تقصیـر از مـا نیـست !

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را …

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا،

از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده،

کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار

شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی!

صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش …



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد

اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد

اگر هوایت را داشت

اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود

اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود

اگر مدام به خنده‌ات انداخت

و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

 

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی

برای یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی!

یک چقدر زیبایی!

یک با من می‌مانی؟


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

بعد می‌بینی آدم‌ها با تو فاصله می‌گیرند

متهمت می‌کنند به هیزی …

به مخ‌زدن ... به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری …

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به

یاد بیاورند

غریب است دوست داشتن ...

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی

رحم ‌تر.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 28 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

مرکز آموزش بزرگسالان برگزار می‌کند...

 

کلاس‌هاى آقايان

توجه: به دليل پيچيدگى و مشکلى موضوعات، براى هر کلاس بيش از ٨ نفر ثبت نام نمی‌شود


کلاس ١
چگونه جايخى را پر می‌کنند؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمايش اسلايد
مدّت: ٤ هفته، دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٢
آيا دستمال توالت خود به خود عوض می‌شود؟

برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، شنبه‌ها از ساعت ١٨ تا ٢٠


کلاس ٣
مسئوليت پذيري در قبال سطل زباله بردن يا نبردن ؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى
مدّت: ٤ هفته، يکشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٤
تفاوت‌هاى بنيادى بين سبد لباس‌هاى کثيف و کف زمين

برگزارى به صورت نمايش فيلم با توضيحات تکميلى
مدّت: ٣ هفته، پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٤ تا ١٦

کلاس ٥
آيا ظرف‌هاى غذا می‌توانند خودشان پرواز کنند و در سينک آشپزخانه فرود آيند؟

برگزارى به صورت نمايش ويديويى
مدّت: ٤ هفته، سه‌شنبه و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٦
گم کردن ريموت کنترل و از دست دادن هويت

برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتيبان
مدّت: ٤ هفته، چهارشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٧
يادگيرى چگونگى پيدا کردن چيزها ..... ابتدا نگاه کردن به سرجايش و بعد زير و رو کردن خانه

برگزارى به صورت بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، دوشنبه‌ها از ساعت١٨ تا ٢٠

کلاس ٨
حفظ سلامتى ... گل آوردن براى همسر سلامتى شمارا به خطر نمی‌اندازد

برگزارى به صورت نمايش اسلايد همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٩
مرد واقعى هنگامى که راه را گم کرد از يکنفر سوال می‌کند

برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد
مدّت: حداقل ٦ ماه، سه‌شنبه‌ها از ١٨ تا ٢٠

کلاس ١٠
آيا از لحاظ ژنتيکى غيرممکن است که به هنگام پارک کردن ماشين توسط همسرتان ساکت بنشينيد؟

برگزارى به صورت شبيه‌سازى کامپيوترى
مدّت: ٤ هفته پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٢ تا ١٤

کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنيادى بين مادر و همسر

برگزارى به صورت آنلاين و نقش بازى کردن
مدّت: نامحدود، سه‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢٢

کلاس ١٢
حفظ آرامش به هنگام خريد کردن همسر

برگزارى به صورت تمرينات مديتيشن و روش‌هاى تنفسى
مدّت: ٤ هفته، شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها از ١٧ تا ٢٠

کلاس ١٣
مبارزه با فراموشى ... به يادآوردن روز تولد، سالگردها و ساير تاريخ‌هاى مهم

برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه و سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١ 


کلاس ١٤
اجاق گاز: چيست و چگونه استفاده می‌شود؟

برگزارى به صورت نمايش زنده
سه‌شنبه‌ها از ساعت ١٨ تا ٢٠

 
 

 
 
************ ********* ********* ********* ********* ********* ********* ********* *****

 

پس از پايان دوره، به كسانى كه امتحانات را با موفقيت بگذرانند ديپلم افتخار داده خواهد شد..


کلاس‌ها براى خانم ها
 

کلاس ١
چگونه 2.5 متر ماشین رو تو 8 متر جای پارک قرار دهیم؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمايش اسلايد
مدّت: ٤ هفته، دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٢
مسابقه فوتبال یک ورزش است نه فیلم غیر اخلاقی
برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد

مدّت: ٢ هفته، شنبه‌ها از ساعت ١٨ تا ٢٠

کلاس ٣
آيا می‌توان با آمادگی قبلی برای رفتن به مراسم عروسی همزمان با آقایان حاضر شد؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى

مدّت: ٤ هفته، يکشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٤
نحوه گرفتن صحیح فرمان اتومبیل (بطور ثابت و در حال دور زدن)
برگزارى به صورت نمايش فيلم با توضيحات تکميلى
مدّت: ٣ هفته، پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٤ تا ١٦

کلاس ٥
نحوه تشخیص تاریخ انقضاء مواد خوراکی از روی بسته آنها هنگام خرید

برگزارى به صورت نمايش ويديويى
مدت: ٤ هفته، سه‌شنبه و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٦
عدم ترس از نازل پمپ بنزین و استفاده از آن
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتيبان

مدت: ٤ هفته، چهارشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٧
اهمیت دادن به ظاهر و هیکل خود بعد از ازدواج به مانند قبل آن
برگزارى به صورت بحث آزاد

مدّت: ٢ هفته، دوشنبه‌ها از ساعت١٨ تا ٢٠

کلاس ٨
گفتن "عزیزم" به شوهر سلامتى شمارا به خطر نمی‌اندازد
برگزارى به صورت نمايش اسلايد همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٩
چطور می توان با تلفن زیر 30 دقیقه صحبت کرد؟
برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد
مدّت: حداقل ٦ ماه، سه‌شنبه‌ها از ١٨ تا ٢٠

کلاس ١٠
آيا از لحاظ ژنتيکى غيرممکن است که هنگامی که خانم های خودمانی با هم تنها هستند حرف های زشت نزنند؟
برگزارى به صورت شبيه‌سازى کامپيوترى
مدّت: ٤ هفته پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٢ تا ١٤

کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنيادى بين شوهر و آرنولد شوارتزنگر ، براد پیت و بیل گیتس
برگزارى به صورت آنلاين و نقش بازى کردن

مدّت: نامحدود، سه‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢٢

کلاس ١٢
رد نشدن از جلوی تلویزیون با جارو به هنگام پخش فینال جام باشگاه های اروپا
برگزارى به صورت تمرينات مديتيشن و روش‌هاى تنفسى

مدّت: ٤ هفته، شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها از ١٧ تا ٢٠
 

کلاس ١٣
عدم حساسیت به دختران زیبا تر از خود و عدم زشت خطاب کردن آنها و ایراد بستن به آنها
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه و سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند

فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه

فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه "اگه میخری بیارمش"

فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته

فقط خانمهای ایرانی هستندکه دچار عارضه پوستی هستند و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه

فقط در ایرانه که داشتن زن با 7،8 تا دوست دختر امری اجتناب ناپذیره

فقط در عروسی ایرانیهکه تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره

فقط یک مرد ایرانیهکه مامانش رو بیشتر از زنش دوست داره

فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی، بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی

فقط یک خانم ایرانیهکه توی /س/و/پ/ر/ مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ، کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه

فقط در ایرانهکه توی مهمونی، آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط به دنبال ایراد گرفتن و سوژه کردن هستند!

فقط در ایرانه که تا یه مهمون خارجی میاد سریع دور و برش جمع می شن و می پرسن اجاره خونه اون ور آب چقدره؟

فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد!

فقط در ایرانه که ابروی دختراش 6 خط بالاتره

فقط در ایران بعد از طلاق، زنه فاسد بوده و مرده دیوانه!
بقیه در ادامه مطلب


 

فقط یه دختر ایرانیاین استعداد رو داره که توی گرمای تابستون چکمه بپوشه و توی سرمای زمستون صندل

فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پولداده

فقط یک ایرانیه که تو رستوران سالاد را شخم میزنه و قبل از اینکه غذا رو براش بیارن سیر میشه

فقط یک پدر و مادر ایرانی هستندکه چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن بچشون نظارت کامل داشته باشن

فقط ایرانی ها هستندکه معتقدن که هنر، فقط و فقط نزد خودشونه

فقط ایرانی ها هستندکه در فرودگاه ها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن

فقط یک خانم ایرانی میتونه که در یک استخر هتل 5 ستاره با گن و لباس زیر بیاد تو
 
آب چون فکر میکنه هر گردی گردوست

فقط ایرانیها هستندکه باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست از غذا و همه
 
توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا
 
بودم

فقط در اداره های دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هر یک از
 
کارکنان خود مدیر کل آن اداره هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو
 
زیر میز پارک میکنند و با دمپایی در اداره ميچرخه.

فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.

فقط در ایرانه که پسر به پسر تیکه میندازه تا پیش دوست دخترش کلاس بزاره!

فقط یک ایرانی
هست که پیش از یاد گرفتن کامپیوتر، می تونه فیلتر رو دور بزنه
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

قلب های زیبا

 
 
 
 

 

 

 

 

 

 
در جذابترین گروه یاهو ¦ گروه گل یاس عضو شوید
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

گروه گل یاس

 
 
شـــــــوهــــــــر
 
یه خانومی رفته بود بعد از ۴ تا شوهر ، شوهر کرده بود و این بار فوق العاده از “همه نظر” از ازدواجش راضی بود !
دوستش بهش گفت : خدا رو شکر که الان همه چی رو به راهه ، ولی خوب بیا تعریف کن برای منم بشه تجربه ، چرا از شوهرات جدا شدی ؟!
گفت :
شوهر اولم مهندس بود ، همیشه میخواست سایز همه چیزم رو اندازه گیری کنه و زاویه ها رو از قبل پیش بینی کنه و … اعصابم کشش نداشت با این زندگی کنم،.آخرشم میشست به محاسبه درصد خطای ناشی از فیلان !
شوهر دومم پزشک بود ، همیشه تا میومدیم شروع کنیم ، میگفت : نه ، بذار من همه جا رو ضد عفونی کنم ، بذار دستکشم رو دستم کنم ، بذار … اعصاب و روانم رو کار میگرفت !
شوهر سومم ، مدیر عامل یه شرکت بود ، همیشه تا میومدم درخواست میدادم ، میرفت سراغ سر رسیدش و میگفت: باید هفته ی پیش هماهنگ میکردی … حوصله ی اینم نداشتم !
شوهر چهارمم یه نجار بود ، همیشه مدادش پشت گوشش بود و بعضی وقتا نوک مدادِ اذیتم میکرد ، ضمنا هردفعه هم میخواستم برم استخر ، باید یه پاک کن برمیداشتم همه ی تنم رو پاک میکردم !
تا بالاخره با این معلم ازدواج کردم و الان همه چی آرومه و منم چقد خوشحالم !
دوستش گفت : مگه این چه فرقی داره با بقیه ؟!
گفت : همیشه وقتی کارمون تموم میشه میگه : عزیزم اگه متوجه نشدی یه بار دیگه تکرار کنم !!!
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

گروه گل یاس

 
 
بشکه نفتی داخل انبار بود
سالن انبار تنگ و تار بود
 
عصر جمعه حول و حوش شیش و هفت
برق سالن اتصالی کرد و رفت
 
عده‌ای هم جمع بودند از قضا
صف کشیده تا کنار پله‌ها
 
یک به یک می‌آمدند و با ادب
لمس می‌کردند و می‌رفتند عقب
 
لمس می‌کردند مردان و زنان
هر کسی چیزی گمان می‌برد از آن
 
این یکی استادکار ذوالفنون
گفت چیزی نیست این غیر از ستون
 
آن یکی مرد سیاسی با دو دست
لمس کرد و گفت حتما قدرت است
 
کودکی هم روی آن دستی کشید
گفت اسنک بود با طعم شوید!
 
کهنه رندی هم رسید و دست زد
گفت ایران هزار و چارصد
 
عاشقی هم گفت این دعوا خطاست
بی خیال بشکه معشوقم کجاست
 
عاقلی هم میگذشت از آن کنار
گفت مارک و لیره و پوند و دلار
 
دختری هم ناگهان جیغی کشید
گفت مردی بود با اسب سپید
 
عده‌ای ناگاه از راه آمدند
شمعی آوردند تا روشن کنند
 
شمع را با فندکی افروختند
بشکه در دم منفجر شد سوختند
 
بشنو اما حاصل این گفتگو
ما درون بشکه نفتیم ای عمو
 
می‌رسد هر کشوری از هرکجا
پای خود را می‌کند در کفش ما
 
حرف آخر یک کلام است و همین
کاشکی بی نفت بود این سرزمین
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نکات کلیدی برای موفقیت در زندگی

 

نکات کلیدی برای موفقیت در زندگی
 
برای رسیدن به موفقیت یکسری نکات ریز و مهمی در زندگی وجود دارد که باید همیشه به آنها توجه کنیم و آنها را ملکه ذهن خود قرار دهیم.

به یاد داشته باش که ...
 

۱) آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار اشتباهند.
 
۲) از میان کسانی که برای دعای باران به میعادگاه می روند تنها کسانی که با خود چتر می برند به کارشان ایمان دارند.
 
۳) پیچهای جاده آخر جاده نیستند مگر این که خودت نپیچی.
 
۴) وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته ای.
 
۵) آدمهای بزرگ شرایط را خلق می کنند و آدم های کوچک از آن تبعیت می کنند.
 
۶) آدمهای موفق به اندیشه هایشان عمل می کنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن می اندیشند.
 
۷) گاهی خوردن لگدی از پشت برداشتن گامی به جلو است.
 
۸) هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قائل نیست دل نبند.
 
۹) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.
 
۱۰) با هر کسی مانند خودش رفتار کن تا نتیجه و عکس العمل کارش را قلبا احساس کند.
 
۱۱) هرگز برای کسی که حاضر نیست برای تو کاری انجام بدهد، کاری انجام نده.
 
۱۲) به کسانی که خوبی دیگران را بی ارزش یا از روی توقع می دانند خوبی نکن اما اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.
 
۱۳) قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول ۱۴قضاوت بد.
 
۱۵) وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.
 
۱۶) به خودت بیاموز هر کسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.
 
۱۷) هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند.
 
۱۸) همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی، چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.
 
۱۹) هرگاه نتونستی اشتباهی رو ببخشی اون از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.
 
۲۰) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.
 
۲۱) عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.
 
۲۲) آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می شوند نبینی.
 
۲۳) کسی که برای آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.
 
۲۴) آنکه برای رسیدن به تو از همه کس می گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.
 
۲۵) نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است.
 
۲۶) هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.
 
۲۷) اگر می خواهی اعمالت مورد پسند خدا باشد، در سختیها از خودت بگذر، دیگران را قربانی نکن.
 
۲۸) از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.
 
۲۹) دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش می کنی.
 
۳۰) لیاقت محبت و مهربانی دیگران را داشته باش.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اینجا ایران است...

آبشار کبودوال
 Kaboodval Waterfall 

 

آبشار کبودوال
Kaboodval Waterfall
 

آبشار شیرآباد
 Shir Abad Waterfall
 

آبشار شیرآباد
Shir Abad Waterfall 

 

لرستان - آبشار شوی
 Lorestan - Shooy Waterfall
 

 

 لرستان - آبشار شوی
Lorestan - Shooy Waterfall

 

لرستان - آبشار بیشه
 Lorestan - Bisheh Waterfall


 

 لرستان - آبشار بیشه
Lorestan - Bisheh Waterfall


آبشارهای شوشتر
 Shooshtar Waterfalls
 

 آبشارهای شوشتر
Shooshtar Waterfalls


کرمانشاه - بیستون
 Kermanshah - Bistoon
 

کرمانشاه - بیستون
Kermanshah - Bistoon


رودخانه سیروان - کردستان
 Kordestan - Sirvan River
 

 رودخانه سیروان - کردستان
Kordestan - Sirvan River

 


دریاچه زریوار - کردستان
 Kordestan - Zarivar Lake
 

 

دریاچه زریوار - کردستان
Kordestan - Zarivar Lake 

 

-
جزیره هنگام
 Hengam Island
 

 

 جزیره هنگام
Hengam Island

 

درفک
Dorfak

 

 

درفک
Dorfak 

 

دریاچه سد طالقان
Lake of Taleghan Dam

 

 

 دریاچه سد طالقان
Lake of Taleghan Dam

 

چشمه‌های باداب سورت
Badab Sort Springs

 

 

 چشمه‌های باداب سورت
Badab Sort Springs

 


قلعه رودخان
Roodkhan Castle

 

 قلعه رودخان
Roodkhan Castle

 

روستای کندلوس
Kandeloos Village

 

 

 روستای کندلوس
Kandeloos Village

 

روستای ماسوله
Masooleh Village

 

 

 روستای ماسوله
Masooleh Village

 


نئور و سوباتان
Neor & Sobatan

 

 نئور و سوباتان
Neor & Sobatan

 

ایگل
Igel

 

ایگل
Igel

 

 

چابهار گل افشان - کهیر
Chabahar Golafshan - Kahir

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 26 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

گروه گل یاس
 
 
 
ملا و شراب فروش
 
 سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.
ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید.
صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست !
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت : نمی دانم چه بگویم ؟!.سخن هر دو را شنیدم :
یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند !
وسوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد …!
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دوستی با این اشخاص را به هم بزنید

 

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد.

هشت نوع شخصیت که باید از آنها دوری کرد:

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

● خودشیفته‌ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می‌پندارند که دنیا گرد آنها می‌چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته‌های خود را بیان می‌کنند. گاهی به نظر می‌رسد باید به آنها گفت: « فقط خودت مهم نیستی که!»

این افراد فقط خواسته‌های خود را در نظر می‌گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می‌شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می‌کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته‌ها و امیال خود می‌کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی‌ماند.

● منفی گراها
این دسته قادر به درک خوبی‌ها و شادی‌ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می‌دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می‌دهند.

آنها شادی را نابود می‌کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می‌دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی‌ها پشت شیشه‌های خاکستری پنهان می‌شود

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می‌کنند
مواردی که شما زیبا و دلفریب می‌بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می‌شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می‌کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی‌کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

● خود رای‌ها
تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف‌های شما را پیدا می‌کنند و از این طریق به خواسته‌های خود می‌رسند.

این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می‌دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می‌کنند که لزوما انجام نمی‌دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت‌های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می‌دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته‌ها و اولویت‌های آنها قرار می‌گیرد.

● همیشه ناامیدها
اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می‌دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می‌شوید، شما را دلتنگ و افسرده می‌کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می‌دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.

این افراد «آنچه هست» را باور دارند و نسبت به «آنچه خواهد شد» مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می‌شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن‌ها و تلاش برای دستیابی به دوردست‌ها.

● آنهایی که نمی‌توانند صممیمی‌شوند
در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می‌کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می‌دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می‌شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می‌کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می‌دهند.

روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می‌کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می‌دانند.

● حرمت شکن‌ها
این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می‌زنند یا کاری انجام می‌دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی‌دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده ورازتان را برملا می‌کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می‌کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ وقت نمی‌توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی‌دانند و خواسته‌هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی‌کنند. 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ایمیلی از طرف کبد شما...!

حقایق جالب توجهی در مورد کبد...

 

هی سلام.من کبد شما هستم.می خوام به شما بگم چقدر دوستتون دارم…. به 9 روش:

 

من آهن، ویتامین ها و سایر مواد معدنی مورد نیاز شما را ذخیره می کنم.بدون من شما نیرویی نخواهید داشت.

 

 

من ماده تلخی که برای هضم غذا لازم دارید را تولید می کنم.بدون من در کمترین زمان نابود می شوید.

 

مواد شیمیائی سمی که به خورد من می دهید، شامل الکل آبجو، شراب، داروها (چه آنها که تجویز شده اند و چه خود تجویز می کنید و می خرید) و مواد مخدر را سم زدائی می کنم.بدون من عادات بد شما را می کشد.

 

من قند (کربوهیدراتها، گلوکز و چربی) را مثل یک باتری در خودم ذخیره می کنم تا وقتی به آن نیاز دارید در اختیارتان بگذارم.

بدون من افت شدید قند شما را در حالت کما قرار خواهد داد.

 


 
حتی قبل از اینکه بدنیا بیائید خونی که زندگی شما را به گردش در می آورد می سازم.بدون من اصلا وجود نخواهید داشت.
 

