبستگی کشور آسیب می رساند .
یکی از میان آن گروه گفت : حکیم در ایران چه افتخاری دیده اید که به آن می بالید ؟
حکیم ارد بزرگ به او خیره شد و گفت : ایران بهشت ماست ، ایران تنها بهانه بودن است . با ارزشترین نشان اُرُد ، ایرانی بودن است .
گروه سر فرود آوردند و از حکیم دور شدند .

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دختر دیوونه

دخدره  میگه دیروز رفتم کوه داد زدم :
ـــ با من ازدواج میکنی ؟
بعــد شنیدم :

.
.
.
.
......... بـــــــــــــــــــا مـــــــــــــــــــــــــن ازدواج مــــــــــــــــــــیکنـــــــــــــــــــــــی؟
بــــــا مــــــــــن ازدواج مـــــــــیکنـــــــــــــــی؟
بـــا مــــــن ازدواج مــــیکنـــــــی؟
بـا مــــن ازدواج مـــیکنــی؟
با من ازدواج میکنی؟
ـــ بَعدش چون آمادگی ِ این همه خواستگارو با هم نداشتم اومدم پایین که ادامه تحصیل بدم ... :|

 

 

این چه موجودیه

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عشق حالت هیجانی نیرومندی است و اگر کامیاب نشود و معشوق به دست نیاید یکی از غم انگیزترین حادثه ها و اندوهگین ترین تجربه های زندگی به وقوع می پیوندد. حتی شاید سایه این ناکامی بعد از ازدواج شما با فردی دیگر، همچنان روی سرتان بماند و دلتان را هوایی گذشته ای کند که دیگر از دست رفته است.

http://upload7.ir/images/75515044545116481718.jpg

قبل از هر چیز باید بدانید که ازدواج با فردی دیگر، پاسخ خوبی به شکست عاطفی ای که قبلا داشته اید نیست. شما نباید برای فراموش کردن یک شکست عشقی یا بهم خوردن نامزدی قبلی تان، فوری به یک رابطه جدید و ازدواج با فردی جایگزین روی بیاورید. جایگزین پیدا کردن برای تسکین یک احساس، نه تنها دل شما را آرم و قرار نمی دهد، بلکه در کلاف سردرگمی گیر می افتید و زمانی چشم باز می کنید که می بینید نه از زندگی امروزیتان راضی هستید و نه توانسته اید ردپای عشق قبلی را از قلبتان پاک کنید.

اگر در حال حاضر ازدواج کرده اید یا نامزد دارید اما مزه تلخ عشق ناکام قبلی خود را همچنان در زندگی خود حس می کنید، بهتر است تا دیر نشده دنبال راهکاری باشید. شما امروز زندگی جدیدی دارید و عشق قدیمی در این زندگی جایی نخواهد داشت. پس اجازه ندهید گوشه ای از روح شما هم توسط هیجانات ابراز نشده این عشق تسخیر شود.

۱- بدانید همه چیز را نمی توان فراموش کرد

نباید انتظار داشت که بتوان همه چیز را فراموش کرد. بسیار پیش می آید که نمی توانیم خیلی از چیزها را فراموش کنیم به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته باشید. به هر صورت، بخشی از آن خاطرات همیشه همراه ما خواهد بود. برای رها شدن از گذشته باید یاد بگیرید که ذهن را مدیریت کنید و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشیدو نگذارید ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کرده باشید بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر می کند یا در آینده و کمتر پیش می آید که ذهن به زمان حال فکر کند.

۲- بدانید که هرگز عشق کافی نیست

در طول زندگی مشترک کنونی خود شاید بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و دیگران گفته اید که اگر میان من و همسر کنونی ام عشق وجود داشت، چنین مشکلاتی به وجود نمی آمد. شاید هم به دختران و پسران جوان توصیه کرده اید که عشق و دوست داشتن برای یک زندگی مشترک کافی است اما گرچه عشق یکی از ارکان اصلی زندگی مشترک است اما برای اداره و ادامه دادن رابطه کافی نیست. هر چقدر که زندگی جلوتر می رود و ساز و کارهای زندگی پیچیده تر می شود، خودتان به مرور می فهمید که زندگی به چیزهای دیگری نیز نیاز دارد.

