گوش کن...گــــــــــــــوش !

مدتیست که بعضی ها غمگین اند.آشنا و دوست و غریبه ندارد.و این تعداد روند بالا و پایینی دارد.
تا جایی که می توانستم به آنها کمک کرده ام و راهنمایی.
اگرچه از یک دختر نیمه جوان که حتی به خودش هم شک دارد،اعتماد شاید کار درستی نباشد.
ولی جمله ای را که بعد از توصیه کردن هایم از همان بعضی ها شنیده ام،عجیب مشغولم کرده است : 

تو مگه چند سالته ؟؟؟
خیلی بزرگونه حرف میزنی!
دستت درد نکنه واقعا...

باز امیدوارم غصه ها نه تمام بلکه فراموش بشه.
زندگی شیرین میشود.غصه باید باشه تا خوشی ها رو بفهمی و حال چند توصیه :

در رابطه با دیگران منصف باش و با گذشت.
مهربان باش و بی ریا...طلبکار نباش و توقع نداشته باش...به خودت غره نشو و از دیگران ناامید...
نفرت نداشته باش و صادقانه خدمت کن...کلاه بر سر کسی نذار.مبادا از تو و کلاه گشاد تری سرت بگذارد...
دروغ نگو و از اعتماد کسی سوء استفاده نکن...
لوس و لوده نباش،جدی و خشک نیز هم....به هم قطارانت کمک کن و دریغ نکن...افسوس گذشته رو نخور....

روی بدجنسی اش را نخور-کوچک است دیگر...
برای بقیه قیافه نگیر و تاج پادشاهی خیالیت را از سرت بنداز...تلاش کن...

امیدوارم واقعا کمک کرده باشم بهشون و امیدوارم همیشه مغزم برای کمکبه دیگران فعال باشه وزرنگ تری هم پیدا شود دوست خوبی داشته باش تا برایش از غمهایت بگویی و در انتخاب ایندشمن غدری داشته باش تا تو را به جلو هل بدهد و از بی مصرف شدنت جلوگیریاگر کسی کوچک است،کمکش کن تا رشد کند و غم سخنان نیشدار بی غرضش ویا حتی از تلاش و تلاش تا تجسم رویاهایت را ببینی و به این اندرزها عمل کن تا شیرینی زندگی را بچشیدوست را زیر باران باید دید

ابوالحسن خرقانی

روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند
آوازی شنيد که ای ابوالحسن ! 
خواهی که آنچه از تو می ‌دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟
شيخ گفت: بار خدايا! 
خواهی آنچه را که از "رحمت" تو می‌دانم و از "بخشایش" تو می‌بينم با خلق بگويم  تا ديگر هيچکس سجده‌ات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من. 

«تذكره الاولياء عطار نيشابوری»

فکرش رو بکن اگر میشد چی میشد؟

زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام

آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه

موهات "فر" باشه , روش پیتزا بپزی

خانواده مذهبی باشه اسم دخترو بذاره سیندر الله

شب خواب ببینی که 1 ماه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری

پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن

ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب

ورودی ِ لاس وگاس بزنه :به شهر شهیدپرور ِ لاس وگاس خوش آمدید

همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی

بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره

حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، 
برات درسش کنه. لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد

هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی

رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین

سايه ات سفيد باشه

تو گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من " عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی

شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه

بفهمن اصغر فرهادی دوپینگ کرده همه جایزه هاشو بگیرن

درخت خرما و گردو رو پیوند بزنی خرما گردویی بده

رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن

واسه کاردستی ِ مدرسه یه ساختمون ِ هشت طبقه ی 32 واحدی ِ اسکلت فلزی ببری

یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش

بری مکه به جای سنگ زدن به شیطون یه چاقو در بیاری بکنی تو شکمش خیال همه رو راحت کنی

چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن

ماتریس متقارن ادبی

این شعر به صورت عمودی وافقی یک جور خوانده می‌شود (ماتریس متقارن ادبی)

 

از چهره  افروخته     گل را    مشکن !

افروخته  رخ مرو   تو دگر    به چمن !

گل را   تو دگر مکن خجل  اي مه من !

مشکن  به چمن اي مه من  قدر سخن !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: علی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com