 
من پروتیئن هایی که برای رشد و زندگی نیاز دارید را می سازم. بدون من نمی توانید درست رشد کنید.
 
 
من سمومی که از طریق هوا، اگزوز اتومبیل ها و مواد شیمیائی که تنفس می کنید را می زدایم.بدون وجود من آلوده کننده ها شما را نابود می کنند .
 

 
من فاکتور لازم برای لخته شدن خون را می سازم و وقتی بطور اتفاقی دست خود را می برید خونریزی را بند می آورم.اگر من نباشم آنقدر خون از بدن شما می رود که می میرید.
 
من از شما در مقابل تمامی میکروبهایی که به بدن وارد می شوند دفاع می کنم. میکروبهای سرماخوردگی، ویروس آنفلوآنزا و هرنوع موجود ذره بینی مضر را نابود می کنم و یا حداقل ضعیفشان می کنم.بدون من شما هدف آسانی برای هرنوع عفونت شناخته شده برای بشر هستید.
 
 
 
من شما را اینقدر دوست می دارم. اما شما چقدر مرا دوست دارید؟
 
 
اجازه بدهید به شما بگویم چگونه مرا دوست بدارید، یعنی کبد خودتان را
 
 
مرا در الکل، آبجو و شراب غرق نکنید.حتی یک گیلاس هم برای بعضی ها زیاد است و زخمی همیشگی بر من باقی می گذارد
 
 
مراقب داروها باشید. تمام آنها مواد شیمیایی هستند و وقتی شما بدون تجویز پزشک از آنها استفاده می  کنید می توانید ماده ای سمی بوجود آورید که بسختی به من صدمه می زند.
من به آسانی زخمی می شوم. و این زخمها که سیروز نام دارند همیشگی هستند.
دارو گاهی لازم است. اما دارو خوردن در زمانی که نیازی به آن نیست عادت بدی است. این مواد شیمیائی می توانند بسختی کبد شما را اذیت کنند.

 

مراقب انواع اسپری ها باشید. به یاد داشته باشید. من مسئول سم زدائی آنچه تنفس می کنید هم هستم. پس وقتی دارید با مواد پاک کننده کار می کنید مراقب باشید که هوای اتاق دائم عوض شده و از یک ماسک استفاده کنید.
این مسئله در مورد حشره کش ها، خوشبو کننده ها، اسپری رنگ های و سایر مواد شیمیائی به دو برابر مراقبت احتیاج دارد. مراقب چیزی که تنفس می کنید باشید.

 

مراقب چیزی که با پوست شما تماس پیدا می کند باشید. آن حشره کشها که به گیاهان یا درختان می پاشید نه تنها هرنوع حشره ای را که گیر بیاورند می کشند بلکه سلولهای پوست شما را هم نابود می کنند.به یاد داشته باشید که آنها هم مواد شیمیایی هستند.هرگاه در معرض حشره کشها بوده و یا خود سمپاشی می کنید پوست خود را با دستکش آستین بلند، یک کلاه یا ماسک بپوشانید.

 

اخطار
من تا وقتی که به آخرین لحظه های های زندگی خود…و در نتیجه خود شما نرسیده ام به شما خبر نمی دهم که دچار مشکل هستم.
به یاد داشته باشید: من شکایت بکن نیستم.
وارد آوردن بار اضافی بمن با داروها، الکل و سایر مواد مضر می توانند مرا نابود کنند. این ممکن است تنها اخطاری باشد که به شما می شود.

 

 
لطفا به نصایح من گوش کنید.مرتب به کمک پزشک مرا چک کنید.آزمایش غربال کردن خون می تواند بعضی از مشکلات را نشان دهد.من وقتی صاف و نرم هستم خوبم. اگر سخت یا دارای برجستگی شوم یعنی مشکل دارم.اگر پزشک شما به چیزی مشکوک شد اولترا ساؤند یا سی تی اسکن می تواند مشکل را نشان دهد.زندگی من، و شما، به روشی که با من رفتار می کنید وابسته است.

 

حالا دیگر می دانید من چقدر مراقب شما هستم.

حالا دیگر می دانید چقدر نگران شما هستم.

لطفا با من به نرمی و با علاقه رفتار کنید.

دوست خاموش شما و دوستدار همیشگی شما… کبد

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جلوه هایی از طبیعت وصف ناپذیر پائیز ...


 لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب كنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آقایون چه جور خانم هایی را دوست دارند ؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


معمولا خانم ها اظهار می دارند که رفتار آقایون آنها را تا حدی گیج می کند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق می افتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد، چرا که خانم ها تصور می کنند که با در اختیار گذاشتن مسائل جنسی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن می باشد و تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما...

بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده می شود بر می آیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی می باشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته می بینند.

اگر یک خانم این مقاله را بخواند شاید با خود بگوید که خوب این مشکل مردهاست و خودشان هم باید به فکر پیدا کردن راه حلی برای آن باشند. بله درست است اما نباید انتظار داشت که به یک باره معجزه روی دهد و همه چیز مطابق میل آنها شود. تاریخ برای سالیان دراز جایگاه و عملکرد مردها را در جامعه معین کرده و شما به راحتی نمی توانید در عرض چند سال آنرا تغییر دهید. شاید کمتر افرادی بتوانند در مقابل پیشرفت ها و موفقیت های خانمها قد علم کنند اما یک چنین وضعیتی به طور قطع با خود مشکلاتی را نیز به همراه می آورد. یکی از مشکلات این است که بدانیم مرد قرن بیستم چه انتظاراتی دارد.

آقایون کم کم متوجه می شوند که جایگاه آنها چنان که در گذشته بوده نیست. دیگر هیچ رد پایی از زمانیکه مردها نان آور خانه بودند و خانم ها هم باید در خانه می نشستند و فرزندان خود را بزرگ می کردند، نمانده است. شاید چنین تغییر شگرفی مستلزم سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی باشد اما همانطور که مشاهده می کنید این امر در جوامع غربی با روند چشم گیری در حال پیشروی است. این روزها مردها می دانند که اگر بخواهند برای خود همسری پیدا کنند باید سخت تر از گذشته کار کنند و خانم ها سنگ های بیشتری در جلو پایشان می اندازند.


خوب، حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟

1.
اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال می شوند.

2.
مردها دنبال خانمی می گردند که در نظرشان جذاب باشد. خانم ها اغلب تصور می کنند که مردها خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم می باشد. مردها لزوما به دنبال خانم های کمر باریک نمی گردند و اکثر آنها از خانم های چهل کیلویی خوش شان نمی آید، بلکه آنها می خواهند کسی را داشته باشد که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند (البته این کار را نباید بیش از اندازه انجام دهد). مردها از داشتن نامزدی که قیافه خوبی داشته باشد لذت می برند و من فکر نمی کنم که مردی چیزی جز این به شما بگوید.

3.
مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند. کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث می شود که مردها محتاط تر عمل کنند. بوسه روز عید و یا عشق بازی ها اصلا به حساب نمی آیند و این جزئی از خصوصیات خانم هاست. آقایون به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی می گردند که بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد کنند.

4.
مردها می خواهند برای خود تشکیل زندگی خانوادگی دهند و به دنبال شریکی هستند که بتواند با او در خانه زندگی کند. خانم هایی که در محیط های اجتماعی فعالیت می کنند برای مردها قابل قبول تر هستند چرا که آقایون تصور می کنند خیلی بهتر می توانند با این گونه افراد ارتباط برقرار کنند و ارتباطشان پایدار تر خواهد بود.

5.
مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان می گردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث می شود که یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.

6.
مردها به دنبال خانم های خوش مشرب هستند. بعضی از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل می شوند. آیا تا به حال دختر هایی را دیده اید که دارای خلق و خوی پسرانه هستند؟ مردها می خواهند از در کنار هم بودن با همسر خود لذت ببرند و احتیاج به محبت دارند به همین دلیل همیشه به دنبال فرد خوش طبعی هستند که بتوانند در کنار او به آرامشی که آرزوی آن را دارند دست پیدا کنند.

7.
مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت زنانه خود را حفظ کرده باشند. البته منظور ما آن دسته از خانم هایی نیست که دائما به دنبال مد می روند و چهره خود را به انواع و اقسام اشکال مختلف در می آورند. خانمی که باد گلو می زند و از خود گاز معده خارج می کند هیچ گاه برای یک مرد قابل قبول نخواهد بود. بعضی از خانم ها هستند که در زمان عصبانیت هر چه که دلشان می خواهد بار طرف مقابل می کنند که این کار به هیچ وجه به مزاج آقایون سازگار نیست. مردها نمی خواهند رفتار همسرشان به اندازه خودشان بی شرمانه و توهین آمیز باشد.

8.
مردها کسی را می خواهند که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند که اشتباه کوچکی از آقا سر بزند که آنها را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی شان دخالت کنند. آقایون به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه می کنند زمانیکه خانم نتواند یک چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که می تواند از آنها انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که آقا از او جدا می شود.

9.
مردها از خانم های عصبی که تمام مدت داد و فریاد می کنند خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را می پسندند که اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند. شاید خلق و خوی آتشین شما را در همان روزهای اولیه اندکی جذاب باشد اما در روز 500 به هیچ وجه به شما افتخار و قدرت نخواهد بخشید.

10.
مردها از خانم هایی که آنها را به چالش وا می دارند خوششان می آید. دوست دارند که خانم ها آنها را در انتظار بگذارند. مردها معمولا زمانی که احساس امنیت کنند اندکی در رابطه تنبل می شوند اما زمانیکه آنها را به چالش وا می دارید، حداقل کاری برای انجام دادن دارند. اگر می خواهید مرد خود را همواره به خود علاقمند نگه دارید باید او را همیشه به چالش وادار کنید.

11.
مردها به دنبال همسری می گردند که به آنها متعهد باشد. هر چند پیدا کردن چنین شخصی مشکل است اما می توانید حداقل آرزوی داشتن یک چنین همسری را داشته باشید. مردها نامزدی را دوست دارند که بتوانند به او اعتماد کنند و مشکلات و ناراحتی هایشان را با او در میان بگذارند. تعهد مثل یک خیابان یکطرفه نیست و باید از جانب هر دو طرف رعایت شود. چنین نیازی برای همیشه در وجود تمام مردها باقی خواهد ماند.

12.
مردها دوست ندارند که تنها زندگی کنند. حقیقت این است که مردهای امروزی به دنبال یک خانم مجرد قابل اطمینان و جذاب هستند که بتوانند رابطه بلند مدتی را با او آغاز کنند. آنها می خواهند با او از زندگی خود لذت ببرند و دقایق خود را با او تقسیم کنند تا آرام و قرار بگیرند. افراد مجرد کمی وجود دارند که خواهان ارتباط بلند مدت هستند. مشکلی که مردها با آن مواجه هستند این است که دنیا به طور کلی عوض شده. زمانی که انتظار هیچ چیزی را ندارند به سرعت برایشان زن می گیرند و طوری که متوجه نشوند بچه دار می شوند. آنها فقط و فقط به دنبال ارزش و احترام از طرف شریک زندگی خود هستند و بس. در حالیکه خانم ها در نقشهای اجتماعی خود بسیار موفق هستند خوب است که هیچ گاه از یاد نبریم که جایگاه اصلی آنها به خانه و خانواده شان تعلق دارد.
 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

باید و نبایدهای سه گانه در زندگی

 


 

 

Three things in life that are never certain
سه چیز در زندگی پایدار نیستند

Dreams
رویاها

Success
موفقیت ها

Fortune
شانس

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Three things in life that, once gone, never come back
سه چیز در زندگی که وقتی از کف رفتند باز نمی گردند

Time
زمان

Words
گفتار

Opportunity
موقعیت

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Three things that destroy us
سه چیز ما را نابود می کنند

Arrogance
تکبر

Greed
زیاده طلبی

Anger
عصبانیت

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Three things that make humans
سه چیز انسانها را می سازند

Hard Work
کار سخت

Sincerity
صمیمیت

Commitment
تعهد

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Three things in life that are most valuable
سه چیز بسیار ارزشمند در زندگی

Love
عشق

Self-Confidence
اعتماد به نفس

Friends
دوستان

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Three things in life that may never be lost
سه چیز در زندگی که هرگز نباید آنها را از دست داد

Peace
آرامش

Hope
امید

Honesty
صداقت

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Happiness in our lives has three primary principles
خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است

Experience of Yesterday
تجربه از دیروز

Use of Today
استفاده از امروز

Hope for Tomorrow
امید به فردا

л╗л╗лл╗╗лл╗╗лл╗л╗

Ruin our lives is the three principles
تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است

Regret of Yesterday
حسرت دیروز

Waste of Today
اتلاف امروز

Fear of Tomorrow
ترس از فردا

===========================

Be the cause of happiness for someone, not her/his grief
همیشه دلیل شادی کسی باش ، نه شریک شادی او
وهمیشه شریک غم کسی باش ، نه دلیل غم او

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی ؟!‌

 

دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی
 
 
آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید كاملا چشم‌ها را باز كرد و به سنجش ملاك‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟
 
 
آیا ازدواج را فرآیندی برای تكامل شخصیت فردی و اجتماعی می‌دانید یا صرفا برای اینکه توسط دیگران تایید شوید انجام می‌دهید؟
آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید كاملا چشم‌ها را باز كرد و به سنجش ملاك‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟
آیا از طرفداران ازدواج سنتی هستید یا ازدواج به اصطلاح مدرن را مناسب می‌دانید؟
دكتر ارجمندنیا، روان‌شناس در برنامه پرنیان رادیو سلامت به این پرسش‌ها پاسخ داده كه چكیده‌ای از آن را در زیر می‌خوانید.
عوامل زیادی در انتخاب همسر دخیل است كه در اینجا بیشتر به نحوه انتخاب و نقش مثبت خانواده بر رشد روانی و هدایت فرد می‌پردازیم.
ازدواج سالم رابطه صمیمی و روانی است كه در طول زمان رشد كرده و انسان را كامل‌تر می‌كند. امروزه به لحاظ علمی اثبات شده قسمتی از مغز كه مركز تصمیم‌گیری و كنترل هیجانات است، هنگام مشاهده افراد مشابه فعال‌تر می‌شود، یعنی مغز ما حین ملاقات با فرد هم طبقه اجتماعی و فكری خودمان واكنش مثبت و فعالیت بیشتری انجام می‌دهد.
این موضوع در واقع همان مساله هم‌كفو بودن است كه در اسلام بدان اشاره شده یعنی شباهت و هم‌شأن بودن زن و مرد در علم، شخصیت، فرهنگ، سن و...
در گذشته ازدواج‌ها سنتی بود یعنی انتخاب و تصمیم‌گیری به وسیله خانواده انجام می‌شد و بیشتر ماحصل تفاهم بین خانواده‌ها بود.
ولی در ازدواج‌های مدرن طرفین خودشان تصمیم می‌گیرند و خانواده‌ها در این امر مهم نقش چندانی ندارد.آشنایی در این موارد اغلب در محیط‌های تحصیلی، شغلی و حتی مجازی رخ می‌دهد و بعد از آشنایی خانواده‌ها در جریان قرار می‌گیرند كه تقدم و تاخر جابجا شده است.
آنچه كه می‌تواند یك ازدواج محكم و موفق را شكل دهد یك ارتباط سالم است، یعنی دو طرف تحت آگاهی و نظارت خانواده‌ها یك ارتباط سالم و عقل‌گرایانه جهت تحلیل و شناخت واقع‌بینانه از یكدیگر و خانواده‌های یكدیگر داشته باشند، چون خانواده بستر زندگی فرد است و شناخت آن تكمیل‌كننده شناخت فردی است.
 
اگر فردی بگوید در انتخاب از خانواده‌ام كمك نمی‌گیرم، اغلب این دیدگاه به دلیل باورهای نادرستی است كه خود را از لحاظ تحصیلی یا مهارت‌های اجتماعی برتر از والدین می‌داند و نیازی به مشورت با والدین نمی‌بیند، فرد در این مورد به علت تصمیم‌گیری‌های خام و عجولانه، در زندگی مشترك متوجه تضادهایی بین ایده‌آل و زندگی واقعی‌اش می‌شود.
اگر فردی خودش را از انتخاب محروم كند و بگوید من نظری ندارم و خانواده‌ام تصمیم بگیرند كه این ارتباط صحیح نیست و ناسالم است این فرد در آینده هیچ مشكلی در زندگی خانوادگی را تقبل نمی‌كند و همه را به گردن خانواده می‌اندازد.
 
واژه سنتی و مدرن بار ارزشی ندارد و می‌بایست جنبه‌های مثبت و منفی هر كدام را بررسی كنیم.
حق انتخاب همسر توسط خود فرد با نظارت والدین یكی از مناسب‌ترین راهكارهاست یعنی هم والدین به این حق فرزند احترام بگذارند و هم جوانان از تجربیات و مشورت با والدین حتما بهره ببرند. آگاهی والدین بخصوص با توجه به شناختی كه از فرزند خود دارند، بسیار مفید و موثر است، جوانان حتی برای استفاده از تجارب صحیح می‌توانند از مشاوره یا صحبت با افرادی كه ازدواج‌های موفق و ناموفق داشته‌اند نیز تحقیق كنند.
خانواده همیشه باید حامی و پشتیبان بودن خود را بیان كند و اگر متوجه مشكلاتی در مسیر انتخاب فرزندش شد باید بدون تهدید به ترك یا اعمال نظرهای غیر‌منطقی و تصمیم‌های خودسرانه، موضوع را كاملا با دلایل منطقی بیان كند و فرزند را از معایب و پیشامدهای كارش آگاه سازد.
سن مناسب ازدواج براساس بلوغ جسمانی، روانی و اجتماعی در هر فرد متفاوت است؛ بلوغ روانی یعنی فرد به رشد و ثبات فكری و عاطفی دست یافته است و قادر به كنترل احساسات و هیجانات خود می‌باشد. استقلال شخصیت و عدم وابستگی غیرطبیعی نیز از عوامل مهم بلوغ روانی است.سازگاری و تطبیق با شرایط زندگی خانوادگی و یا محیط كار از نشانه‌های بلوغ اجتماعی در فرد است.
 
ازدواج، فرد را با اعتقادات و عادات و اولویت‌های جدید روبه‌رو می‌كند اگر این انتخاب فقط بر مبنای احساس و علاقه و بدون پایه عقلی و منطقی باشد، احتمال اشتباه بودن آن بیشتر می‌شود.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

کاریکاتور های بسیار زیبا و با مفهوم

 

کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
 
کاریکاتور
 
 
 
کاریکاتور
 
 
 
کاریکاتور
 
 
 
کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
 
 
کاریکاتور
 
 
کاریکاتور
 
 
 
 
کاریکاتور
 
کاریکاتور
 
کاریکاتور
 
 
 
کاریکاتور
 
 
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

گروه گل یاس 
 
چشمان زیبا
 
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
  
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
مدل چشم های آرایش شده زیبا 2012
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
  
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 
20 مدل آرایش چشم به صورت فانتزی
 

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀
















 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شعر طنز بینی
 
روزگــــــــــاری می نشینی پای یک روزنامه ای
تا بفهمی و بدانی از خبـــــــــــــــــر ها ، تازه ای
***
اتفاقا"  اتفاقــــــی ، یــک نظــــــــــــــــــــــــــر
روی تو گردد به یک سمت دگــــــــــــــــــــــــر
***
در فلان تبلیــــــــغ بینی یک نفـــــــر شِبهِ لولو
فی المثال زیبا شده ، گــــــردیده او شِبهِ هلو !!
***
همراه با  خطــــــــی نِکو در زیر آن هم یک نفر
چند جمله ، می نگارد زیــــــــــن قضایا نیک تر:
***
"چهره زشتـــی بیاور ، خوشگلش را پس بگیر
یا دماغــــــــی آور و زین جا تو بینی پس بگیر
یا که گر پوســــــتِ تو اینک ، اندکی افتاده است
میکِشیمش ،پس بیاور پوست را چون ساده است"
***
این نمای کار باشـــــــد ، لیک در پشت سرا
این نباشد کل قصه ، یا تمـــــــــــــــام ماجرا
***
یک نفر چاقــــــــــــــــو به دسـت ، در انتظار !
یک دمـــــــــــاغ در صورتی ، هست بی قرار !
***
می کِشد تیــــــــــــغ ، تا کمی خوشگل کند
گاه گاهی هم ظهـــور یک کمی مشکل کند !
***
بعد ِ یک ماه و کمــــــی ، این چسب بینی می کنی
دور از جان شریفت ، بهر ابقای نفس جان میکنی
***
یا اگر شکر خـــــــدا ،اکنون نفس ، آمد یا رفت
تو تقارن در رخت را هـــــم ببین ، آمد یا رفت ؟
***
تیغ ِ بُراّن را ، اگــــــر بر دستِ این کاره دهند
بر چهره ها یا این دماغان ، حس آرامش دهند
***
گر قرار است یک نفر با تیغ ، یـک دکتر شود
پس بلاشک ، بی درنگ ،قصـاب ما هم میشود.
***
بینی ات باشـــــد اگر حتی دماغ ، قبل از عمل
به ز آن باشد که مانـــی در اتاق ، بعد از عمل
***
گر که لازم نیست ، نَسپُر تَــــن ، به تیغ روزگار
چون بلاشــــــک ، بهترین جراح بودست کردگار
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ده انسان حیوان نما

 
کودک وحشی 
به کودکی اطلاق می‌شود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته باشد و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهم‌تر زبان بشری، چیزی نداند یا تجربه‌ی بسیار کمی از آن‌ها داشته باشد. بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران (معمولاً والدین خودشان) زندانی بوده‌اند؛ گاه، والدینی که نمی‌توانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها می‌کنند. کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار می کنند یا ممکن است مورد سوء استفاده‌ی شدیدی قرار گیرند و آسیب‌های روانی جدی بر آن‌ها وارد شود. طبق گزارش‌ها برخی از این کودکان، توسط حیوانات بزرگ می‌شوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی روزگار می‌گذرانند. تا کنون بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است که ما معروفترین آن ها را معرفی می کنیم. 
 