۳- از مرور خاطرات دست بردارید

بسیار برایتان پیش آمده که وقتی تنها هستید به مرور خاطرات بپرادزید، یکی از کارهایی که می توانید در این مواقع انجام دهید، دادن دستور ایست دهید؛ این روش بسیار ساده و کارساز است، یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهن تان ایست بدهید تا نتواند به هر کجا خواست برود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهن تان در حال سفر به گذشته است نمی توانید جلوی آن را بگیرید اما اگر حواستان باشد به محض اینکه ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم می دهید و از پیشروی آن جلوگیری می کنید.

به جای آنکه دائما به چیزهایی فکر کنید که همسرتان ندارد اما معشوق قبلی تان آنها را داشت، بر روی آن چیزهایی که باعث تمایز همسر کنونی تان می شود، تمرکز کنید

می توانید به خود بگویید: «ساکت، دیگر نمی خواهم بیشتر فکر کنم! یا هیس» یا در ذهن مان روی این فکرها ضربدر بزنیم و جلوی آنها را بگیریم.


 

۴- از مقایسه کردن دوری کنید

مقایسه کردن شاید مهمترین ابزار برای شما باشد که احساس ناکامی و حسرت را تقویت کند. بسیاری از افراد که عشق ناکام را تجربه کرده اند، بعد از ازدواج دائما به مقایسه محبوب سابق خود با همسر فعلی شان می پردازند و بر اساس جهت گیری ذهنی مبنی بر ضعیف تر بودن همسر فعلی شان، دچار حس سرخوردگی می شوند اما این را باید بدانید هر فردی متفاوت است.

نامزد یا همسر فعلی ود را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد و غیره) با همسر یا نامزد قبلی مقایسه نکنید، چون هر چه این کار را بیشتر انجام بدهید، بیشتر احساس حسرت می کنید. واقعیت دیگر این است که به علت بالا بودن هیجانات در شما، احساستان به معشوق قبلی مانند یک بت ستودنی و بدونه نقص است، پس مقایسه شما شاید اساس واقعی نداشته باشد.


 

۵- ویژگی های منحصر به فرد همسرتان را ببینید

به جای آنکه دائما به چیزهایی فکر کنید که همسرتان ندارد اما معشوق قبلی تان آنها را داشت، بر روی آن چیزهایی که باعث تمایز همسر کنونی تان می شود، تمرکز کنید. بدانید که همه انسان ها ویژگی هایی برای دوست داشته شدن دارند؛ برای مثال از خود بپرسید همسرم چه ویژگی های استثنایی دارد؟ چه کاری می تواند انجام دهد که دیگران از آن عاجزند؟ با پاسخ گفتن به این سوالات خواهید توانست خصیصه هایی که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به او می شود را دریافته و آنها را همیشه مورد تحسین قرار دهید.            http://upload7.ir/images/86400290158673232447.jpg          

۶- همسر خود را به صورت مثبت به دوستان و اقوام خود معرفی کنید

وقتی از ویژگی های مثبت همسرتان نزد دیگران تعریف می کنید و از وی یک شخصیت مثبت و دوست داشتنی نزد دیگران می سازید باعث می شود تا بتوانید سریع تر محبوب قبلی خود را فراموش کنید. هنگامی که دیگران شروع به در نظر گرفتن شما به عنوان دو یار جدید نموده و معشوق قبلی شما را از یاد می برند، شما نیز همین کار را آسان تر انجام خواهید داد.

۷- مکان های دوست داشتنی تازه پیدا کنید

سعی نکنید با نامزد یا همسر فعلی خود به همان رستوران یا پارکی که با محبوب گذشته خود می رفتید، سر بزنید چون این باعث می شود به جای اینکه حواستان به نامزد یا همسرتان باشد به یاد محبوب قبلی خود بیفتید. بهترین کار این است که محل های تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حال نرفته اید. آنجا بیشتر فرصت خواهید کرد که به همسرتان توجه کنید و سعی کنید او را دوست داشته باشید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com