۱- دینا سانیچار، پسر گرگی هند
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۸۶۷
سن هنگام پیدا شدن: ۶
محل: سکندرا
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۶ سال
حیوانات: گرگ‌ها
گفته می‌شد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی بود که در پرورشگاه سکندرا زندگی می‌کرد و دچار معلولیت‌های ذهنی بود. او را در سال ۱۸۶۷، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگ‌ها بیرون آوردند.
اما داستان کشف او نیز بسیار جالب است، چند شکارچی در جنگل‌های «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ وارد لانه‌ی شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آن‌ها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آورده و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.
دینا در ابتدا عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز می‌داد؛ او جامه‌هایش را می‌درید و از زمین غذا می‌خورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شده بود، وی در سال ۱۸۹۵ مُرد.
 
۲- کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۲۰
سن هنگام پیدا شدن: ۸ (کامالا)، ۱٫۵ (آمالا)
محل: میدناپور، هند
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۸ سال ، ۱ سال
حیوانات: گرگ‌ها
شاید یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالب‌ترین افراد در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم در لانه‌ی گرگ‌ها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا ۱۸ ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته می‌شد این دو خواهر نیستند بلکه در سال‌های متفاوتی به حال خود رها شده‌اند یا این که گرگ‌ها آن‌ها را برداشته‌اند.
در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» یک مبلغ مذهبی که اداره‌ پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید درباره‌ی دو موجود شبح‌ مانند که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دسته‌ای از گرگ‌ها را همراهی می‌کنند. روستاییان محلی از این ارواح می‌ترسیدند اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگ‌ها آسیبی برسانند. سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت مخفیگاهی ساخت مشرف به لانه‌ی دسته‌ی گرگ‌ها. لانه در واقع یک پشته‌ قدیمی ده پایی موریانه‌ها بود که با گذشت زمان، گود و میان‌تهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ گرگ‌ها را دید که یکی یکی بیرون می‌آیند. سپس دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آن‌گاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند: «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانه‌ها و قسمت فوقانی بالاتنه‌شان را می‌پوشاند…چشم‌هایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسان‌ها نداشت…هر دوی آن‌ها روی چهار دست و پا می‌دویدند».
ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آن‌ها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده می‌شد را پاره می‌کردند، فقط گوشت خام می‌خوردند، هنگام خواب به صورت دایره‌ای و خمیده به هم می‌چسبیدند، در خواب تکان‌های ناگهانی می‌خوردند و خرناس می‌کشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار می‌شدند، زوزه می‌کشیدند و می‌خواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آن‌قدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندول‌ها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آن‌ها هرگز لبخند نزدند و علاقه‌ای به ارتباط با انسان‌ها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهره‌شان دیده می‌شد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگ‌ها شده بود. به گفته‌ی سینگ، شب‌ هنگام، چشمان آنان بینایی خارق‌العاده‌ای داشت و مثل چشم گربه‌ها می‌درخشید. قدرت شنوایی آن‌ها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر می‌رسید صدای انسان‌ها برای گوش‌هایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.
سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیل‌کرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفه‌ی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریه‌ی رشد گیاه‌وار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانه‌ی خصایل انسانی آن‌ها می‌شود. سینگ احساس می‌کرد وظیفه دارد (حداقل به دلایل مذهبی) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگ‌وارشان جدا کند و زمینه‌ی ظهور انسانیت دفن‌شده‌ی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسان‌های دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربه‌ی مهلکی محسوب می‌شد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، می‌ترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامه‌ی بهبودی بیمار را آغاز کرد.
 
۳- دانیل، پسر بزی
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۹۰
سن هنگام پیدا شدن: ۱۲
محل: آند، پرو
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۸ سال
حیوانات: بزها
پسر بزی در سال ۱۹۹۰ در آند، پرو پیدا شد و گفته می‌شود که هشت سال توسط بزها نگهداری می شده است. وی با خوردن شیر آن‌ها و تغذیه از ریشه‌ها و دانه‌ها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت و با مشخصه‌های بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.
او روی چهار دست و پا راه می‌رفت و دست‌ها و پاهایش آن‌قدر زخم شده‌بودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی می‌توانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.
پسر بزی پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.
 
۳- پسر آهوی کوهی
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۴۶
سن هنگام پیدا شدن: تقریباً ۱۰
محل: صحرای سوریه
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۹ سال
حیوانات: آهوان کوهی
پسری که حدوداً ۱۰ سال سن داشت در میان گله‌ای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون می‌توانست با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما می‌گفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.
به گفته‌ی آرمن، پسر آهوی کوهی در سال ۱۹۵۵ هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحه‌دار نمی‌کنم.
آنچه که Magazine Life در تاریخ ۹ سپتامبر۱۹۴۶ نوشته بود، تا حد زیادی با گزارش‌های دیگر مطابقت دارد. گزارش می‌گوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان پسری پیدا کرده‌اند که وحشی و آزاد در میان گله‌ای از آهوان کوهی در دشت سوریه می‌دویده است. گویا وی که در زمان پیدا شدن ۱۰ الی ۱۴ سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را ۵۰ متر در ساعت قلمداد کرده است نه ۵۰ کیلومتر در ساعت.
 
۵- بلو، پسر شامپانزه‌ای
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۹۶
سن هنگام پیدا شدن: ۲
محل: نیجریه
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۱ سال
حیوانات: شامپانزه‌ها
«بلو»، پسر شامپانزه‌ای نیجریه‌ای را هنگامی که دو سال داشت، در سال ۱۹۹۶ پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمده‌ای از منطقه‌ی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام می‌دهند و امری عادی محسوب می‌شود.
بلو که گفته می‌شود توسط شامپانزه‌ها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانواده‌ی شامپانزه، در ۱۵۰ کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال ۲۰۰۲ به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانه‌ی بی‌سرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.
بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه می‌رفت، او از پاهایش بهره می‌گرفت اما دست‌هایش را روی زمین می‌کشید. وی شب‌ها در خوابگاه به این سو و آن سو می‌پرید، بچه‌های دیگر را آشفته می‌کرد و همه چیز را پرت می‌کرد و می‌شکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرام‌تر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزه‌ها به این سو و آن سو می‌پرید، صداهای شامپانزه‌وار در می‌آورد و چند بار با مشت به سرش می‌زد. بلو در سال ۲۰۰۵ از دنیا رفت.
 
۶- جان سبونیا، میمون
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۹۱
سن هنگام پیدا شدن: ۶
محل: اوگاندا
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۳ سال
حیوانات: میمون‌ها
«جان سبونیا» در اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهده‌ی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذیرفته بر این است که میمون‌های سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازه‌ای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفته‌اند. جان، در سال ۱۹۹۱، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله (به نام میلی) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد -چیزی که معمولاً اتفاق می‌افتد- بلکه خانواده‌ای که سرپرستی‌اش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.
گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرم‌هایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسه‌ی خیریه سپرد. جان در ابتدا نمی‌توانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.
او حالا نه تنها حرف می‌زند، بلکه آواز نیز می‌خواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر می‌رود. بی‌بی‌سی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در ۱۳ اکتبر ۱۹۹۹ به نمایش درآمد.
 
۷- ترایان کالدارار، پسر سگی
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۲۰۰۲
سن هنگام پیدا شدن: ۷
محل: براشوف، رومانی
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۳ سال
حیوانات: سگ‌ها
«ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانواده‌اش، در یک زندگی وحشی گرفتار شده بود. گفته می‌شود او به دلیل خشونت‌های خانوادگی، خانه‌اش را ترک کرده بود. مادرش «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست می‌داشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک می‌زده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزرده‌خاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانواده‌ی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفته‌اند. او گفت: «وقتی فرار کردم ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم او (پدر ترایان) اجازه نداد بچه‌ام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».
اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد هفت ساله بود، اما جسم یک بچه‌ی سه ساله را داشت. او نمی‌توانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبه‌ی مقوایی پوشیده با پلی‌اتیلن زندگی می‌کرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج می‌برد، زخم‌های عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگ‌های ولگرد حومه‌ی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رسانده‌اند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه می‌کرده.
ترایان کالدارار، بعد از آن ‌که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه می‌رفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح می‌داد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوان‌گونه است. این شواهد نشان می‌دهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته می‌شود. در تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا می‌خوابد».
 
۸- راچام پنگینگ
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۲۰۰۷
سن هنگام پیدا شدن: ۲۹
محل: جنگل کامبوج
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۱۹ سال
حیوانات : حیوانات مختلف
دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در ۱۳ ژانویه‌ی ۲۰۰۷، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانواده‌ای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن دختر آن‌ها، «راچام پنگینگ» است که ۲۹ یا ۳۰ سال دارد (متولد ۱۹۷۹) و ۱۸ یا ۱۹ سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سال‌های زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.
راچام، پس از آن که در ۱۳ ژانویه‌ی ۲۰۰۷ ژولیده، لخت و وحشت‌زده در جنگل‌های انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطه‌ی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بین‌المللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبه‌ی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت و چشمش به این زن افتاد. چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد و سرانجام موفق شد او را بگیرد.
پدر راچام که یک افسر پلیس بود، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن ۸ سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش ساله‌اش گله‌ی گاوها را هدایت می‌کرد، ناپدید شده بود (خواهرش نیز همین‌طور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها می‌توانست سه کلمه بگوید: «پدر»، «مادر» و «شکم‌درد». یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «می‌تواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازی‌هایی که در آن‌ها آیینه و اسباب‌بازی‌هایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند می‌زند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره می‌کرد و ترجیح می‌داد به جای این‌که به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانواده‌ی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند. راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباس‌های راچام را را تنش کند زیرا او می‌خواست آن‌ها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانواده‌ی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل می‌آوردند و این زن غمگین و بی‌توجه می‌نمود، هرچند شب‌ها بی‌قرار می‌شد. در ماه مه ۲۰۱۰، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علی‌رغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.
 
۹- پسر پرنده‌
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۲۰۰۸
سن هنگام پیدا شدن: ۷
محل: ولگوگراد، روسیه
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۷ سال
حیوانات: پرندگان
در سال ۲۰۰۸، مددکاران روسی یک «پسر پرنده‌ای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانه‌ی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها می‌توانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفته‌ی مقامات، این بچه‌ی وانهاده‌شده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفس‌هایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
به گزارش روزنامه‌ی روسی «پراودا» پسر پرنده‌ای از زبان انسانی چیزی نمی‌فهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار می‌کرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانه‌اش شرکت داشت، اظهار کرد مادر ۳۱ ساله‌ی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار می‌کرده و هرگز با وی سخن نمی‌گفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف می‌زنیم، جیک جیک می‌کند».
مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» رنج می‌برد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسان‌ها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچه‌ای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ می‌شود.
پراودا این گونه نوشت: «(مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری می‌کرد و به پرندگان وحشی غذا می‌داد. هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرنده‌ای یادش داده‌اند. او فقط جیک‌جیک می‌کند و وقتی می‌فهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دست‌هایش را مثل پرنده‌ها تکان می‌دهد». این مادر، بعد از آن‌ که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد می‌کرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارش‌ها حاکی از آن هستند که پسر پرنده‌ای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبت‌های روانپزشکی فرستاده‌ بودند.
 
۱۰- اکسانا مالایا، دختر سگی
 
 
تاریخ پیدا شدن: ۱۹۹۱
سن هنگام پیدا شدن: ۸
محل: بلاگوشچنکا، اوکراین
مدت زمان زندگی در طبیعت: ۵ سال
حیوانات: سگ‌ها
«اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از ۳ تا ۸ سالگی، در لانه‌ی سگ‌ها پشت باغچه‌ی خانه‌ی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه می‌آمد و والدین الکلی و اهمال‌گر خویش را ملاقات می‌کرد.
والدین دائم‌الخمر اکسانا، نمی‌توانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانه‌اش تبعید شد. آنان در منطقه‌ای فقیرنشین زندگی می‌کردند و سگ‌های وحشی بسیاری در آن خیابان‌ها پرسه می‌زدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگ‌ها بود و پشت خانه‌اش قرار داشت، پناه جست. وی تحت مراقبت سگ‌ها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطه‌ی اکسانا با سگ‌ها آن‌قدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگ‌ها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس می‌کشید، پارس می‌کرد، روی چهار دست و پا راه می‌رفت، مثل یک سگ وحشی قوز می‌کرد، پیش از خوردن غذا آن را بو می‌کشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را می‌دانست.
اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارت‌های عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگ‌های همراهش برخوردار گشته بود. از آن‌جایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارت‌های زبانی با مشکل مواجه می‌شد.
اوکسانا در سال ۲۰۱۰، ۲۶ ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری می‌شود و در مراقبت از گاوهای مزرعه‌ی کلینیک کمک می‌کند. وی گفته است وقتی کنار سگ‌هاست، از همیشه خوشحال‌تر است.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چـه خوبـه که بموقع بخنـدیم ...

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب.
نخند!

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به همسایه ای که هر صبح نان سنگک می گیرد،

به راننده ی چاق اتوبوس،

به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد می زند،

به مجری نیمه شب رادیو،

به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و درکوچه ها جار می زند،

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،

به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،

به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،

به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگری در یک نمایش تاتر،

نخند، نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!

که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند!

آدمهایی که هر کدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بار می برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جار می زنند،

سرما و گرما می کشند،

و گاهی خجالت هم می کشند ...،

بیائیم و هرگز به دیگران نخندیم و زمانی لب به خنده باز کنیم که خودمان را
در شادی و خوشبختی دیگران سهیم بدانیم و بقولی
"
به دیگران نه، ولی با دیگران بخندیم"

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

برایت آرزو می کنم ...

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

برای تو و خویش
چشمانی آرزو می‌كنم
كه چراغ‌ها و نشانه‌ها را
در ظلمات‌مان ببیند.

گوشی
كه صداها و شناسه‌ها را
در بیهوشی‌مان بشنود.

روحی
كه این همه را
در خود گیرد و بپذیرد.

و زبانی
كه در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون كشد
و بگذارد
از آن چیزها كه در بندمان كشیده است
سخن بگوییم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مجموعه 10 تصویر فوق العاده خنده دار
 
همیشه که نباید در سایت مطالب جدی باشد . گاهی هم دیدن بعضی تصاویر می تواند باعث خنده و نشاط گردد .
 
هدف از تهیه این پست نشاندن خنده بر چهره شما خوانندگان عزیز می باشد .
 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

جوک های خنده دار و جالب
 
 
جوک خنده دار و جالب (4)
 
یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، ولي حاضره 12 كالري بسوزنه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
هيچ کادوي زشت و به درد نخوري دور انداخته نميشود !فقط از خانه اي به خانه ديگر و از شخصي به شخص ديگر منتقل ميشود !
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ... چه جوريه که تو پيدا کردن وسايليکه ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
اندر حکايت اختلاس بزرگ:شهرام جزايري: «منو از اينجا بيارين بيرووووون... اينا دارن منو مسخره ميکنن... به من ميگن آفتابه دزد!!!»
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
خدايا فقراي کشورم را به سومالي منتقل کن تا از کمک هاي ما برخوردار شوند!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

يکي از نمونه هاي بارز تهاجم فرهنگي اينه که:سالهاست در توليد گوجه فرنگي خود کفا شديم اما هنوز اسمش به گوجه ملي تغيير نيافته!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

خدايا لطفا برو و به بعضي از آنهاييکه ايمان آورده اند يادآوري کن که تو خدا هستي نه آنها !!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

راز موفقيت چيست؟ "تصميم گيري درست".
تصميم گيري درست از چه ناشي ميشود؟ "از تجربه"
تجربه از چه بدست مي آيد؟ "از تصميم گيري هاي غلط !!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
پس از مرگ از شخصي پرسيدند :
جواني خود را چگونه گذراندي ؟
ندايي از عرش برآمد که :
بدبخت ايرانيه ،
ولش کنين ،
برين سراغ سوال بعدي....
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
فقط يه ايراني ميتونه شامپو رو تو يه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطي‌ کنه و يک ماه بيشتر استفاده کنه
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
امروز داشتم کتاب ميخوندم يه جمله خيلي قشنگ توش ديدم... خواستم لايک بزنم که يهو يادم افتاد کتاب نه فيسبوک...
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

 
خدا نگذره از كساني كه شير حموم رو روي وضعيت دوش مي‌بندن و از حموم خارج مي‌شن!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

عمه ي توماس اديسون مجددا در بيانيه اي به مردم شريف ايران اعلام کرد:
توماس فقط برق را اختراع کرده است لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنايت قرار ندهيد
!!!!! والاااااااا چه کاريه..
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
تا حالا دقت کردين سر سفره وقتي به طرفت ميگي نمکدون و بده ...اول خودش نمک ميريزه رو غذاش بعد ميدن بهت
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
بعد از يک عمر، بالاخره نفهميدم که هنگام روبوسي بايد دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم يا سه بار، تا هر دو نفر ضايع نشيم
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قایم شو
امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
ديــکتــاتــور کيــست؟
ديــکتــاتــور اون بچّه ي دو سالـــست که بيست نــفــر مجبورند به خاطــر اون کــارتون نــگاه کنــنــد
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
 
يکي از ترس ناک ترين جملات دوران مدرسه ،اين بود که : "يه برگه از کيفتون بياريد بيرون"
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

بيشتر مردم دنيا يکشنبه ها ميرن کليسا,براي سلامتي مردم جهان دعا ميکنن تو ايران مردم جمعه ها ميرن نماز جمعه,براي بيشتر مردم دنيا آرزوي مرگ ميکنن.!!!
 
∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞

سيب تا حالا 3تا کار مهم کرده!!
اول حوا رو گول زد،
بعد نيوتن رو از خواب بيدار کرد،
و در آخر نظر آقاي استيو جابز - رئيس کمپانيAppLe - رو به خودش جلب کرد

 

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


دیـدنی ها و خواندنـی های جـالب


 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شیرین کاری های یک افسر پلیس


تونی لپور معروف به پلیس رقاص، یک پلیس 64 ساله ی بازنشسته است که در خیابانهای نیویورک علاوه بر کمک داوطلبانه به ماموران در ترافیک به اجرای انواع مختلف رقص می‌پردازد. همانطور که در تصاویر زیر می بینید تونی لپور(Tony Lepor) در حال اجرای حرکات موزون در حین راه اندازی ترافیک شهری در نیویورک است. لپور این کار را برای ۲۰ سال است که همواره انجام میدهد. او ایده این کار را در سال ۱۹۵۰ پس از مشاهده فیلمی‌به نام کاندیدای دوربین(Candid Camera) گرفت. پس از آن وی با این طرز فکر که مردم به طور روزانه دغدغه دارند و نیازی به دغدغه‌های جدیدی از جانب پلیس ندارند، به مدت ۲۰ سال بی وقفه با لبخند و رقص، به پیشواز متخلفین میرود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

موتورسیکلتی که نامرئی است


موتورسیکلت نامرئی که توسط Joey Ruite طراحی شده با بدنه ی آینه ای که با محیط زیست می آمیزد مجهز شده است. اما آیا سوار شدن بر روی این موتور راحت است ؟ گمان نمی کنم!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عاشقانه ای کم نظیر ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تو ایران چند نفر با شما همنام هستند؟


برای اینکه اینو بدونید می تونید از ( اینجا ) به سایت ثبت احوال برید و با توجه به این قسمت جالب آماری دستتون میاد که چند نفر هم اسم شما در ایران وجود دارند. وارد این لینک که شدید اسم خودتون رو وارد کنید و بعد اینتر بزنید. نتیجه ای که میاد اولا معنی اسمتون رو میگه و دوما اینکه چند نفر با اسم شما در ایران وجود دارند.

مثلا برای اسم "زهرا" این نتایج اومد: (عربی) 1- (در قدیم) روشن و درخشان؛ 2- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + (فاطمه) که فراوانی این اسم 2.645.586 نفر هست. خیلی جالب بود. یعنی در ایران بالای ۲ میلیون و ششصد هزار نفر اسمشون زهرا هست. این یعنی اینکه اگه جمعیت ایران رو ۷۰ میلیون نفر فرض کنیم، تقریبا از هر 27 نفر، یه نفر اسمشون زهرا هست جالبه که فراوانی فاطمه از زهرا بیشتر بود (بالای سه میلیون و هشتصد هزار نفر)

- راستی اون کیبردی که هست، اگه روی یه حرفش کلیک کنید، تمامی اسامی موجودی که با اون حرف شروع میشن رو براتون میاره، اگه اسمتون معنی داره و در آمار نیست رو هم میتونین از همینجا معنیش رو وارد کنید. ضمنا طبق توضیحی که در سایت‌ داده شده فراموش نکنید که برای جستجو از مرورگر اینترنت اکسپلورر استفاده کرده و صفحه کلید را در حالت انگلیسی قرار دهید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با یک حرکت تصاویر سه بعدی خلق کنید

لینک زیر رو باز کنید و مربع ها رو جابجا کنید:

http://www.procreo.jp/labo/lathe_cb.swf

تصاویر زیبایی خلق میشه که بسیار دیدنیست ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کشف ذراتی که سریع‌تر از نور حرکت می‌کند


به نقل از رادیو فردا : بتازگی گروهی بین المللی از دانشمندان گزارش داده اند که ذرّاتی کوچکتر از اتم بنام "نوترینو" میتوانند سریعتر از نور حرکت کنند. بگفته مرکز اروپایی پژوهشهای هسته‌ای (سرن CERN) پرتوی از نوترینو که از شتاب دهنده‌ای در نزدیکی ژنو در مرز فرانسه و سویس به آزمایشگاهی در فاصلۀ 730 کیلومتری در ایتالیا فرستاده شد، شصت نانوثانیه سریعتر از سرعت نور سفر کرده است. یک نانوثانیه برابر با یک میلیاردم ثانیه است. پیش از این و بنابر نظریه آلبرت انیشتین گفته شده بود که هیچ ذره ای نمی تواند سریع تر از نور حرکت کند که در صورت تأئید این کشف، یکی از اصول بنیادی نظریۀ آلبرت اینشتین واژگون خواهد شد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

برخورد یک ماشین با سرعت ۱۹۳ کیلومتر به دیوار


به نقل از ایسنا : یک شرکت کنترل ایمنی خودرو در بروکسل در سریعترین آزمایش تصادف خودرو، یک فورد فوکوس را با سرعت بیش از ۱۹۳ کیلومتر در ساعت به یک دیوار بتنی کوبید. کارشناسان برنامه ارزیابی خودروهای جدید اروپایی (EuroNCAP) معمولا برای اعطای رتبه ایمنی به خودروها از سرعت تصادم ۶۴ کیلومتر در ساعت استفاده می‌کنند؛ اما برنامه تلویزیونی Fifth Gear(دنده پنجم) برای مشاهده اتفاقات حاصل از برخورد مستقیم در سرعتهای سه ‌برابر که بیشتر خودروهای عادی از این قابلیت برخوردارند، درخواست این آزمایش را داده بود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

مهندسان در این عملیات پیچیده از یک دستگیره چرخ جرثقیل برای پرتاب این خودروی فورد با ۱۶ برابر قدرت کشش بالاتر از خودروی بوگاتی ویرون به سوی دیوار استفاده کردند. فورد فوکوس پس از برخورد با دیوار در میان هراس و شوک شاهدان، کاملا معدوم شد. سرعت این خودرو در زمان برخورد در تنها ۶۰ میلی ثانیه از ۱۹۳ کیلومتر در ساعت به صفر رسیده، درحالی که مانکن‌های چوبی موجود در آن با نیروی تا ۴۰۰ گرم روبرو شده بودند.


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این مهندسان به دلیل آگاهی از آثار تخریبی مورد انتظار از عروسکهای آزمایش تصادف ارزان استفاده بودند. به گفته آنها در صورت حضور انسان در این تصادف، مرگ وی حتمی بود. الی پیرسون از موسسه خبره امنیت جاده بریک از این برنامه برای نمایش خطرات احتمالی رانندگی با سرعت بالا، تمجید کرد. وی اظهار کرد: خودروهای مدرن از قابلیت رسیدن به حداکثر سرعت در کمتر از چند ثانیه برخوردار بوده و درک خطرات رانندگی با سرعت بالا توسط مردم بسیار اهمیت دارد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ركورد گینس در طولانی ترین بوسه !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


زن و شوهر تایلندی اکاچای و لاکسانا تیرانارات ( Ekkachai & Laksana Tiranarat ) پس از نگه داشتن لب های خود بمدت ۴۶ ساعت و ۲۴ دقیقه برای جشن روز والنتاین در مسابقه طولانی ترین بوسه در شهر پاتایا ( PATTAY ) توانستند رکورد پیشین طولانی ترین بوسه جهان را بشکنند. به این زن و شوهر تایلندی یک انگشتر با نگین الماس به ارزش ۱۰۱۶ یورو و یک جایزه نقدی ۲۰۳۲ یورویی داده شد. بنابر قوانین گینس آنها می توانستند نوشیدنی بنوشند ولی نباید از آغوش هم بیرون می آمدند و همچنین آنها نمی توانستند بنشینند یا بخوابند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

وصیت نامه ای ماندگار !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

همیشه دست بالای دست بسیار است حتی برای ربودن روزی ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پاگنده ترین انسان دنیا


نگاه به پاهای بزرگش نکنید. کارل گریفیث فقط 19 سال دارد که با این پاهای منحصربفرد برنده ی جایزه بزرگترین پا در بریتانیا شناخته شده است. سایز کفش این جوان 63 است ... !!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تفریحی کاملا رایگان برای کودکان نیازمند !

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تونل سبز عشق


در فصل تابستان، زمانی که درختان جنگل در سرسبزی کامل هستند این ریل های راه آهن، قطار را به این تونل که "تونل سبز عشق" نام دارد هدایت می کند. این تونل در منطقه ای در اوکراین واقع است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شاهکاری از یک عکاس


مایک ادموند عکاس و هنرمند عکسی مفهومی از خود گرفته و با نوشتن جمله ی "اگر دقت کنید به تغییرات پی میبرید" شهرت زیادی به دست آورد. این عکس هم تمام رخ هست و هم نیمرخ


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آهوی رمیده ای که یادگار صیاد را همیشه با خود دارد !
شاید تا دم مرگ ...

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

داره برف میاد!

وقتی اغلب جاهای ایران برف میاد
ما تو فکر برف بازی هستیم
غافل از اینکه یکی باید با آب یخ ظرف‌ها رو بشوره

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ظرف غذای نذری همسایه را نگرفتم، هاج و واج نگاهم کرد.
گفتم غذا پخته ام و این زیادی است ...
به او نگفتم که اگر فقط ده دقیقه سرکوچه بایستد حتما یک نفر را می بیند که
سطل آشغال بزرگ را می کاود برای یافتن لقمه ای نان !
دوروبرمان پر است از یتیم، نیازمند و کودکان خیابانی ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یک محل را نذری میدهید، بی آنکه حواستان باشد
نیازمندان، زورشان به صف ایستادن نمیرسد
و اگر هم برسد، از لباسهایشان خجالت می کشند ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تصاویـر برگزیـده ورزشـی سـال 2011


با پایان سال 2011 کم کم پرونده ی خیلی چیزها بسته می شود و جمع بندی هایی صورت می گیرد که رویدادهای ورزشی هم از این روند مستثنی نیستند. تصاویر زیر برگزیده ترین عکس های ورزشی سال 2011 هست که در خبرگزاری های خارجی منعکس شده و شامل رشته های متنوعی نیز بوده که امید است مورد توجه شما دوستان گروه
پرشین استار قرار گیرد.

در عمق این تصاویر، هزاران نفر احساس پیروزی، شکست، خشم، غم، شادی، غرور، خجالت، انتقام و بسیاری دیگر از حالت ها را با هم تقسیم کردند تا پیروزی ها بیادماندنی تر شود و شکست ها به عنوان آخرین گام تلقی نشود ...



 به دلیل زیاد بودن تصاویر، لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکسها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture و یا Reload Image را انتخاب كنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جهت دانلود تمام تصاویر فوق اینجا کلیک کنید

( 80 تصویر - 4 مگابایت )

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اعتراف صمیمانه سوتی ها !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اعتراف می کنم که... همه ی ما سوتی می دهیم، ردخور ندارد. حتی بعضی وقت ها سوتی های بدی هم می دهیم اما می گذاریم لای سبیل و صدایش را درنمی آوریم اما با اینحال بعضی وقت ها توی جمع های خودمانی تعدادی از همین سوتی ها را تعریف می کنیم. پس چرا وقتی کسی اسم ما را نمی داند، سوتی مان را تعریف نکنیم تا بقیه هم لبخندی بزنند؟! اینجا دقیقا برای همین کار است. البته منظور از سوتی می توانند گاف، یا هر کار، باور و فکر خنده داری باشد که وقتی یادش می افتیم خنده مان می گیرد شما هم اعتراف های خودتان را بفرستید. ما هم البته اعتراف می کنیم که بیشتر مطالب این بخش را از شبکه های اجتماعی و وبلاگی با همین موضوع کپی زده ایم، البته آنها اسمش را گذاشته اند؛ "اعتراف های احمقانه شما" ولی به نظر ما این اعتراف ها بیشتر صمیمانه هستند تا احمقانه!


- اعتراف می کنم که: به این سن که رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه...

- اعتراف می کنم که:
امشب بعد از 1 سال به این معما پی بردم که آقاجونم مسواکش رو کجا قایم می کنه که من نمی بینم. بارها دیدم که داره مسواک می زنه اما به محض اینکه بعدش می رم مسواک بزنم مسواکش غیب می شه. خب زیاد پیچیده نیست از مسواک من استفاده می کرده!

- اعتراف می کنم که:
هفته قبل یکی از فامیل هامون اومده بود ایران و اصلا فارسی بلد نبود. من رو برد که از سوپرمارکت سر کوچه سیگار بگیریم. منم گفتم آقا یه بسته سیگار کنت با یک دونه اسپری مو بدید. بنده خدا پرسید این چیه؟ منم خیلی خونسرد گفتم این جایزه سیگاره!

- اعتراف می کنم که:
اولین باری که ویندوزم پرید من کل سیستم از مانیتور گرفته تا موس رو بردم شرکت تا برام ویندوز عوض کنند. بی معرفت ها بهم نگفتند که فقط باید کیس رو بیارم. این کار یه دو سه بار دیگه هم تکرار شد!

- اعتراف می کنم که:
تو اسباب کشی همسایه مون من نشسته بودم پشت وانت یه طرفم گلدونشون بود یه طرف هم تلویزیون. ماشین که رفت تو چاله من گلدونه رو محکم گرفتم و تلویزیونه پخش شد کف آسفالت!

- اعتراف می کنم که:
تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می خندید، فکر می کردم بهم نظر داره.

- اعتراف می کنم که:
بچه که بودم خیلی وراج بودم. برای همین تا از مدرسه می اومدم همه خودشون رو به خواب می زدن.

- اعتراف می کنم که:
رفته بودم واسه امتحان رانندگی، خیلی هم استرس داشتم. نوبت من که شد افسر بهم گفت دنده عقب برو. من هم که کلی هول شده بودم به جای اینکه دستم رو بذارم پشت صندلی و برگردم عقب رو نگاه کنم دستم رو انداختن پشت گردن افسر و محکم داشتم می کشیدمش طرف خودم!

- اعتراف می کنم که:
اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه کارگرها داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده جمعم کرد! خوب چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و من وایستم نگاه کنم.

- اعتراف می کنم که:
بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که روزهای بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده. وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمی شه کلی کیف می کردم. حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد.

- اعتراف می کنم که:
2 ماه به همه گفتم خطم سوخته. خواهرم نگاه کرد دید سیم کارت رو برعکس انداختم تو گوشی.

- اعتراف می کنم که:
مامان بزرگ خدا بیامرزم توی 95 سالگی فوت کرد. صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه می کردن. جمعیت هم زیاد بود. من و داداشم تو بغل هم داشتیم گریه می کردیم. اشک فراون بود و خلاصه جو گریه بود. یکهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی! این رو که گفت کل خونه رفت رو هوا... حالا خندمون قطع نمی شد.

- اعتراف می کنم که:
یکی از شب های قدر ساعت 4 صبح داشتم از مسجد برمی گشتم خونه، توی کوچه مون دوستم رو از پشت دیدم که داره لواشک می خوره و هدفون تو گوششه. گفتم حالش رو بگیرم، دویدم و با تمام قدرت یه اردنگی نثارش کردم. برگشت و با چشمانی بهت زده نگاهم کرد. چند ثانیه تو چشمای همدیگه خیره شده بودیم، به خودم گفتم: اه این که امیر نیست!

- اعتراف می کنم که:
من نماینده کلاسم و هفته پیش امتحان باکتری شناسی داشتیم. قبل از اومدن استاد عکس باکتری رو کاملا خنده دار رو تخته کشیدم و نوشتم بچه ها امتحان باکتریه. وسط امتحان، استاد باکتری دست گذاشت رو شونه ام و گفت: من این شکلی ام؟ من هم هول شدم گفتم بله. دیدم مثل عقاب بهم زل زده. اومدم درستش کنم گفتم بچه ها اینجوری میگن. فکر نکنم کسی از 8 نمره بیشتر از 3 بگیره!

- اعتراف می کنم که:
موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم که یکی خیلی بد پیچید جلوم. منم عصبانی شدم داد زدم: بیا، یهو بیا تو خیابون! هنوزم نمی دونم چی می خواستم بارش کنم که این رو گفتم: بنده خدا هنگ کرده بود.

- اعتراف می کنم که:
بچه که بودم وقتی فیلم می دیدم، همش با خودم می گفتم چرا هرکی از جلو تیر می خوره، از پشت می افته؟ یعنی روی سمتی که تیر خورده نمی افته. با خودم می گفتم لابد نمی خوان بیشتر تیر بره تو تنشون و دردشون بگیره دیگه...

- اعتراف می کنم که:
دوستم زنگ زد خونمون گفت علیرضا امروز میای سر کار؟ گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم چون به خونه زنگ زده بود نه موبایل!

- اعتراف می کنم که:
بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیره یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

- اعتراف می کنم که:
من بودم که روی صندلی معلم کلاس پنجم پونیز و آدامس می چسبوندم، من بودم که همه گچ های پای تخته رو می پیچوندم، من بودم که وقتی یه کلاس خالی گیر می آوردم با گچ روی دیوارهاش برای معلم ها و مدیر و ناظم فحش می نوشتم. من بودم که می رفتم دستشویی مدرسه تمام شیرهای آب رو تا ته باز می کردم و در می رفتم، من بودم که زمستون ها به شوفاژهای کلاس ویکس می مالیدم که حال همه بهم بخوره و کلاس تعطیل بشه...

- اعتراف می کنم که:
همین که چشم مامانم رو دور می دیدم، هرچی تور و پارچه خوشگل داشتیم اعم از سفید و سبز و سرخابی جمع می کردم. یه لحاف کوچولو هم داشتم خیلی خوشگل بود. بعد می رفتم تو اتاق همه این ها رو با هم می انداختم روی سرم، کلی حال می کردم که مثلا عروس شدم. اون زیر از گرما و کمبود اکسیژن خفه می شدم. می اومدم بیرون نفس می گرفتم، بعد دوباره به عروس بودنم ادامه می دادم! مامانم که وضع رو اینجوری دید یه لباس به اصطلاح عروس واسم خرید...

- اعتراف می کنم که:
بچه که بودم دوس داشتم 20 قلو دختر داشته باشم!

- اعتراف می کنم که:
بچه که بودم هدیه روز مادر به مامانم شناسنامش رو دادم. با این توضیح که توی تموم برگه هاش نقاشی کشیده بودم که خوشحال شه!




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در زنـدگی زنـاشویی، چـرا نـاسازگاری ؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


متأسفانه هنوز در جامعه ما ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب و ازدواج مجدد دیده می شود و هنوز بسیاری از جوانان تنها با دل خود پا پیش می گذارند و وارد زندگی زناشویی می شوند. آنچه در اینجا به آن می پردازیم، آیین همسریابی نیست، بلکه قصد داریم با بیان دلایل اصلی بروز اختلاف میان همسران و روش هایی ساده برای احتراز از آنها، قدمی در راه بهبود بخشیدن به روابط داخلی خانواده برداریم چراکه با اتخاذ روش های ساده می توان از بروز بسیاری اختلافات جلوگیری کرد.

در حالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود. علی رغم کوشش های همسران - بیشتر به خاطر وجود بچه ها - برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود. ازدواج یک مبارزه است که امکان بروز پیش آمدهای منفی در آن بسیار است، یک زوج دانا باید بتوانند آنها را بشناسند، پیش بینی کنند و به آنها رسیدگی نمایند. خشم می تواند به شکل هایی چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

اما عوامل مشکل آفرین چه هستند؟

به بخشی از این مسائل توجه کنید:


- اعتماد به نفس اندک و احترام نگذاشتن به خود می تواند رابطه ای را پایه گذاری کند که در آن، این شخص مدام در حال تعریف و تمجید از طرف مقابل خود است. چنین شرایطی بالاخره او را خسته خواهد کرد و فرد با شنیدن کوچکترین تعریف و تمجیدی، به کــسی غیر از همسر خود متمایل خواهد شد.

- داشتن تعریفی خشک و انعطاف ناپذیر از نقش همسران در زندگی به طوری که هیچ فضایی برای آزادی عمل، تغییر و تحول و رشد شخصیت افراد باقی نمی گذارد. هنگامی که یکی از طرفین اجباراً نقشی را بپذیرد که با خود او متفاوت است، صمیمیت و تبادل نظر بین زوجین کاهش می یابد. مثلاً خانمی که مدرک فوق لیسانس دارد، مجبور به خانه داری شده و می خواهد پس از این که فرزندانش به سن مدرسه رسیدند، وارد بازار کار شود، یکی از موارد متعددی است که شخص در جای نادرست قرار گرفته و ناخشنود است.

- کوشش برای رسیدن به کمالی که با تعاریف فرد مقابل جور دربیاید و به عبارتی تبدیل شدن به کمال مطلوبی که از خود واقعی شخص فرسنگ ها فاصله دارد. اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت بوده، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.

- یک تأثیر منفی بچه دار شدن می تواند این باشد که شوهر، از شخص شماره یک همسر خود، به شخص شماره دو تنزل می کند. در همین زمان است که زن احساس می کند شوهرش به او بی توجهی می کند و زحماتش را در امر نگهداری از فرزند نادیده می گیرد. هر قدر که این حس متقابل کم ارزشی در زوج قوت بگیرد، فرزندان به نظر آنها بیشتر تحمیلی می آیند و روابط خانواده به طور فزاینده ای سست می شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تابلوی THE LOVERS اثر پیکاسو (این تابلو زنی را نشان می دهد که به همسرش تکیه کرده)


-
تعریف سنتی نقش زن، این است که از یک وابستگی به وابستگی بعدی منتقل می شود و این می تواند برای مردی که ذاتاً ضعیف است و نمی تواند بار سنگین زندگی را به دوش بکشد، ناگوار باشد. بسیاری از زنان با پیشینه سنتی، خود را در سایه مردان شناخته اند، اول پدر، بعد نامزد، شوهر و بالاخره پسر. این زنان بیشتر به ظاهر خود می پردازند، مدام در باره ضعف و ناتوانی خود صحبت می کنند و ممکن است دچار حسادت شدید هم باشند. این مورد اخیر می تواند یک عامل مزاحم و دائمی باشد که حتی در زمانی که شوهر وفادار و صادق است نیز، حضور دارد.

- در جوامع امروز ممکن است نقش های سنتی زن و مرد معکوس شود و این زن باشد که شغلی مهم و پردرآمد داشته و مرد تنها برای انجام وظایف زناشویی حضور دارد. زن در چنین شرایطی، ممکن است به سمت مرد دیگری که از نظر شغلی قدرتمندتر از اوست، جلب شود و علاقه خود را به شوهرش از دست بدهد. ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی شده و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.

- نداشتن ارتباط کلامی و تبادل نظر صحیح قبل و بعد از ازدواج. بیشتر افراد گفتگو درباره مسائل ظریف حیاتی درباره مذهب، بچه دار شدن، تحصیلات فرزندان، نیازهای جنسی و عوامل ناسازگار دیگر را جدی نمی گیرند و از انجام آن طفره می روند. آنها به غلط تصور می کنند که عشق بر تمام این مشکلات پیروز می شود و هر اختلافی را حل می کند.

- جا به جایی ناسازگاری های زناشویی به این ترتیب که اختلافات، خواسته ها و اهداف متفاوت زوج، در شخص سومی که معمولاً فرزند ارشد آنهاست، متجلی می شود. این فرزند هیچ راه فراری ندارد و در یک موقعیت نامعقول گرفتار شده است. یکی از این موارد متهم کردن فرزند به صفات ناپسند یکی از والدین است "تو مثل پدرت تنبلی"، "تو هم مثل مادرت منطق سرت نمی شود" و ... این فهرست می تواند تا مدت ها ادامه پیدا کند. متأسفانه این روش در حالی که موجب رضایت زن و شوهر می شود، فرزند بخت برگشته را با انبوهی از انواع صفات ناگوار و اغلب نادرست، بمباران می کند.

- خشم نابجا موجب می شود که مدام اشخاص مورد علاقه خود را برنجانیم. ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدم رضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بی گناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار می دهد. البته افراد اندکی وجود دارند که بر روی واقعیت تمرکز می کنند و دیگران را مقصر نمی دانند، اما بیشتر ما، در این دسته جا نداریم.

- گاهی همسران برای حفظ رابطه ای که به نظر مطلوب می رسد، از موارد مهمی چون جنبه های شخصیتی، زمینه خانوادگی، مذهبی، نژادی، تحصیلی و...سرسری می گذرند در حالی که چنین مواردی می توانند در رابطه نقش بنیادینی داشته باشند. همچنین، رفتارهایی که در گذشته با وجود عجیب بودن، برایمان جذاب بود، جذابیت خود را از دست می دهند و کاملا زجر آور می شوند.

- شیوه های متفاوت برخورد با مسائل، به خصوص در حالی که هر دو طرف از اعتماد به نفس اندکی برخوردار باشند، می تواند به حالتی تبدیل شود که دو طرف مدام یکدیگر را مقصر دانسته و نسبت به هم بی اعتماد شده و احترام خود را از دست می دهند.

- مردان تمایل دارند که در گفتگوهای خود از دلیل و منطق و بازگو کردن کلمات قصار خردمندانه استفاده کنند، در حالی که زنان در سطح احساسات گرایانه تری به گفتگوی خود شکل می دهند. یک مشکل رایج بین همسران، حرف زدن بدون شنیدن است. اگر هنگام گفتگو، نکته ای ناشنیده باقی بماند، صداها اوج می گیرد، خشم بر هر دو طرف مسلط می شود و گفتگو به بن بست می رسد.

- افراد با کــسب عادات و روش های توهین آمیز و تهاجمی و به کار بردن مکرر آن، ضررهای جبران ناپذیری به زندگی زناشویی خود وارد می کنند. ممکن است طرف مقابل چنین افرادی مدتی با بردباری و مدارا رفتار کند تا همسر خود را حفظ کند، اما این حالت به تدریج از بین می رود.

- کوشش در راه تغییر افراد تا حدی که خارج از تحمل آنان باشد. گوشه و کنایه زدن مداوم در باره وزن، بی اطلاعی از موضوعی خاص، رمانتیک نبودن، بی علاقگی به ورزش و ... از جمله مواردی هستند که در این دسته می گنجد. ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی می شود و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.

به وجود آمدن خشم

عوامل متعدد بالا می توانند موجب بحث های طولانی، سخنرانی های یک طرفه، عدم درک متقابل، برداشت های نادرست و فقدان کامل محبت شود. این مشکلات می تواند زن و شوهر و فرزندان آنان را به طور زیان باری تحت تأثیر قرار می دهد به طوری که اثر آن تا نسل ها ادامه خواهد یافت.

خشم، به طور غیر مستقیم به وجود یک ایراد کلی در زندگی زناشویی یا خارج از آن دلالت می کند، اما متمرکز کردن آن بر روی شریک زندگی به این معنا است که یک اشکال اساسی در این رابطه وجود دارد. بیشتر اوقات عصبانیت نتیجه فرعی ِ داشتن حس نادیده گرفته شدن، تنها ماندن، خوار شدن، غیر منصفانه قضاوت شدن، مورد خیانت قرار گرفتن یا از نظر احساسی ترک شدن است. خشم نشانه ای از چنین فشارهایی است و تا حد امکان باید آن را با خونسردی و منطق پاسخ داد. ممکن است تمام این احساسات در نتیجه مشکلی حرفه ای(مانند بیکار شدن) پیش آمده باشد و حل آن، شعله های خشم را از همسر بی گناه دور نگه خواهد داشت. خشم می تواند به اشکال دیگری چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

چه می توان کرد؟

شناخت و درک چگونگی تخریب یک رابطه بسیار مهم است. یافتن مشکلی که موجب بروز خشم شده نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. همسران باید مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند، عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند و زنجیر طولانی درگیری ها را پاره کنند. بالا بردن صدا بلافاصله موجب برانگیخته شدن اقدامات دفاعی بدن در برابر حمله های روحی و جسمی می شود و سد محکمی در توانایی برقراری ارتباط منطقی به وجود می آورد.

یک نفر یا هر دو طرف باید بر موقعیت غلبه کند و مسئولیت کار اشتباه خود را بپذیرد و با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کند. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد. گاهی حضور یک واسطه بی طرف می تواند دو طرف را متوجه چرخه نابودگر خشمی کند که موجب ناتوانی در ارتباط برقرار کردن آنها شده است. این شخص می تواند اعتماد و صمیمیت را بین زوج برقرار کند. علاوه بر این، این واسطه می تواند محیطی آرام ایجاد کند که در آن مسائل بهتر عنوان شوند و توافق و تفاهم، بدون بروز عصبانیت، حاصل شود.

در نهایت باید گفت که اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت باشد، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
گروه گل یاس
 
 
طنز ازدواج و کامل شدن دین
 
همه می دونیم که در تعالیم اسلام آمده است که با ازدواج، نیمی از دین کامل می شود.
با هم نظر قشرهای مختلف جامعه رو به دیدگاه طنز میخونیم :.
 
1. آدم حسابگر: ببخشید، دوست دختر یا دوست پسر داشتن، می شود به عبارتی بیست و پنج درصد؟! تو بعضی از روابط 50 هم میشه.
۲. مرد منطقی: یعنی اگر دوتا زن بگیریم دینمون کامل کامل می شه؟!
۳. مرد هوسباز: آقا من چهارتا زن گرفتم که دینم را دو برابر کنم!
۴. از متلک های وسط دعوای زن و شوهر:حیف از من خاک بر سر که خواستم دین ِ توی بی لیاقت را کامل کنم!
۵. تابلوی سر در دفاتر ازدواج: ثبت رسمی مراحل تکمیل دین!
6- تابلوی سردر دفاتر طلاق: دراینجا دقیقا و فقط نصف دین شما پس گرفته می شود، نه بیشتر!
7. یک ریاضیدان: اگر مکمل دین، ازدواج است، آن گاه متممش چیست، ازدواج موقت؟!
8. پدر عروس در جلسه خواستگاری رو به داماد: پسرجان، خوب فکراتو کردی؟ گفته باشم، دخترم بعد از تکمیل، پس گرفته نمی شه ها!
۹. جوان آس و پاس: ما که هیچی نداریم، نه زنی، نه بچه ای، نه سری و نه سامانی، نصف دینمون را هم بگیرید ببینیم خیالتون راحت می شه یا نه!
۱۰. اطلاعیه دختر دم بخت:
توجه... توجه...
یک عدد مکمل دین، موجود است.
نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

10 اشتباه مخرب که هر مشاجره ای را بدتر میکند!

 
ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.

1. اجتناب از دعوا به طور کل:
به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.

2. حالت دفاعی گرفتن:
بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.

3. تعمیم افراطی
بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند. هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.

4. حق داشتن
اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.

5. روانکاوی
بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است. مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.

6. گوش ندادن
بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.

7. تقصیر را گردن دیگری انداختن
بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.

8. سعی در برنده شدن در دعوا
هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.

9. حمله های شخصیتی
گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند. مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند. این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.

10. توپ را به زمین مقابل شوت کردن
وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود. این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: شنبه 19 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اس ام اس تبریک روز دانشجو , ۱۶ آذر ۹۰

 

اس ام اس تبریک روز دانشجو , ۱۶ آذر ۹۰

روز قلم های تیز، روز فکر های خلاق
روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک . . .

_______________________________

روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم
تو را به این روز تبریک می گویم
که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی”
و “ایمانت به حق طلبی”، وجودی بی معناست . . .

_______________________________

دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من
یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم
روزت مبارک


_______________________________

شمع شدی، شعله شدی، سوختی
خاک تو سرت هیچی نیاموختی!
روزت مبارک

_______________________________

تا حالا یه بچه مارمولک دُم بریده ی تحصیلکرده رو تو یه پلاستیک پرس شده دیدی؟
اگه ندیدی یه نگاه به کارت دانشجوئیت بنداز!
روزت مبارک دانشجو !

_______________________________

تعریف دانشجو :
موجودی بی پول . نحیف و لاغر که از نیکوتین وتخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !
معمولا افسرده است ! دارای خط ایرانسل و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !
روز این موجود نفرین شده گرامی باد !

_______________________________

دانشجو اگر عاشق شود، بی پرده مشروط می شود
چیزی شبیه فاجعه با عشق ممکن می شود !

_______________________________

دانشجوی عزیز! مهندس بعد از این!
واحد پاس نکن! کلاس دو در کن!
استاد مسخره کن!
خلاصه… دانشجوی نمونه!
روزت مبارک!

_______________________________

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید
روز دانشجو مبارک

_______________________________

در کوچه درس رهگذاریم هنوز / وین راه دراز می سپاریم هنوز
از اول ثبت نام سال ها می گذرد / ما واحد پاس نکرده داریم هنوز!
روز دانشجو مبارک

_______________________________

روز دانشجو بر تو دانشجوی موفق مبارک باد
طرح شادمان سازی پشت کنکوری های گرامی . . .

 

اس ام اس و پیامک روز دانشجو

دانشجو اگر عاشق شود، بی پرده مشروط می شود

چیزی شبیه فاجعه با عشق ممکن می شود !

——

دانشجوی عزیز! مهندس بعد از این!

واحد پاس نکن! کلاس دو در کن!

استاد مسخره کن!

خلاصه… دانشجوی نمونه!

روزت مبارک!

——

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید

روز دانشجو مبارک

——

در کوچه درس رهگذاریم هنوز / وین راه دراز می سپاریم هنوز

از اول ثبت نام سال ها می گذرد / ما واحد پاس نکرده داریم هنوز!

روز دانشجو مبارک

——

روز دانشجو بر تو دانشجوی موفق مبارک باد

طرح شادمان سازی پشت کنکوری های گرامی . . .

——

روز دانشجو بر “سرکاران” امروز و “بیکاران” فردا مبارک باد

——

پاییزخواهد آمد و خاطرات دانشجویی را برگ برگ ورق خواهد زد و شما دراوج لبخندها به گذشته حسادت میکنید.روزتان مبارک

——

روز قلم های تیز، روز فکر های خلاق، روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک …

——

روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم

تو را به این روز تبریک می گویم

که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی”

و “ایمانت به حق طلبی”، وجودی بی معناست …

——

دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من، یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم

روزت مبارک

——

شمع شدی، شعله شدی، سوختی، خاک تو سرت هیچی نیاموختی!

روزت مبارک

——

تا حالا یه بچه مارمولک دُم بریده ی تحصیلکرده رو تو یه پلاستیک پرس شده دیدی؟

اگه ندیدی یه نگاه به کارت دانشجوئیت بنداز!

روزت مبارک دانشجو !

——

تعریف دانشجو :

موجودی بی پول . نحیف و لاغر که از نیکوتین وتخم مرغ و گوجه تغذیه میکند !

معمولا افسرده است ! دارای خط ایرانسل و دشمنی عجیبی با کتاب دارد !

روز این موجود نفرین شده گرامی باد !

——

دانش آموز دیروز

الاف امروز

بیکار فردا

….

دانشجو روزت مبارک

——

در کوچه درس رهگذاریم هنوز

وین راه دراز می سپاریم هنوز

از اول ثبت نام سال ها می گذرد

ما واحد پاس نکرده داریم هنوز!

روز دانشجو مبارک

——

روزت مبارک

..

..

چی؟ تو که دانشجو نیستی؟

من هم روز دانشجو رو نگفتم، روز جهانی کودک رو می گم!

——

دانشجو اگر عاشق شود، بی پرده مشروط می شود

چیزی شبیه فاجعه با عشق ممکن می شود

——

شمع شدی، شعله شدی، سوختی

خاک تو سرت هیچی نیاموختی

روزت مبارک

——

تعریف دانشجو: موجودى نحیف، عصبى، بى پول و شبیه به انسان، که از تخم مرغ، گوجه و نیکوتین تغذیه می کند و دشمنى عجیبى با کتاب دارد.

روز دانشجو مبارک

——

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید

——

دانشجوی عزیز! مهندس بعد از این! واحد پاس نکن! کلاس دو در کن! استاد مسخره کن! خلاصه…. دانشجوی نمونه! روزت مبارک!

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

تقديم به عاشقــان سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

 


گام های محرم ناگزیر از رسیدن به سر منزل تاسوعا و عاشورای حسینی است. محرمی که با نام حسین(ع) پیوند خورده و هر یک از ایامش فکرها و دل ها را متوجه روزی می کند که بزرگ ترین مصائب دنیا را بهمراه دارد و با تاملی در چگونگی حوادثی که آنزمان در کربلا اتفاق افتاد اشک غم را در سوگ برترین انسان های عالم جاری می کند ...

مروری بر صفحات تاریخ نشان می‌دهد جنایت و كشتارهای فجیع انسانی در طول تاریخ كم نبوده‌اند. جنایاتی كه بیان آنها مو را بر تن انسان سیخ می‌كند. از جنایت مغول ها در نقاط مختلف خصوصاً خراسان گرفته تا كشتار سرخ‌پوستان آمریكا توسط مهاجران اروپایی و از تلفات جنگ‌های جهانی و حمله اتمی به هیروشیما گرفته تا كشتار در عراق و افغانستان توسط مهاجمانی که حقوق انسانها را نقص کردند. اما بسیاری از آنها در لابه‌لای تاریخ دفن شده‌اند و آنهایی هم كه گاه بیان می‌شوند یا برای زنده نگهداشتن‌شان یادبودی ساخته شده، هیچكدام جریان‌ساز و تحول‌آفرین نیستند. حتی كشتارهای گسترده در همین زمان‌های نزدیك خیلی سریع به فراموشی سپرده شده است.

اما دهه ی محرم 61 هجری و تاسوعا و عاشورای خونین آن سال هرگز از یادها نمی رود و هنوز هم که هنوز است مسلما بسیاری از شما عزیزان در هر شهر و محله ای كه در آن زندگی می‌كنید هیات و دسته‌ای دارید و در ایام محرم خصوصا در تاسوعا و عاشورا برای گریستن بر مظلومیت آقا اباعبدالله و تدبر و تفكر در چیستی و چرایی حركتش راهی تكیه و حسینیه ای می‌شوید. مگر راز زنده ماندن رشادت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعا و همینطور قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا كه یك نیم‌روز بیشتر به‌طول نینجامید چیست؟ و چرا این حماسه پس از 14 قرن همچنان تحول‌آفرین و انسان‌ساز است؟ این راز ابعاد مختلفی دارد كه گرچه در این مختصر نمی گنجد ولی در این نوشتار تنها به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روز تاسوعا (نهم محرم) در فرهنگ شیعه از دیرباز به عنوان روزی شناخته شده كه عزاداران و عاشقان اهل بیت(ع) ضمن بیان فضیلت های علمدار كربلا، به مرثیه سرایی و عزاداری برای او می پردازند. بیان جانفشانی ها و مصیبت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعای حسینی، باعث شده تا برخی چنین تصور كنند كه آن حضرت در روز تاسوعا به شهادت رسیده و به همین علت در این روز عزای سقای دشت كربلا را برپا می كنند در حالیكه نه تنها حضرت ابوالفضل(ع) بلکه همه یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا جان خود را برای یاری دین خدا و امام خود فدا كردند. تاسوعا روزی است كه حسین(ع) و یارانش در كربلا توسط لشکر ابن زیاد و عمر بن سعد محاصره شدند. یكی از حوادثی كه در این روز اتفاق افتاد، امان نامه ای بود كه شمر برای حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش آورد ولی از آنجا که معرفت و جوانمردی حضرت ابوالفضل(ع) برای یاری امام حسین(ع) و اهل بیت امام حرف اول را می زد، آن امان نامه ی ننگین به تمسخر گرفته شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در چنین روزی بود كه به دستور عبیدالله بن زیاد، لشكر مجهزی از كوفه وارد كربلا شد و در عصر روز تاسوعا بود که حضرت اباعبدالله(ع) برای یاران خود خطابه ای خواندند و بیعت خود را از آنان برداشتند و سفارش كردند تا از تاریكی شب استفاده كرده و صحنه كربلا را ترک كنند تا جان خود را نجات دهند و بدینصوررت فرصتی فراهم آوردند تا هر كس می‌خواهد از ایشان جدا شود و به نقطه‌ای امن برود كه البته عده‌ای هم چنین كردند ولی آنها كه ماندند اعلام وفاداری و حمایت خود را تا پای جان اعلام كردند و برای همیشه ی تاریخ ماندگار شدند.

بنابراین حادثه عاشورا یك انتخاب آگاهانه و از روی بصیرت بوده است. همه كسانی كه در این واقعه شركت كردند از سرانجام خود آگاهی داشتند و به‌صورت اتفاقی و از سر غفلت آنجا نیامده بودند.

ویژگی مهم دیگر حادثه عاشورا، تلفیق شگفت‌انگیز و شورآفرین مظلومیت با عزت و اقتدار است.

جمعیتی اندك با ابزارآلات محدود جنگی در مقابل لشکری کاملا مجهز و ستیزه جو؛ در محاصره آب و عطش، اما از هیچ‌كدام ذره‌ای سستی، ترس و پشیمانی از این حضور نه دیده شد و نه شنیده ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

:: قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا در سال 61 هجری ::

در حالات سالار شهیدان آمده است كه هر چه به ظهر عاشورا نزدیك‌تر می‌شدند چهره ایشان برافروخته‌تر
می‌شد و آخرین اذكار ایشان خطاب به پروردگار اظهار رضایت و تسلیم در برابر خواست الهی بوده است.

در مورد حضرت زینب(س) نیز این جمله قطعی است كه بعد از حادثه عاشورا در برابر طعن یزید فرمود:
"ما رأیت الا جمیلا". و شعار عاشورائیان در روز كربلا "هیهات من الذله" بود.

از دیگر خصوصیات حادثه عاشورا تركیب جمعیتی حاضر در آن واقعه است.

از طفل شش ماهه تا پیرمرد 90 ساله و از دختر 3 ساله تا جوانان و زنان میانسال.

از غلام سیاه تا صاحبان مقام و ثروت و از مسیحی تا مسلمان.

این جمعیت به ظاهر ناهمگن و نامتجانس در عین حال پیوندی عمیق و ناگسستنی با یكدیگر داشتند؛

پیوندی كه آنها را تا آخرین لحظه در اوج عزت و احترام گرد هم جمع كرده بود.

آنها كه شهید می‌شدند تا آخرین نفس به یاد بازماندگان بودند و بازماندگان در آرزوی پیوستن به شهدا،

نقطه كانونی و محور پیوند این جمع كسی نبود جز حسین بن علی(ع).

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

و اما آخرین و شاید اولین و مهم‌ترین راز ماندگاری عاشورا را در الهی و خدایی بودن این قیام باید جست.

در حادثه عاشورا هیچ معیاری جز رضایت خداوند و انجام تكلیف الهی موضوعیت نداشت.

عاشورا نمایشگاهى بود كه در آن ابعاد مختلف اسلام به نمایش گذاشته شد.

و واقعه ی عاشورا برای زنده نگه داشتن دین پیامبر اسلام(ص) و الگو قرار دادن راه و رسم آزادگی به بار نشست.

شهادت مظلومانه سید الشهدا(ع) و یارانش در کربلا، تاثیری بیدارگر و حرکت آفرین داشت،

و امتدادهای آن حماسه ی بزرگ در طول تاریخ، جاودانه ماند تا انسانهاى دیگر از آن الگو بردارى كنند،

و در هر جامعه ‏اى كه شرائط ظالمانه ی زمان امام حسین(ع) را پیدا كرد قیام حسینى به راه افتد.

چون امام‏ حسین(ع) دیگر مختص به یك زمان و مكان خاص نیست و
براى همیشه تاریخ است و چون روحى در كالبد اجتماع بشری همچنان حضور دارد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

همه را سرگشته و حیران خود كرده این واقعه ی جانگداز عاشورا

فریاد از این همه ماتم و عزا

عجیب حكایتی است، مصائب عاشورا

عاشورا كه می‌رسد، دل‌های شیعیانش در آتش عشق حسین(ع) می‌سوزد

هر عاشقی كه واقعه عاشقانه عاشورا را خوانده باشد، به راز و رمز آن پی برده باشد، دل از این عاشقی بر نمی‌كند و هر عاشورا عاشق‌تر هم می‌شود

و راه ادامه عاشقی، سرگشتگی و حیرانی در پیمان با حسین(ع) است

سر نهادن و جان دادن بر سر پیمان با اباعبدالله است

چراکه حسین تا ابد ماندگار است و راز و رمز ماندگاری شیعه هم در ماندگاری عشق به حسین(ع) است

دل شیعه باید همواره در آتش عشق حسین(ع) خانه كند و این عشق باید زیبا بماند

دل دادن به شوق وصال حسین(ع) و ویران شدن وجود آدمی در غم آن نازنین شقایق هستی

چون حسین زیباست و راه و رسمش ستودنیست

و اكنون كه تاسوعا و عاشورایی دگر در راه است، تشنگی ما فزونی می‌یابد

عطش عشق به حسین(ع) و ارادتمندی به ابوالفضل العباس(ع) در جانمان آتش می‌گیرد و می‌سوزد

این سوز دل با همین عطش سیراب می‌شود و حسین(ع) با لبیك

چراکه لبیك به حسین(ع) و درک رسالت او، پیمان با همه خوبی‌هاست


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

محــرم تــو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ما را نسیم پرچم تو زنده می کند

زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند

خشکیده بود چند صباحی قنات اشک

این چشمه را ولی غم تو زنده می کند

آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را

شور تو، روضه و دم تو زنده می کند

ای خونبهای عشق، چه خوش گفت پیر ما:

اسلام را محرم تو زنده می کند

ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم

جان را عطای حاتم تو زنده می کند

آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را

انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند

بالای تل هم آتش این قوم خفته را

آن خواهر مکرم تو زنده می کند

این کشته فتاده به هامون حسین اوست

خود را به اسم اعظم تو زنده می کند

فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی

ما را امید زمزم تو زنده می کند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را حضور تمامی دوستان اهل دل

و ارجمند در گروه پرشین استار، تسلیت و تعزیت عرض نموده و امیدواریم

عزاداری یكایك شما عزیزان مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مجموعه اي فوق العاده زيبا از بهترين مداحي هاي اجرا شده در سال هاي گذشته توسط مداحان اهل بيت

( اين مجموعه شامل 200 تراك مي باشد و به صورت كاملا اختصاصي از 98موزيك )

( با حضور : محمود كريمي , حميد عليمي , عبدالرضا هلالي , حسين سيب سرخي , سعيد حداديان , جواد مقدم , جواد ذاكر , حسن خلج , مجيد بني فاطمه , مجيد رمضان زاده , مهدي اكبري , مهدي ميرداماد , محمد محسني , نريمان پناهي , مهدي سلحشور , محمدرضا طاهري و نزار قطري.... )

مجموعه اي فوق العاده زيبا از بهترين مداحي هاي اجرا شده در سال هاي گذشته توسط مداحان اهل بيت

 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

فرارسیدن ماه عزای سیداشهدا(ع) برحسینیان عالم تسلیت باد

 


هیبتی یدرک ولایوصف عباس!

 

از عباس نوشتن کار من زمینی !!!!!!..نیست!

آخر کدامین فرشی عرشی را میشناسد؟

وجرات دارد نام اورا اینگونه وبی پروا بر زبان آورد!!!

هیبتی یدرک ولایوصف عباس!!!

واژه ای غریب اما پر معنا !

آسمانی وشهاب نشان

پاک وطیب ... عاشق وواله

امیدناامیدان ... برادری وفادار

عاشقی دلسوخته.شمعی فروزان...لب تشنه ای که تشنه تر از آب،

تشنه این بود که حسین رابرادر صدا کند! واو زمانی سیراب شد که

 زهرا او را برروی زانوان مبارکش قرار داد وخطاب به او فرمود:پسرم

عباس!عباس

آخر معرفت وصفا ! عشق وفا...جود وسخا...زیرااوست پسر مولا

فرزند گل، زهراست

قرب خدا سزای آنان نیست

وآنان حق خود را اینگونه یافتند عباس علمدار وفداکرده دودست و...

حسین رئیس سپاه وغم دیده وسراز بدن جدا

وزینب

اما زینب...رضابه رضای پروردگارش...صبور به فراق برادرش ...

وآرام کننده رقیه

امروز میبالم به عشقم به محبوبم، به عباس،به امیدم،

وبیشتر به خود میبالم اگر او مرابپذیرد وناامیدم نکند

بزرگا عفو بفرما از این جسارت!

که اینگونه نارسا تورا سرود

بگشایی قبل از اینکه اشک ناامیدی از چشمم ببارد 

تا اربعین چیزی نمانده !!

التماست میکنم بگذاری نوشته های بعدی را باسپاس از خدا

وسپاس از توآغازکنم تمام درد من از این غم است یا عباس

چه دور مانده ام از آفتاب چشمانت

بگیر دست مرا سردم است یاعباس

قربون توبرم آقا جان !!

 



نگاه کردن امام حسین(ع) به عزاداران

 

عمدة الذاکرین آقای ملا محمدعلی معرف فرمودند: مرحوم حاج شیخ جعفر، ایام عاشورا در کربلا داخل صحن شریف منبر بودند و در آن مجلس علاوه بر طبقات مختلف مردم، علما و طلاب نیز حضور داشتند و بعضا منابر او را یادداشت می کردند. در آن مجلس دسته های سینه زنی وارد می شدند و همانجا به عزاداری می پرداختند. در این بین یک دسته سینه زنی وارد شد و مرحوم حاج شیخ جعفر نیز از منبر پایین آمدند و همراه آنها به عزاداری مشغول شدند. بعضی از حضار به حاج شیخ جعفر اعتراض کرده و گفتند: آقا چرا از منبر پایین آمدی؟! مرحوم حاج شیخ جعفر در جواب آنها فرمودند: همینطوری که در بالای منبر نشسته بودم و به آنها نگاه می کردم یک وقت چشمم افتاد به گنبد مطهر و دیدم آقا امام حسین(ع) بالای آن ایستاده و به عزاداران نگاه می کند. من نیز خودم را در میان آنها انداختم تا امام حسین(ع) به من نیز به دیده رحمت نظر نماید.

 

کرامات معنوی، ص64.

  

تشکیل مجلس عزاداری حضرت زینب(س) در شام

 

به روایت ابی مخنف و دیگران، یزید امام سجاد(ع) را بین ماندن در شام و حرکت به سوی مدینه مخیر نمود. آن حضرت به پاس تکریم علیا مخدره زینب فرمود: باید در این باب با عمه ام زینب صحبت کنم چون پرستار اسیران و غمگسار اسیران اوست.

یزید از این سخن بیمناک شد.

وقتی آن حضرت با زینب کبری(س) سخن در میان نهاد، فرمود: هیچ چیز را بر اقامت در جوار جدم رسول خدا(ص) اختیار نخواهم کرد ولی ای یزید باید برای ما خانه ای خالی بنمایی که میخواهیم به مراسم عزاداری بپردازیم ؛ زیرا از وقتی که ما را از جسد کشتگان خود جدا نمودند، نگذاشته اند که بر کشتگان خود گریه کنیم و باید هرکس از زنان که میخواهد بر ما وارد شود کسی او را منع ننماید.

یزید از این سخنان بر خود لرزید و بسی بیمناک شد چون میخواست آن مخدره در آن مجلس، یزید و سایر بنی امیه را با خاک سیاه برابر نموده و بغض و عداوت او را در قلوب مردم مستقر خواهد کرد و آثار آل محمد(ص) را تازه خواهد نمود و اعمال زشت و ننگین او و پدرش را که می خواسته اند آثار آل محمد(ص) را نابود کنند به باد فنا خواهد داد. ولی از اجابت چاره ندید. فرمان داد تا خانه وسیعی برای آنها تخلیه کردند و منادی ندا کرد: هر زنی که بخواهد به سر سلامتی زینب(س) بیاید مانعی ندارد. چون این خبر منتشر شد، زنی از هاشمیه در شام نماند مگر آن که در مجلس حضرت زینب(س) حاضر گردید.

در آن وقت زینب کبری(س) به روایت بحار روضه ای خواند که قلب عالم را کباب نمود.

از مرثیه آن گویا قیامتی برپا شد. فرمود: ای زنان شام! بنگرید که این مردم جانی شقی با آل علی(ع) چگونه معامله کردند و چه به روز اهل بیت مصطفی(ص) آوردند؟! ای زنان شام! شما این حالت و کیفیت را ملاحظه می نمایید اما از هنگامه کربلا و رستخیز روز عاشورا و حالت عطش اطفال و شهادت شهدا و برادرم و حالات قتلگاه بی خبر هستید و نمیدانید که از ستم کوفیان بی وفا و پسر زیاد بی حیا و صدمات طی راه، بر این زنان داغدار و یتیمان دل افگار و حجت خدا سید سجاد(ع) چه گذشت؟!

آنان تا مدت هفت روز مشغول ناله و سوگواری بودند.

  

عزاداری و گریه حضرت آدم با بردن نام امام حسین(ع)

 

در تاریخ است که: (( وقتی حضرت آدم به خاطر ترک اولی از بهشت رانده شد و در زمین قرار گرفت بعد از حدود 200 سال گریه و ناله و اشک و آه، خداوند متعال خواست به آدم ترحم کند و تابلویی را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: خداوند را با این اسامی مقدس بخوان. و آن، اسامی پنج آل عبا بود. حضرت آدم، خداوند را به آن اسامی مقدس خواند. به نام امام حسین(ع) که رسید حالش منقلب شد و اشک از دیدگانش جاری شد. به خداوند عرض کرد: خدایا! چه سری است که اسم پنجمی را بر زبان آوردم اشک جاری شد؟

خداوند فرمود: ای آدم! به آسمان نگاه کن. نگاه کرد دید آسمان همه اش دود و بخار است. عرضه داشت: پروردگارا! این چیست من میبینم؟

خداوند فرمود: این عطش و تشنگی حسین است و مصیبت تشنگی از همه مصیبت ها بالاتر است. او فرزند آخرین پیامبر یعنی محمدمصطفی است که امت جدش، آب را به روی او و اطفالش میبندند و او را تشنه شهید می کنند.

 

 داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سیدالشهدا، ص17.

 

 

 

نون و قلم نبی ست و ما یسطرون حسین

 

نون و قلم نبی ست و ما یسطرون حسین

طاق فلک علی ست به عالم ستون حسین

اصل حیات حضرت زهراست خون حسین

هستی تمام ظاهر و ما فی البطون حسین

با یک قیامت است هم الغالبون حسین

در این قیام نقطه پرگار زینب است

سردار سر سپرده جولان عشق کیست؟

تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟

عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟

روح دمیده در تن بی جان عشق کیست؟

علامه مفسر قرآن عشق کیست؟

مفتاح قفل بسته هر کار زینب است

ذرات و کائنات همه مرده یا خموش

میدان احتجاج و زنی که علم بدوش

قلب جهان به عمق زمین گرم جنب و جوش

آتشفشان قلب خداوند در خروش

هوهوی ذوالفقار علی می رسد به گوش

یک تن شهید و یک تن دیگر اسیر شد

یک تن به خاک ماند و یک تن دیگر سفیر شد

یک تن نشان نیزه و شمشیر و تیر شد

یک تن کنار کشته صد پاره پیر شد

یک تن امیر آمد و یک تن امیر شد

بر خیل اشک و آه سپهدار زینب است

چشم ستاره در به در جستجوی ماه

بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه

مبهوت می نمود به سرنیزه ای نگاه

آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه

کی جانپاه زینب و اطفال بی پناه

راحت بخواب چون که پرستار زینب است

خورشید روی قله نی آشکار شد

زیباترین ستاره سر شیر خوار شد

ناموس حق به ناقه عریان سوار شد

هشتاد و چند خسته به هم همقطار شد

زیباترین ستاره دنباله دار شد

در این مسیر نور جلودار زینب است

از نای من به ناله چو برخاست نای نی

عالم شنید از پس آن های های نی

تو بر فراز نیزه و من در قفای نی

آنقدر سنگ خورده ام از لابه لای نی

تا این که یافتم سرت از ردپای نی

داغ تو هست آتش و نیزار زینب است

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

Click here to enlarge
حالا اینجارو داشته باش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

Click here to enlarge  

Click here to enlarge

 

 

**********************************

 

هر کس مشکلات خودش را دارد ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 10، زوج خوشبختی رو دیدم که با هم زد و خورد میکردن



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 9، "پیتر" محکم و قوی رو دیدم که داره گریه میکنه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 8، "آمی" نامزدش رو می دید که با بهترین دوستشه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

طبقه 7، "دن" قرصای روزانه ضدافسردگیش رو می خوره



گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

طبقه 6، "هنگ" بیکاره و هنوز در روز هفت تا روزنامه می خره تا یه کار پیدا کنه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 5، آقای "وانگ" که خیلی محترمه سعی میکنه لباسای خانومش رو بپوشه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 4 "رز" دوباره داره با دوست پسرش دعوا میکنه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

طبقه 2، "لیلی" هنوز به عکس شوهرش که از شش ماه پیش گم شده خیره میشه



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

قبل از اینکه از ساختمون بپرم فکر می کردم بدشانس ترین آدمم



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

الآن فهمیدم هر کسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آدمایی که دیدم الآن دارن به من نگاه می کنن



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

فکر کنم الآن که من رو می بینن، احساس می کنن وضعشون اونقدرا هم بد نیست ...


پی نوشت :
شاید خیلی وقت ها قدر داشته هایمون رو اونطور که باید، نمی دونیم و به نوعی عرصه زندگی رو بر خودمون تنگ می کنیم که انگار حاصل عمرمان تمام غمها و ناملایمات دنیاست و دیگران ازش سهمی ندارند در حالیکه اگر قدری عاقلانه تر فکر کنیم می بینیم که دیگران هم فقط شادیها و موفقیت هاشون نیست که دستمایه ی زندگیشونه؛ و بقول این شعر زیبا :


زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم
همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم

حسرت رد شدن ثانیه های کوچک
فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم

تشنه لب، عمر بسر رفت و به قول سهراب
آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

 قطعه ی گمشده !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آدم همیشه دنبال قطعه ای گم شده است،
هیچ آدمی را نمی توان یافت كه قطعه خود را جستجو نكند
فقط نوع قطعه هاست كه فرق می كند،
یكی به دنبال دوستی است
دیگری در پی عشق؛
یكی مراد می جوید و یكی مرید
یكی همراه می خواهد و دیگری شریك زندگی،
یكی هم قطعه ای اسباب بازی

به هر حال آدم هرگز بدون قطعه خود یا دست كم بدون آرزوی یافتن آن نمی تواند زندگی كند
گستره این آرزو به اندازه زندگی آدم است
و آرزوهای آدم هرگز نابود نمی شوند
بلكه تغییر موضوع می دهند
حتی آن كه نمی خواهد آرزویی داشته باشد
آن كه آرزویش را از كف داده است
آنكه ایمان خود را به آرزویش از دست داده است
تمامی تلاشش باز برای گریز از تنهایی است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عشق، رفاقت، شهرت طلبی ... همه به خاطر هراس از تنها ماندن است
و شاید قوی ترین جذابیت وصال در همین باشد
كه آدمی در هنگام وصال هرگز گمان نمی برد كه روزی تنها خواهد ماند

تو گاهی خیال می كنی گمشده خود را باز یافته ای
اما بسیار زود درمی یابی كه این بازیافته ات قدری بزرگتر از بخش گمشده توست
یا قدری كوچكتر

گاهی او را می یابی و مدت كوتاهی در خوشبختی رسیدن به او به سر می بری و
اما گاه او رشد می كند و از خلاء تو یا حتی خود تو بزرگتر می شود
و دیگر در درونت نمی گنجد
آنگاه او بدل به قطعه گم شده یك نفر دیگر می شود و
تو را برای جستن دایره خود ترك می كند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گاه نیز تو بزرگ می شوی و
او كوچك باقی می ماند و روزی ناگهان درمی یابی كه (او) قطعه گم شده ی تو نبود

گاهی هم (او) را می یابی و این بار از ترس آنكه مبادا از دست تو لیز بخورد و برود
سفت نگهش می داری، دو دستی به او می چسبی و
ناگهان گمشده تو زیر بار این فشار خرد و له می شود
و سرانجام نیز از دست می دهی اش
احمقانه است اما تو از ترس تنها ماندن
تنها می مانی

گاه ته دلت حتی می ترسی كه قطعه گم شده ات را پیدا كنی
كه مبادا دوباره گمش كنی

همیشه آن كس كه بیشتر دوست دارد، ضعیف تر است و بیشتر رنج می برد
و همین ضعف است كه احساس بی ثباتی به آدم می بخشد
زیرا آدم تمامیت خود را منوط به چیزی می كند كه ثباتی ندارد

ما همواره خود را قطعه هایی گم شده حس می كنیم.
ما همواره در انتظار نشسته ایم؛
در انتظار كسی كه از راه برسد و ما را با خود ببرد، كه بیاید و ما را كامل كند
بدون او ما همواره خود را گمشده و تنها و ناقص حس می كنیم
برخی از ما شاید برای همیشه در انتظار (او) بمانیم و بنشینیم و بپوسیم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

برخی از ما، دیروز، امروز و هر روز قطعه هایی گمشده بوده ایم
گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند

گاهی نیز آدم هایی را می یابیم كه با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند

برخی وقت ها ما آدم هایی را دوست داریم كه دوستمان نمی دارند
همان گونه كه آدم هایی نیز یافت می شوند كه دوستمان دارند،
اما ما دوستشان نداریم

به آنانی كه دوست نداریم اتفاقی در خیابان بر می خوریم و همواره بر می خوریم
اما آنانی را كه دوست می داریم همواره گم می كنیم
و هرگز اتفاقی در خیابان به آنان بر نمی خوریم

برخی رابطه ها ظریفند، به طوری كه به كوچكترین نسیمی می شكنند
و برخی رابطه ها چنان زمختند كه روح ما را زخمی می كنند

برخی بیش از اندازه، قطعه گم شده دارند و چنان تهی اند و
روحشان چنان گرفتار حفره های خالی است
كه تمام روح ما نیز كفاف پر كردن یك حفره خالی درون آنان را ندارد

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

برخی دیگر نیز بیش از اندازه قطعه دارند و هیچ حفره ای،
هیچ خلائی ندارند تا ما برایشان پُركنیم

برخی هرگز ما را نمی بینند و نمی یابند و برخی دیگر
بیش از اندازه به ما خیره می شوند

بعضی وقت ها هم بعضی ها توی زندگی تو راه می یابند
اما هیچ گاه تو را نمی فهمند
مثل شمع کوچکی که راهت را کمی روشن کرده است ولی
دستت را سوزانده است

گاه ما برای یافتن گمشده خویش، خود را می آراییم
گاه برای یافتن (او) به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز می رویم

و همه چیز را به كف می آوریم و اما (او) را از كف می دهیم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گاهی اویی را كه دوست می داری احتیاجی به تو ندارد
زیرا تو او را كامل نمی كنی
تو قطعه گمشده او نیستی
تو قدرت تملك او را نداری
گاه نیز چنین كسی تو را رها می كند
و گاهی نیز چنین كسی به تو می آموزد كه خود نیز كامل باشی
بی نیاز از قطعه های گمشده

او شاید به تو بیاموزد كه خود به تنهایی سفر را آغاز كنی
راه بیفتی، حركت كنی
او به تو می آموزد و تو را ترك می كند
اما پیش از خداحافظی می گوید: شاید روزی به هم برسیم
می گوید و می رود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

و آغاز راه برایت دشوار است
این آغاز، این زایش،‌ برایت سخت دردناك است
وداع با دوران كودكی دردناك است، ‌كامل شدن دردناك است، اما گریزی نیست
و تو آهسته آهسته بلند می شوی، و راه می افتی و می روی
و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می شود
اما آبدیده می شوی و می آموزی كه از جاده های ناشناس نهراسی
از مقصد بی انتها نهراسی، از نرسیدن نهراسی
و تنها
بروی و بروی و بروی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است
حالا اما
نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم
فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا
زمین خورده ام




گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

محکم بغلم کن!
 

 

 

******************


همه ما نیازمند برقراری ارتباط احساسی و پاسخ دهی آن از طرف مقابل هستیم. این واکنش برای بقاء است درست مثل آن پیوند اطمینانی که کودک با مادر خود جستجو می کند. این مشاهده به نظریه وابستگی برمی گردد. شواهد زیادی نشان میدهد که نیاز به وابستگی مطمئن هیچوقت در انسان از بین نمی رود. این وابستگی در بزرگسالان به نیاز به برقراری ارتباط احساسی با همسر تبدیل می شود.


گرچه در فرهنگ ما وابستگی نوعی ضعف به شمار می رود اما واقعاً اینطور نیست. وابسته و دلبسته شدن به کسی بالاترین حس اطمینان و امنیت را به ما می دهد. این وابسته شدن یعنی هر زمان که بخواهید طرفتان با شما حرف بزند، بدانید که برای او اهمیت دارید، که مورد احترام او هستید و او به همه نیازهای احساسی شما پاسخ می دهد.

بزرگترین اصل در نظریه وابستگی این است که جدایی (نه فقط جدایی فیزیکی بلکه جدایی احساسی) برای انسانها وحشت آور است. مغز آن را یک خطر می شمارد.

داستان های عشقی که در بچگی هرشب می دیدم در رستوران اتفاق می افتد، همه درمورد ولع انسان به ارتباط احساسی بود. وقتی ما موفق شدیم با طرفمان ارتباط مطمئن بگیریم، آنوقت همه آزارها و ناراحتی هایی که به ما وارد می کند را می توانیم تحمل کنیم.

**ارتباطات از هم گسیخته**

در شروع هر رابطه، ارتباط بسیار شدید است اما با گذر زمان این شدت کاهش پیدا می کند. بعد زمان هایی می رسد که احساس می کنیم ارتباطمان گسسته شده است، و خیلی وقت ها دیگر نیازهایمان به وضوح ابراز نمی شوند. مرد ناراحت است و واقعاً می خواهد که به آرامش برسد اما زن او را تنها میگذارد به تصور اینکه او دنبال تنهایی است. در هیچ رابطه ای نمی توان از این لحظات فرار کرد. اگر می خواهید با کسی برقصید، مطمئناً یک جاهایی از رقص پیش می آید که پایتان روی پای هم برود.

اما از دست رفتن ارتباط با کسی که دوستش داریم، حس امنیت ما را هم به خطر می اندازد. حس عمیقی از ترس ما را فرامی گیرد. زنگ خطری در مرکز ترس مغز به صدا در می آید. وقتی این زنگ خطر فرستاده می شود، دیگر فکر نمی کنیم، عمل می کنیم. این تهدید ممکن است از دنیای بیرون باشد یا از دنیای درون خودمان. این درک و احساس خودمان است که به حساب می آید نه واقعیت موجود. اگر در موقع نیاز احساس طردشدگی کنیم، در شرف وحشت قرار می گیریم.

آنچه که بعد از آن لحظات از هم کسیختگی ارتباط انجام می دهیم تاثیری عمیق بر شکل رابطه ما خواهد داشت. آیا می توانید برگردید و ارتباط را دوباره برقرار کنید؟ اگر نمی توانید، از این به بعد دعواها و مشاجره ها شروع خواهد شد و حس بسیار بدی از تنهایی احساسی به سراغتان خواهد آمد. رابطه تان دیگر محیطی امن برای شما نخواهد بود. دیگر تردید خواهید داشت که طرفتان همیشه کنارتان است و برایتان ارزش قائل است.

زوجی را تصور کنید که اولین فرزندشان به دنیا می آید. بچه دار شدن تجربه ای بسیار استرس زا است اما دقیقاً در زمانی اتفاق می افتد که احساس ترس از وابستگی و نیاز افراد بسیار قوی است. مرد ممکن است پیش خود تصور کند، "بااینکه می دانم غلط است اما احساس می کنم که زنم را از دست داده و جای آن این بچه نصیبم شده است." و زن هم ممکن است تصور کند، "وقتی باردار بودم احساس شکنندگی شدید داشتم، از این بچه کوچک مراقبت می کردم و فقط به استراحت و آرامش بیشتری نیاز داشتم اما همسرم همیشه سرش به کار گرم بود." قصد و نیت آنها خوب است(زن از بچه مراقبت می کند و مرد هم سخت تلاش می کند تا بتواند پشتوانه خوبی برای خانواده جدید خود باشد) اما نتوانستند آنچه که واقعاً نیاز داشتند را به همدیگر بدهند.

یا مردی را تصور کنید که در کارش متوسط جلومی رود اما همسرش به سرعت در حال پیشرفت در کار خود می باشد. زن ساعت ها طولانی را روی پروژه های جالب می گذراند درحالیکه مرد هیچ محبت، مراقبت، توجه و حتی ی دریافت نمی کند. هر شب مجوبر است تنها در تحتخواب دراز کشیده منتظر او بماند، از اینکه اینقدر به او نیاز دارد احساس حماقت و همچنین عصبانیت کند و زن هیچوقت نبیند که چقدر غیابش بر مرد تاثیر منفی دارد.

اما ما هیچوقت درمورد این تعارض ها به عنوان نیازهای عمیق وابستگی یاد نمی کنیم. همیشه درمورد احساسات ظاهری، عصبانیت یا بی تفاوتی حرف می زنیم و دیگری را متهم می کنیم. هرکدام از طرفین به گوشه ای می خزد و ابراز احساسات، نیازها و گرفتن اطمینان دوباره از هم، برای هر دو طرف سخت تر و سخت تر می شود.

خانم ها معمولاً نسبت به آقایون در تشخیص اولین علائم گسستگی ارتباط حساس تر هستند و واکنش آنها شروع آن چیزی است که من آن را رقص قطع ارتباط می نامم. آنها سعی می کنند که همسرانشان را وادار به واکنشی آرامش بخش کنند اما آنرا به طریقی انجام می دهند که نیاز اصلیشان هیچوقت برآورده نمی شود—همسرانشان را متهم می کنند که در یک زمینه خاص خوب عمل نکرده است.

از طرف دیگر مردها آموخته اند که واکنش ها و نیازهای احساسی خود را سرکوب کنند و این باعث می شود که از مشاجره فرار کنند. اما عصبانیت زن و عقب کشیدن مرد بر آنچه که در درون آنها است سرپوش می گذارد نیاز به ارتباط که اکنون با ناراحتی، خجالت و از همه اینها بیشتر، ترس عجین شده است.

خیلی اوقات آنچه اکثر زوج ها نمی بینند این است که اکثر مشاجرات اعتراض به عدم ارتباط است. پشت همه آن ناراحتی ها، زوج ها عمیقاً دوست دارند بدانند که همسرشان در کنار آنها است، به آنها نیاز دارد یا نه و آیا می تواند به آنها اتکاء کند؟

**ترمیم پیوندها**

سالها روانشناسان و مشاوران سعی بر این داشتند که مشاجرات و دعواهای زوج ها را با آموزش مهارت های حل مشکل به آنها برطرف کنند. اما این درست مثل دادن کلینکس برای سرماخوردگی است. این راهکار مسائل مربوط به وابستگی را نادیده می گیرد. مشکل از دیدگاه وابستگی، فاصله احساسی است.

آنچه برای افراد خسته کننده و زجرآور است این است که نمی دانند که چطور فاصله احساسی را از بین ببرند. گاهی اوقات در محل کار، مردها به من می گویند، "من هر کاری که باعث شود همسرم مطمئن شود که برایم اهمیت دارد را انجام می دهم. درآمد خوبی خانه می آورم، در کارهای خانه به او کمک می کنم، مشکلات را حل می کنم و شیطنت هم نمی کنم. اما چرا هیچکدام از این کارها به چشم همسرم نمی آید و همه آنچه که برای او مهم است که است که درمورد مسائل احساسی با هم حرف بزنیم و عشق بازی کنیم؟" جواب من به آنها این است، "چون ما زن ها اینطور ساخته شده ایم. ما به کسی نیاز داریم که توجه واقعی به ما نشان دهد و محکم در آغوشمان بگیرد. فراموش کرده ای که تو هم به آن نیاز داری؟"

ناامید شدن همیشه بخشی از زندگی زناشویی است. اما همیشه این خودتان هستید که انتخاب می کنید، چطور با آن برخورد کنید. آیا حالت تدافعی می گیرید، با ترس رفتار می کنید یا با درک و فهم؟ تصور کنید همسرتان می گوید، "امشب حس ندارم" شما می توانید یک نفس عمیق بکشید و به این فکر کنید که چقدر دوستتان دارد و بگویید، "اِ، این خیلی بده چون من واقعاً می خواستم." یااینکه با طعنه بگویید، "باشه! پس دیگه هیچوقت نخواهیم داشت، درسته؟"

البته وقتی آن وحشت به دلتان می افتد و احساساتتان قَلَیان می کند، شاید احساس کنید که چاره دیگری ندارد. اما می توانید با خودتان فکر کنید، "اینجا چه اتفاقی می افتد؟ من دارم داد می زنم. اما از درون واقعاً احساس حقارت می کنم." بعد می توانید به همسرتان بگویید، "من واقعاً ترسیدم، احساس ناراحتی می کنم".

اگر با این روش پاسخ دهید و دنبال برقراری دوباره ارتباط باشید، می توانید امیدوار باشید که همسرتان هم در پی همین است. این همان بخش رابطه است که به کمی ذکاوت نیاز دارد: اینکه رقص را تغییر دهید. هر دو طرف باید قدم هایشان را تغییر دهند.

اولین قدم بزرگ این است که خیلی ساده نیاز خود به وابستگی را قبول کنید و از آن خجالت نکشید. این مسئله درمورد افراد مجرد هم صدق می کند. افراد مجرد ممکن است بگویند، "من افسرده ام چون تنهام و میدانم که نباید تنها باشم. می دانم که باید مستقل باشم." البته اگر احساس تنهایی می کنید باید هم افسرده باشید و آنوقت است که به دنیال راه چاره می گردید. اما وقتی از این حس خجالت بکشید، سعی می کنید آنرا از بقیه پنهان کنید و کم کم تصور خواهید کرد که هیچکس نمی تواند نیاز شما به ارتباط را برآورده کند.


**نوازش های التیام بخش**

مردها معمولاً به من می گویند، "بااینکه می دانم همسرم واقعاً به من نیاز دارد یا احساس ترس می کند، اما نمی دانم چه باید بکنم. " به خاطر همین تنها فکری که به نظرشان می رسد این است که یک فنجان چای برای همسرشان می ریزند و بااینکه کار بسیار قشنگی است اما آن کاری نیست که باید انجام می دادند. اگر دستش را دور گردن او می انداخت و او را به سمت خودش می کشید مطمئناً بهتر می توانست به نیاز او برای برقراری ارتباط پاسخ دهد.

مردها می گویند که نمی دانند در چنین موقعیت هایی چه بایدب کنند درحالیکه تسکین دادن را بلد هستند—اینکار را با فرزندانشان انجام می دهند وقتی که شب ها به آرامی آنها را در آغوش گرفته و در گوششان لالایی زمزمه می کنند. تفاوت آن در این است که آنها آسیب پذیری فرزندانشان را می بینند و به آن واکنش می دهند اما وقتی به همسرانشان نگاه می کنند فقط شخصی را می بینند که درمورد آنها قضاوت میکند. اما او هم آسیب پذیر است.

لمس کردن یکی از راه های اصلی برقراری ارتباط با انسانی دیگر است. گرفتن دست همسرتان وقتی نگران است یا نوازش کردن شانه های او در وسط مشاجره می تواند فوراً اضطراب و ناراحتی او را از بین ببرد.

دنیای مشاوره و روانشناسی در سالهای اخیر شدیداً به دنبال حفظ حریم ها بوده است. اما نظر من این است که یکی از مشکلات اصلی دقیقاً مخالف این است همه ما از هم جدا شده ایم.

وقتی دو عاشق را نگاه می کنید، همیشه در حال لمس کردنو نوازش کردن همدیگر هستند. دو نفر دیگر که می خواهند بعد از مشاجره دوباره به رابطه عاشقانه خود برگردند را هم اگر نگاه کنید، آنها هم مدام همدیگر را نوازش می کنند. این علامت ملموس از میل به برقراری رابطه است.

**بی خطر**

یک باور نادرست درمورد عشق این است که اغلب تصور می کنند عشق یک تب سوزاننده است که باید فروکش کند. این واقعاً احمقانه است. من واقعاً هیچ دلیل علمی یا انسانی نمی بینم که چرا افراد نمی توانند در طولانی مدت از روابط خود لذت ببرند.

افرادی که بیرون از رابطه دارند، به این دلیل اینکار انجام می شود که زندگی جنسیشان با همسرانشان بسیار کسالت بار شده است. اینکار را می کنند چون تنها هستند، چون نمی توانند از نظر احساسی با طرف مقابلشان ارتباط بگیرند. بعد وقتی کس دیگری به آنها لبخند می زند و باعث می شود که احساس خاص بودن کنند و فکر کنند که برای کسی ارزش دارند، آنوقت خودشان را در موقعیت عجیبی می یابند که به یک نفر متعهد هستند اما به فرد دیگری پاسخ می دهند.

عشق مثل همه چیزهای دیگر است: جزر و مد دارد. اما اگر یک بعدی باشد و با احساسات مرتباط نشود همیشه کسالت بار خواهد شد. از طرف دیگر، اگر از نظر احساسی درگیر باشید، آنوقت صدها بعد پیدا می کند و مثل عشق بسیار لذت بخش خواهد بود.

من این نوع ایمن و بی خطر را " متقارن" می نامم که در آن آزادی احساسی و پاسخدهی، نوازشهای عاشقانه، و شهوت همه در کنار هم می آیند. وقتی طوج یک ارتباط احساسی مطمئن با هم داشته باشند، صمیمیت جسمی هم در پی آن به وجود خواهد آمد. این زوج ها می توانند با آزادی بیشتری نیازها و اولویت های خود را ابراز کنند و میل بیشتری هم به تجربه جنسی با هم خواهند داشت.

**عشق ماندگار**

وقتی توانسید دوباره با همسرتان ارتباط برقرار کنید و نیاز هر دو شما به وابستگی تامین شود، باید سعی کنید همیشه از نظر احساسی به هم پاسخ دهی داشته باشید. می توانید با کمک به همدیگر برای شناخت مسائل مربوط به وابستگی که در مشاجرات شما پدید می آید، اینکار را انجام دهید.

مثلاً اگر همیشه از کوه نوردی های خطرناک دوست دخترتان عصبانی می شوید، با او صحبت کنید و بکویید که این عصبانیتتان به خاطر ترس از دست دادن اوست و ببینید که چطور او می تواند احتیاط های بیشتری انجام دهد. یا اگر با کوهی از کارها و مسئولیت های بچه داری تنها گذاشته می شوید، برنامه ریزی کنید که چطور شما و شوهرتان می توانید در کنار هم والدین بهتری باشید تا دیگر فکر نکنید که او شما را با مشکلات بچه ها تنها گذاشته است.

همچنین باید لحظات خوب را در کنار هم جشن بگیرید. همیشه و همه جا، وقتی از خوب بیدار می شوید، وقتی خانه راترک می کنید، وقتی برمی گردید، یا وقتی می خواهید بخوابید، همدیگر را در آغوش بگیرید و ببوسید.

این داستان ها هستند که زندگی های ما را شکل می دهند و داستان هایی که ما از زندگیمان می گوییم خودِ ما را شکل می دهند. یک داستان عشقی برای خودتان و همسرتان بسازید که بیانگر آینده رابطه شما مثلاً در 5 یا 10 سال آینده باشد. اینکار باعث می شود همیشه پیوند بینتان را مستحکم نگه دارید.

**آغوشتان را باز کنید**

چون وابستکی یک نیاز عمومی است، نگاه کردن به عشق از دیدگاه وابستگی می تواند به والدین برای شناخت مشکلات با فرزندانشان کمک کند. حالا که فهمیدید عشق چیست، دیگر باید بدانید که آنرا چطور حفظ کنید. این به خود ما بستگی دارد که از این دانش استفاده کرده و به مراقبت از همسر و خانواده مان بپردازیم. و با همدلی و شجاعتی که به ما یاد می دهد، می توانیم به دنبال راهی برای منتقل کردن آن به دنیا و انجام کاری مفید باشیم.

عکس های گشت ارشاد در پاساژ تندیس
 

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد
 
عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد

عکس های جدید اجرای طرح امنیت اخلاقی 1مرداد
 
 
 
******************************
 
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جملات زيبا و پرمعني (به سلامتی تو)
 
 
سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نزاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره
.
.
.
سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه . . .
.
.
.
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست . . .
.
.
.
به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات
به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن . . .
.
.
.
سلامتی اونایی که
درد دل همه رو گوش میدن
اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن . . .
.
.
.
به سلامتی اون رفتگری که تو این هوا داره به عشق زن بچش
کوچه و خیابون رو جارو میزنه که یه لقمه نون حلال در بیاره . . .
.
.
.
سلامتی اونایی که تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم میزنن  . . .
.
.
.
به سلامتی اونهائی که دوست دارم رو درک می کنند
و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن . . .
.
.
.
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه . . .
.
.
.
به سلامتی همه باباهایی که
رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !
.
.
.
به سلامتی کسی که هنوز دوسش داری
ولی دیگه مال تو نیست . . .
.
.
.
سلامتی مادر
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد
اولین کسی که از اون غذا دوس نداره خودشه . . .
.
.
.
به سلامتی همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
.
.
.
به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند . . .
.
.
.
به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد !
.
.
.
به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم مال همه رو حساب کن….!
.
.
.
 به سلامتی بیل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه . . .
.
.
.
 به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره
.
.
.
به سلامتی اونی که بیکسه، ولی ناکس نیست . . .
.
.
.
به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه
چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . . .
.
.
.
به سلامتی حلقه های زنجیر
که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی هم دیگه رو ول نمیکنن . . .
.
.
.
گل آفتابگردان را گفتند:
چراشبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
به سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند . . .
.
.
.
به سلامتی همه ی اونایی که مارو همین جوری که هستیم دوس دارن . . .
.
.
.
بسلامتی اون دختری که حاضر زیر بارون خیس بشه ولی‌ سوار ماشین هیچ پسری نشه . . .
.
.
.
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیق منه
وقتی باختم گفت :
من رفیقتم  . . .
.
.
.
به سلامتی کسی که بهش زنگ میزی…..خوابه
ولی واسه این که دلت رو نشکنه
میگه:خوب شد زنگ زدی….باید بیدار میشدم . . .
.
.
.
به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه ی موهاش ریخته
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟
باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوش تیپ تری . . .
.
.
.
به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌
انگشت کوچیکهٔ عشقم هم نیستی . . .
.
.
.
به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه
چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه . . .
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن !
.
.
.
به سلامتی همه اوونایی که
دلشون از یکی دیگه گرفته
ولی برای اینکه خودشون رو آروم کنن
میگن بخاطره غروب پاییزه . . .
.
.
.
بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا “تومن”
چون هم تو هستی توش، هم من . . .
.
.
.
به سلامتی اونایی که اگه صد لایه ایزوگامشون
هم بکنن بازم معرفت ازشون چیکه میکنه . . .
.
.
.
سلامتی اونایی که دوسشون داریم و نمیفهمن !
آخرشم دق میدن مارو !
.
.
.
سلامتی همه کلاس اولی ها که تازه امسال یاد میگیرن سلامتی درسته نه صلامتی!
.
.
.
بسلامتیه اون پسری که خواست آدم بشه
ولی یه دختر اومد تو زندگیش و نذاشت
همیشه پای یک زن در میان است !
.
.
.
سلامتی پسر بچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن
که شبیه باباهاشون بشن
نه مثل جوونای امروز ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن !
.
.
.
به سلامتی مهره های تخته نرد که تا وقتی رفیقشون تو حبس حریف به احترامش بازی نمی کنن !.......به سلامتی کسیکه تو خیالمونه ولی بیخیالمونه...
 
.
 
.
.

به سلامتی دوست خوبی که

مثل خط سفید وسط جاده است,

تکه تکه میشه

ولی بازم پا به پات میاد
.
 
.
 
.
 
 
به سلامتی باغچه ای که خاکش منم گلش تویی و خارش هرچی نامرده
و در آخر به سلامتیه دوست نازنینی که گفت:
قبر منو خیلی بزرگ بسازین…. چون یه دنیا ارزو با خودم به گور میبرم !
.
.
.
 
 
(به سلامتی تو)

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

لذت ببرید!!!!!!


ادامه مطلب
نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 

 

زیر و بم لهجه اصفهانی

 
 

 امتحان کارشناسی ارشد ناپیوسته در رشته زبان و ادبیات اصفهانی

به همراه کلید حل سوالات

 

ابتدا سوالات را کامل خوانده و با در نظر گرفتن قواعد قلب، اقدام به پاسخ دادن نمایید.
 

1-کلمات زیر را معنی کنید.

1- بَلگ               2- حَسِجّلال        3- آلاشغال          4- سِگاسوتا

5- زِرزِمین           6- شبی چراغی      7- چُماله            8- حَج مَن باقر

9- وَلَحظا             10- آونگون          11- بولونی          12- بَلکی

13- چرکوندی       14- گودالی         15- قیلاگونی      16- سُکِّربیت

17- دَمادولا          18- حَبّاد            19- ورمالیدند       20- مادی

21- چیویلی          22- لا ماشین

 

 2- اعضای زیر کدامیک از اعضای بدن انسانند؟

 

1- چَکی لُپ         2- گُرته               3- سَکاسینه          4- سَکاصورِت

5- گیسی             6- چَکاچیویل       7- ناقولوسی         8- گُلی کمر خنجر

 

3- امراض بیرونی و درونی زیر کدامند؟

1- کمرم شیت شد               2- سرم بانگس                 3- دلم انقلابس                 4- زیرو رو میزِنم

5- دلمالِش                       6- توتولی

 

 4- جملات دعایی زیر را معنا کنید.

 1- الای آکِلِه بیگیری           2- بادی یامان بیگیری ایشالله              3- الای بالا پر بِزِنی

4- الای سه قلی بودی          5- تیری غیب بخوری ایشالله              6- تیری اَجل خورده

7- توپ تو شیکمد بِرِد           8- الای بُپُکی

 

5- جانداران زیر کدامند؟

1- قورباغر            2- خرخاسِکی سه پَلو           3- مالشتیمال         4- مالمالِک یا مالمالی           5- پاختِر

 

6- نسبت خانوادگی افراد زیر را مشخص کنید.

1- باخاجه                        2- بُسوره                        3- همریش          4- یاد                5- خارسو

 

 7- اصطلاحات زیر را معنی کنید.

1- دَراومِد گفت                  2- قو نیمیپِرِد                  3- خَبِریش نیست        4- کَمَری راوِس هَنو     
5- را نیمیبِرِد                     6- مردی رِندیشس           7- سِگسارونس           8- آغولیاد واغلید؟
9- اِدِراوادِرِد میکونم              10- برادون کشیدن        11- دِرِزا چاق کردن           12- جخ هم رسوندند
13-بِلاگیری درو وُردن          14- آدمی نَیَرز                  15- وا میدارم                   16- هوا کیـفس
17- آ یکی اونم                  18- چه خبِر اَتِر؟               19- هوا تیفونس                 20- دِ آره دِ
21- سُک نَزِن                   22- وَقّی کردس                 23- آدمی یه غازی

 

 8- محله های زیر در کجای اصفهان قرار دارند؟

1- چارسو کوچیک   2- بازاری حَجاقا شجاع        3- پُشتی آشپِزی    4- کوجون       5- گورتون 
6- جوزون               7- طوخچی                       8- نجارباشی          9- جوق اِباد 
10- مَچِّدلنبون       11- چاله حج میرزا                12- چارسو علی قولی آقا(آ ی کشیده)
13- چناردالبِتی      14- لَتیشا                        15- باقوچخونه
16- کِرماکیلیچه     17- رودِرون                    18- پارون

 

9- جملات زیر چه مواقعی به کار میروند؟

1- یار مبارِک پولِکی عروسا اووردن زورِکی

2- خارسو بیشین رو فشفشه بزا عروسد خوشش باشه

3- جیگِّر جیگِرس دیگِّر دیگِرس

4- مثلی سِگی تاتوره خورده میموند

5- شبا به چراغِس آ روزا به غِلاغ

6- اینقد کِریم پِشه بازی درنیار

7- قِرِشا قاشوق کردس

 

10- کدامیک گزینه واحد پول قدیمی در اصفهان بوده است؟

1- یه قاضی          2- یه قازی          3- یه غازی         4- عم قزی

 

 11- تفاوت آآآقا با آ ی کشیده و آقا بدون آ ی کشیده در چیست؟

 

 12- معنای کلمه گِلی را در هر ترکیب را بنویسید.

1- گِلی درخت       2- گِلی کوچا        3- گِلی هم          4- گِلی کوه

 

13- حالتهای مختلف کلمه اونسّانیا را بنویسید. (برای اشاره به هر چیزی)

 

موفق باشید

 ***

 جوابها

1

1- بلگ: همان برگ است. قاعده تبدیل ر به ل (در لهجه اصفهانی "ر" معمولا به "ل" تبدیل میشود)

2- حَسِجّلال: حاج سید جلال (قاعده ادغام بنیادی).

 3- آلاشغال: معرب آشغال بوده که به مرور اَل به آل تبدیل شده. مثال: بیا بریم ناهار بخوریم. وای نه یه زا آلاشغال خوردم تو دلم انقلابه.

 4- سِگاسوتا: در اصطلاح به عده زیاد گفته می شود. دقت شود که سو در سگاسوتا کشیده خوانده شود. مثال وای خره نبودی بیبینی طرف سِگاسووووتاشم اوورده بود. یعنی اینکه هر چی آدم داشت برداشته بود اوورده بود.

5- زِرزِمین: زیرزمین

 6- شبی چراغی: تا قبل از ساعت 12 شب، تا وقتی چراغها روشنند.

 7- چُماله: همون مُچاله تهرونی

 8- حَج مَن باقر: حاج محمد باقر. قاعده یرملون در زبان اصفهانی

 9- وَلَحظا: از لحظه میاد. مثال: خِرندیده همِشا تو کوچا ولحظا میزِند. یعنی همش تو کوچه ها الاف میگرده. خِر همون خیره

 10- آونگون: آویزون

 11- بولونی: خمره. گاهی جهت ابراز محبت به دیگران هم به کار میزود. مثال: بولونی پَ کوجای پَ؟ (معادل عبارت "پس کجایی عزیزم؟" در تهران).

 12- بلکی: شاید

13- چرکوندی: همان چرک است که بار تنفری زیادتری دارد. مثال: دِ آره دِ جونم مرگ شده با یه زا لباسی چرکوندی اومِده بود.

 14- گودالی: چاله و گودال تحقیر شده

 15- قیلاگونی: قیر و گونی. قیل همان قیر است. قاعده تبدیل ر به ل. مثال: این چای چرا قیله؟ یعنی چرا اینقدر چایی سنگینه که رنگش مثل قیر شده؟

 16- سُکِّربیت: چوب کبریت

 17- دَمادولا: نزدیکیها. مثال: لباسای من کو؟ همین دمادولاس

18- حَبّاد: حبیب آباد. مکانی نزدیک اصفهان. قاعده اضمحلال 5 حرف در یک تشدید

 19- ورمالیدند: رفتند. مثال: چوریا ورمالیدن تو سیبه یعنی جوجه ها داخل بن بست رفتند. مثال: وَپِّریده پاچاشا ورمالیدس. یه اصطلاحیه در مورد شلوارای برمودا

 20- مادی: جوی آب.. در اصفهان مواقعی که از واژه مادی استفاده نمیشود از واژه جوق یا جوقچی استفاده میشود.

 21- چیویلی: چرکوندی

 22- لا ماشین: در اصطلاح همان زیر ماشین است. حسن رفت لا ماشین یعنی ماشین بهش زد (تصادف کرد)

 

 

2

1- چَکی لُپ: دهان. مثال: هر چی از چکی لپش دراومد نثاری ما کرد.

 2- گُرته (گُرده قاعده تبدیل د به ت): پشت و کمر

 3-: سَکا سینه: سر و سینه با هم. سکا سینِم گرفتس.

 4- سَکاصورت: صورت

 5- گیسی: ماهیچه شانه و گردن. مثال: خره اینقدِه تا تو این گیسییام درد میکوند که اَلاَمانما بریدس... با گیسو اشتباه نشود.

 6- چکاچیویل: صورت. مثال: آب اِز چکاچیویلش سرِزیرس عامو. (سرازیر)

 7- ناقولوسی: نای و یا همان خرخره. مثال: اتوبوسِ تا تو ناقولوسیش پر کردس.

 8- گُلی کمر خنجر: مهره های آخر ستون فقرات.. یه جمله معروف هم هست که میگه: اِگه این کارا بوکونی گلی کمر خنجرد میشکِنِد. یعنی انگار این کار برات خیلی سخته.

 

3

1- کمرم شیت شد: کمرم داغون شد. شیت احتمالا از واژه شِت فرنگی گرفته شده.

2- سرم بانگس: سرم درد میکنه. از بنگ میاد.

3- دلم انقلابس: همون تو دلم چمچماله یا وضعیت مزاجیم خوب نیست.

4- زیرو رو میزِنم: نوعی از انقلاب دل که پیشرفت کرده و اعضا مجاور را تحت تاثیر قرار داده.

 5- دلمالِش: یه نوع خاصی از حالات نامساعد مزاجی که بیشتر در مواقع ازدواج پیش میاد.

 6- توتولی: زگیل. من واقعا دیگه نمیدونم این واژه از کجا اومده شرمنده!!!

 

 4

1- الای آکِله بیگیری: آکله به معنی: خوره. یعنی الهی مرض خوره بگیری.

 2- بادی یامان بیگیری ایشالله: این دعا در مواقعی که کسی زیاد داد و فریاد میکند بکار میرود. یامان از یمن میاد. باد یمنی تبدیل شده به: باد یمانی, وبعد به باد یامان.. و آن مرضی باشد شبیه خناق که گلو باد میکند و راه نفس بسته میشود. در برخی مواقع یامان حذف می شود و داریم الای باد کنی.

 3- الای بالا پر بِزِنی: یعنی بال بال کنی و بمیری یه چیزی شبیه خروس. الهی جون بکنی و بمیری.

 4- الای سه قلی بودی: وقتی کسی یک مزه بیمزه میندازه به جای اینکه به طعنه بگن ماشالله چقدر تو خوشمزهای میگن ایشالله سه قلی (سه قلو) بودی یا به شکل مختصر شالّا سه قلی بودی. یعنی یه قل کمه برای اینکه همچین مزه هایی بریزه. در واقع نوعی تحقیر پشت پرده داره.

5- تیری غیب بخوری ایشالله: معنی واضح است امیدوارم هیچ وقت همچین تیری نخورین.

 6- تیری اَجل خورده: در این جمله دعایی فرض بر این است که تیر به شما اصابت کرده.

 7- توپ تو شیکمد برد: در مواقعی که فردی زیاد غذا بخورد بکار میرود. از دیگر جملات دعایی مشابه میتوان به الای کارت بخوری (کارت همان کارد است قاعده تبدیل د به ت) اشاره کرد.

 8- الای بُپُکی: الهی بترکی. تقریبا در هر موقعیتی به کار میرود.  نکته: دقت شود که اصولا در اصفهان (بد اصفهانیاشون البته)

 نسبت جمله دعایی مثبت به جمله دعایی منفی تقریبا صفر است.

 

 5

1- قورباغر: قورباغه. قاعده تبدیل ه به ر. مثال دیگر: مهتابی که میشود: مرتابی.

2- خرخاسِکی سه پ--لو: همان خرخاکی است و چون از هر طرف جلو عقب و پشت که نگاه کنی قیافه اش یکسان است به آن سه پهلو گویند.

 

3- مالشتیمال: بالشت مار بوده و به سوسکهای بزرگ و پهن گفته میشود که با چند تبدیل پیچیده و نادر تبدیل  شده  به: مالشتیمال. قواعد بکار رفته: 1-  قاعده "ی" چسبان به مضاف     2- قاعده تبدیل ر به ل          3- پدیده نادر تبدیل ب به م.

 مثالی دیگر از تبدیل ب به م: اسب میشود اسم.

 4- مالمالِک یا مالمالی: مارمولک. قاعده تبدیل ر به ل

 5- پاختِر: یاکریم. حیوانی خنگ شبیه کبوتر با بهره هوشی صفر

 

 6

1- باخاجه: پدربزرگ یا مادربزرگ

 2- بُسوره: پدر زن یا پدر شوهر

 3- همریش: باجناق

 4- یاد: جاری. نسبت همسر دو برادر

 5- خارسو: مادر شوهر یا مادر زن. 

 

7

1- دَراومِد گفت: برگشت گفت

 2- قو نیمیپِرِد: خیلی خلوته

 3- خَبِریش نیست: چیزی حالیش نیست. چیزی بارش نیست. به اوضاع بد اقتصادی هم گفته میشود. مثال اگر از یه اصفهانی بپرسند چه خبر از بازار؟ میگه خبریش نیست! ( مدت جواب 2 ثانیه).

دقت شود که در یک جمله، یه مفهوم به اون بزرگی بیان شد.... حالا اگه که این سوال را از یه تهرونی میپرسیدی جواب میشد: ببین میدونی چیه الان با توجه به سیاستای جهانی و این مالیاتایی که دولت گذاشته و ....و ....و ....   در آخر .. وضع فروش زیاد خوب نیست.

(مدت جواب 5 دقیقه)

 4- کَمَری راوِس هَنو: هنوز نصف راهم نیومده

 5- را نیمیبِرِد: بلد نیست

 6- مردی رِندیشه: خیلی آب زیرکاهه

7- سِگسارونه: شلوغه. متضاد قو نیمیپِرِد.

قاعده کلی: برای جاهای شلوغ معمولا از واژه سگ و برای جاهای خلوت از واژه قو استفاده میشود. مثال: بیا از اون فلان خیابون بریم. جواب: اصلا و ابدااا (بدون تنوین)...   فلان خیابون این وقتی شب سِگسارونه

 8- آغولیاد واغلید: راحت شدی؟ حالا خوب شد. مثال: آغولیاد واغولید اینو گفتی؟ (برای بیان احساس دلخوری) به معنی آبها از آسیاب افتاد هم هست. مثال: تا آغولیاش واغلید فکری رفتن به سرش زد. نوعی آسیاب درونی.

 9- اِدِراوادِرد میکونم: ادراوادر به معنی تیکه پاره. ادراوادرد میکونم یعنی میکشمت.

 10- برادون کشیدن: براتون آماده کردن. ولی در عمل وقتی استفاده میشود که کسی میخواهد به جایی برود که هیچ فایده ای نداره. مثال. فرد تهرونی: من میخوام برم با فلان مسوول درباره این مشکل صحبت کنم؟ مشاور اصفهانی: جَناب حتما این کارا  بوکونید، اونجا برادون کشیدن.

 11- دِرِزا چاق کردن: فرار کردن

 12- جخ هم رسوندند: تازه پیدا کردند (بدون جخ هم بکار میرود).

 مثال آقا جلیلا اینا یه بِچه هم رسوندند. یعنی یه بچه پیدا کردند، صاحب فرزند شدند.

 13- بِلاگیری درو وُردن: شیطونی کردن. مثال: بِچه بلاگیری نکون. اسم فاعلش می شه بِلازِده به معنی شیطون. مثال: بِلازده هنچی نکون.

 14- آدِمی نَیَرز: آدم بیخود

 15- وامیدارم: وادار کردن. مثال: بووِر کن اِگه این کارا کردی وامیدارم علیِ ایاقدا جا بیارد. ترجمه: باور کن اگه این کارو کردی علی را وادارمیکنم حسابتو برسه.

 16- هوا کیــفس: هوا ابریه

(کیف همون کیپ فرنگیه)

 17- آیکی اونم: از این گذشته. مثال: آیکی اونم مثلا ایشون برا ما چیکار کردن؟

 18- چه خبِر اَتِر؟: یعنی همون چه خبر. هنوز برای من روشن نشده که این اتر از کجا میاد و به چه معنیست؟

 19- هوا تیفونه: هوا طوفانیه  (تایفون فرنگی)

 20- دِ آره دِ: آره دیگه

 21- سُک نزِن: ناخنک نزن، فضولی نکن، اذیت نکن. مثال: اینقد سُک نزن به این جیگِّری من. یعنی اینقدر منو اذیت نکن.

 22- وَقّی کردس: رنگش پریده، رنگش رفته. مثال: اُوی این لباس زرده را  درش بیار که وَقّی کردس... به معنای بهت نمییادم بکار میره. اُوی این لباس زرده را درش بیار که تو تَنِد وَقّی کردس.. واقعا زبان در تعریف برخی از اصطلاحات الکنه. !!!!!!

23- آدمی یه غازی: همون آدمی نیرز

 

8

سوالات 8 و 10 جز واحد عملی محسوب میشوند.

 

9

1- یار مبارِک پولِکی عروسا اووردن زورِکی: کری خانواده داماد برای خانواده عروس در روز عروسی

2- خارسو بیشین رو فشفشه بزا عروسد خوشش باشه: کری خانواده عروس برای خانواده داماد در روز عروسی

3- جیگِّر جیگِرس دیگِّر دیگِرس: وقتی بخوای محبتتو نسبت به اونی که دوسش داری نشون بدی.

4- مثلی سِگی تاتوره خورده میموند: مواقعی که کسی خیلی شلوغ پلوغ میکنه و فعالیت داره. تاتوره گیاهی است که هنگامی که سگ آن را میخوره دل درد گرفته و هی دور خودش میچرخه.

5- شبا به چراغسا روزا به غِلاغ: یعنی طرف شبا بیداره و روزا میخوابه.

6- اینقد کِریم پِشه بازی درنیار: وقتی کسی هی مزه بریزه.

7- قِرِشا قاشوق کردس: وقتی یه نفر شیک کرده بهش اینو میگن.

 

11

آقا با مد روی آ یعنی شوهر- آقا بدون مد یعنی پدر     مثال: سلام خُبین؟آـــقادون چیطورن؟با مد میشه شوهرتون چطوره؟

سلام خُبین؟ راسی آقادون حالش چیطورس؟بدون مد میشه باباتون چطوره؟

 

 

 

12

1- گِلی درخت: بالای درخت -

 2-گِلی کوچا: در کوچه ها

 3- گِلی هم: درهمو برهم

4- گِلی کوه: نوک کوه

 

13

اونِسّانیا: واژهای متداول مابین اصفهانیهای ساکن کره به معنی اوناهاش.

1- اونسّانیا 2- اونسّانیشا 3- اونسّانیشونا (برای احترام) 4- اونسّاشا 4- ایناهانیشا 5- اینسّانیشا 6- اینسّاشا

اگر اونسّانیا برای اشاره به انسان باشد ایناندا و ایناندشون و ایناندشونا را هم خواهیم داشت.

نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com